ما أَکْثَرَ الْعِبَرَ وَأَقَلَّ الاِْعْتبَارَ!

امام علیه السلام فرمود : اسباب عبرت، بسیار است ولى عبرت گیرنده کم است.


شرح و تفسیر

اسباب عبرت، بسیار است ولى... امام علیه السلام در این گفتار حکیمانه خود به یکى از مهمترین مسائل سرنوشت ساز در زندگى انسانها اشاره کرده مى فرماید: «اسباب عبرت، بسیار است؛ ولى عبرت گیرنده کم است»؛ (مَا أَکْثَرَ الْعِبَرَ وَأَقَلَّ الاِْعْتبَارَ!). منظور از «عبرت»، حوادثى است که در گذشته یا در زمان حال واقع مى شود، خواه در تاریخ زندگى انسانها و خواه در حوادث دیگر که مایه بیدارى و پند گرفتن و استفاده کردن براى اصلاح اشتباهات و پیمودن صراط مستقیم در زندگى است. یکى از دانشمندان مى گوید: «الْعِبْرَةُ أنْ تَجْعَلَ کُلَّ حاضِرٍ غالِبآ وَالْفِکْرَةُ أنْ تَجْعَلَ کُلَّ غائِبٍ حاضِرآ؛ عبرت آن است که تمام آنچه را حاضر است در گذشته مشاهده کنى و فکر آن است که گذشته را امروز در برابر خود ببینى». این سخن درواقع برگرفته از قرآن مجید است که پس از نقل ماجراى بسیار عبرت انگیز یوسف علیه السلام مى فرماید: «(لَقَدْ کَانَ فِى قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لّاُِوْلِى الاَْلْبَابِ)؛ در سرگذشت آنها درس عبرتى براى صاحبان اندیشه بود!». این آیه ناظر به حوادث عبرت انگیزى است که در زندگى انسانها رخ مى دهد و در آیه دیگرى از همین سوره به حوادثى اشاره مى کند که در جهان پیرامون ما واقع مى شود و مى فرماید: «(وَکَأَیِّنْ مِّنْ آیَةٍ فِی السَّماوَاتِ وَالاَْرْضِ یَمُرُّونَ عَلَیْهَا وَهُمْ عَنْهَا مُعْرِضُونَ)؛ و چه بسیار نشانه اى (از خدا) در آسمانها وزمین که آنها از کنارش مى گذرند و از آن روی گردانند!». در آیه ۴۱ سوره «نور» نیز مى فرماید: «(یُقَلِّبُ اللهُ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ إِنَّ فِى ذَلِکَ لَعِبْرَةً لّاُِوْلِى الاَْبْصَارِ)؛ خداوند شب و روز را دگرگون مى سازد؛ در این عبرتى است براى صاحبان بصیرت!». بنابراین، حوادث عبرت انگیز تنها مربوط به تاریخ بشر نیست، بلکه در کلّ جهان آفرینش ممکن است رخ دهد. به برگ هاى زرد درختان پاییزى نگاه کنید که با اندک نسیمى از شاخه جدا مى شوند و به هر سو پراکنده مى گردند. اگر کمى به عقب برگردیم و نشاط وطراوت و استحکام آنها را در فصل بهار ببینیم که محکم به شاخه ها چسبیده بودند حتى اگر طوفان درخت را واژگون مى کرد، برگ از درخت جدا نمى شد، از این منظره مى توانیم زندگى خود را بررسى کنیم، فصل جوانى و پیرى که همچون بهار و پاییز عمر است در برابر ما مجسم مى شود و بهترین عبرتها را مى گیریم. کاخ هاى ویران شده شاهان و قبرستان هاى خاموش و اموال و ثروت هاى ثروتمندانى که به فرزندان نااهل آنها رسیده، همگى براى ما درس عبرت است. در حدیث معروفى آمده است: «کَانَ أَکْثَرُ عِبَادَةِ أَبِیذَرٍّ؛ التَّفَکُّرَ وَالاِْعْتِبَارَ؛ بیشترین عبادت ابوذر، اندیشیدن و عبرت گرفتن بود». این عبرتها را مى توان در سه بخش خلاصه کرد: عبرت هایى که انسان از تاریخ گذشتگان مى گیرد همان گونه که قرآن مجید در شرح حال پیشینیان به کرار به آن اشاره کرده است و امیرمؤمنان علیه السلام در جاى جاى نهج البلاغه آن را یادآورى مى کند؛ از جمله در خطبه ۱۸۲ براى بیدار ساختن اصحاب خود مى فرماید: «وَإِنَّ لَکُمْ فِی الْقُرُونِ السَّالِفَةِ لَعِبْرَةً! أَیْنَ الْعَمَالِقَةُ وَأَبْنَاءُ الْعَمَالِقَةِ! أَیْنَ الْفَرَاعِنَةُ وَأَبْنَاءُ الْفَرَاعِنَةِ! أَیْنَ أَصْحَابُ مَدَائِنِ الرَّسِّ الَّذِینَ قَتَلُوا النَّبِیِّینَ، وَ أَطْفَوُوا سُنَنَ الْمُرْسَلِینَ، وَأَحْیَوْا سُنَنَ الْجَبَّارِینَ! أَیْنَ الَّذِینَ سَارُوا بِالْجُیُوشِ، وَهَزَمُوا بِالاُْلُوفِ، وَعَسْکَرُوا الْعَسَاکِرَ، وَمَدَّنُوا الْمَدَائِنَ!؛ در قرون گذشته براى شما درسهاى عبرت فراوانى است. کجا هستند «عمالقه» و فرزندان عمالقه! کجایند فرعونها و فرزندانشان وکجا هستند صاحبان شهرهاى «رسّ»؛ همانها که پیامبران را کشتند و چراغ پرفروغ سنّت هاى فرستادگان خدا را خاموش کردند و سنّتهاى جباران را زنده ساختند. کجایند آنها که لشکرهاى گران به راه انداختند و هزاران نفر را شکست داده و متوارى ساختند، همانها که سپاهیان فراوان گرد آوردند و شهرهاى بسیار بنا نهادند». عمالقه، مردان بسیار نیرومند و قوى پیکرى از نوادگان نوح علیه السلام بودند که سالیان دراز بر منطقه شامات حکومت مى کردند و اصحاب الرس، به قوم مقتدر دیگرى اشاره مى کند که داراى کشاورزى گسترده وزندگى مرفه بودند و در بعضى از مناطق خاورمیانه زندگى مى کردند و در برابر پیامبران خدا به مخالفت برخاسته بودند. بخش دوم، درسهاى عبرت انگیزى است که در زندگى انسانها در طول عمر خودمان مى بینیم. امیرمؤمنان على علیه السلام مطابق آنچه در غررالحکم آمده، مى فرماید: «فى تَصارِیفِ الْقَضاءِ عِبْرَةٌ لاِولِى الاْلْبابِ وَالنُّهى؛ در دگرگونى هاى حوادث عبرتى است براى صاحبان عقل و اندیشه». در کلام دیگرى مى فرماید: «لَوِ اعْتَبَرْتَ بِما أضَعْتَ مِنْ ماضی عُمْرِکَ لَحَفِظْتَ ما بَقِىَ؛ اگر از آنچه از گذشته عمرت ضایع کردهاى عبرت بگیرى، باقىمانده عمر را حفظ خواهى کرد». بخش دیگرى از درس هاى عبرت انگیز را در جهان غیر انسانها مى بینیم. در هر خزانى که بعد از بهار مى آید، ویرانى هایى که پس از عمارت صورت مى گیرد، زلزله ها، سیلاب ها، آتشفشان ها و مانند آنها. این سخن را با حدیث دیگرى از امیرمؤمنان علیه السلام ـ که پیش از این هم به آن اشاره کرده ایم ـ پایان مى دهیم: آن حضرت از کنار مدائن عبور مى کرد، هنگامى که آثار کاخ کسرا را دید که در شرف ویران شدن است یکى از مردانى که در خدمت آن حضرت بود این شعر را قرائت کرد : جَرَتِ الرِّیاحُ عَلى رُسُومِ دِیارِهِمْ فَکَأنَّهُمْ کانُوا عَلى میعادٍ بادها در ویرانه هاى خانه هاى آنها وزید؛ گویى آنها وعده گاهى داشتند که مى بایست به سراغ آن بروند. امیرمؤمنان علیه السلام فرمود: چرا این آیات را نخواندى؟: «(کَمْ تَرَکُوا مِنْ جَنَّاتٍ وَعُیُونٍ * وَزُرُوعٍ وَمَقَامٍ کَرِیمٍ * وَنَعْمَةٍ کَانُوا فِیهَا فَاکِهِینَ * کَذَلِکَ وَأَوْرَثْنَاهَا قَوْمآ آخَرِینَ * فَمَا بَکَتْ عَلَیْهِمُ السَّمَاءُ وَالاَْرْضُ وَمَا کَانُوا مُنظَرِینَ)؛ چه بسیار باغها وچشمه ها که از خود به جاى گذاشتند و زراعت ها و قصرهاى زیبا و گرانقیمت و نعمتهاى فراوان دیگرى که در آن غرق بودند. آرى اینگونه بود ماجراى آنان و ما اینها را میراث براى اقوام دیگرى ساختیم، نه آسمان بر آنان گریست ونه زمین (و نه اهل زمین و آسمان) و نه (به هنگام رسیدن لحظه سرنوشت) به آنها مهلتى داده شد».


منبع : پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی