تلاوت تصویری


دریافت با کیفیت HD
حجم: 174 مگابایت؛ مدت زمان: 2 دقیقه 20 ثانیه 


ترجمه صوتی نمایشی

"برگرفته از نرم افزار فاخر طنین وحی تولید مرکز خدمات رایانه‌ای حوزه علمیه اصفهان"

 

«دریافت نرم افزار طنین وحی»


تفسیر مختصر آیات ۹۴ تا ۱۰۱ سوره بقره (صفحه ۱۵)

 

(آیه ۹۴)- گروه از خود راضى! از تاریخ زندگى یهود- علاوه بر آیات مختلف قرآن مجید- چنین بر مى‏آید که آنها خود را یک نژاد برتر مى‏دانستند، و معتقد بودند گل سر سبد جامعه انسانیّتند، بهشت به خاطر آنها آفریده شده! و آتش جهنّم با آنها چندان کارى ندارد! آنها فرزندان خدا و دوستان خاصّ او هستند، و خلاصه آنچه خوبان همه دارند آنها تنها دارند! قرآن مجید در این آیه و دو آیه بعد به این پندارهاى موهوم پاسخ دندانشکنى مى‏دهد مى‏گوید: «اگر (آنچنان که شما مدّعى هستید) سراى آخرت نزد خدا مخصوص شما است نه سایر مردم پس آرزوى مرگ کنید اگر راست مى‏گویید» (قُلْ إِنْ کانَتْ لَکُمُ الدَّارُ الْآخِرَةُ عِنْدَ اللَّهِ خالِصَةً مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ).  

یهود با گفتن این سخنها که بهشت مخصوص ما است مى‏خواستند مسلمانان را نسبت به آیینشان دلسرد کنند. ولى قرآن پرده از روى دروغ و تزویر آنان بر مى‏دارد، زیرا آنها به هیچ وجه حاضر به ترک زندگى دنیا نیستند و این خود دلیل محکمى بر کذب آنها است.

 

(آیه ۹۵)- در این آیه، قرآن اضافه مى‏کند: «آنها هرگز تمنّاى مرگ نخواهند کرد، به خاطر اعمال بدى که پیش از خود فرستادند» (وَ لَنْ یَتَمَنَّوْهُ أَبَداً بِما قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ).

 «و خداوند از ستمگران، آگاه است» (وَ اللَّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ).

آرى! آنها مى‏دانستند در پرونده اعمالشان چه نقطه‏هاى سیاه و تاریک وجود دارد، آنها از اعمال زشت و ننگین خود مطّلع بودند، خدا نیز از اعمال این ستمگران آگاه است، بنابراین سراى آخرت براى آنها سراى عذاب و شکنجه و رسوایى است و به همین دلیل خواهان آن نیستند.

 

(آیه ۹۶)- این آیه از حرص شدید آنها به مادّیات چنین سخن مى‏گوید: «تو آنها را حریصترین مردم بر زندگى مى‏بینى» (وَ لَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلى‏ حَیاةٍ).

«حتى حریصتر از مشرکان» (وَ مِنَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا).

حریص در اندوختن مال و ثروت، حریص در قبضه کردن دنیا، حریص در انحصارطلبى، آن چنان علاقه به دنیا دارند که: «هر یک از آنها دوست دارد هزار سال عمر کند». (یَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ یُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ).

براى جمع ثروت بیشتر یا به خاطر ترس از مجازات! آرى! هر یک تمنّاى عمر هزار ساله دارد «ولى این عمر طولانى او را از عذاب خداوند باز نخواهد داشت» (وَ ما هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذابِ أَنْ یُعَمَّرَ).

و اگر گمان کنند که خداوند از اعمالشان آگاه نیست، اشتباه مى‏کنند «و خداوند نسبت به اعمال آنها بصیر و بینا است» (وَ اللَّهُ بَصِیرٌ بِما یَعْمَلُونَ).

 

(آیه ۹۷) - شأن نزول:

هنگامى که پیامبر صلّى اللّه علیه و اله به مدینه آمد، روزى ابن صوریا (یکى از علماى یهود) با جمعى از یهود فدک نزد پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و اله آمدند، و سؤالات گوناگونى از حضرتش کردند، و نشانه‏هایى را که گواه نبوّت و رسالت او بود جستجو نمودند، از جمله گفتند: اى محمد! خواب تو چگونه است؟ زیرا به ما اطلاعاتى در باره خواب پیامبر موعود داده شده است. فرمود: تنام عیناى و قلبى یقظان! «چشم من به خواب مى‏رود اما قلبم بیدار است» گفتند: راست گفتى اى محمد! و پس از سؤالات متعدد دیگر، ابن صوریا گفت: یک سؤال باقى مانده که اگر آن را صحیح جواب دهى به تو ایمان مى‏آوریم و از تو پیروى خواهیم کرد، نام آن فرشته‏اى که بر تو نازل مى‏شود چیست؟ فرمود: جبرئیل است.

«ابن صوریا» گفت: او دشمن ما است، دستورهاى مشکل در باره جهاد و جنگ مى‏آورد، اما میکائیل همیشه دستورهاى ساده و راحت آورده، اگر فرشته وحى تو میکائیل بود به تو ایمان مى‏آوردیم!

 

تفسیر:

ملت بهانه جو! بررسى شأن نزول این آیه، انسان را بار دیگر به یاد بهانه‏جوییهاى ملت یهود مى‏اندازد که از زمان پیامبر بزرگوار، موسى (ع) تاکنون این برنامه را دنبال کرده‏اند در اینجا تنها بهانه این است که چون جبرئیل فرشته وحى تو است و تکالیف سنگین خدا را ابلاغ مى‏کند ما ایمان نمى‏آوریم.

از اینان باید پرسید مگر فرشتگان الهى با یکدیگر از نظر انجام وظیفه فرق دارند؟ اصولا مگر آنها طبق خواسته خودشان عمل مى‏کنند یا از پیش خود چیزى مى‏گویند؟

به هر حال قرآن در پاسخ این بهانه جوییها چنین مى‏گوید: «به آنها بگو: هر کس دشمن جبرئیل باشد (در حقیقت دشمن خداست) چرا که او به فرمان خدا قرآن را بر قلب تو نازل کرده است» (قُلْ مَنْ کانَ عَدُوًّا لِجِبْرِیلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلى‏ قَلْبِکَ بِإِذْنِ اللَّهِ).

«قرآنى که کتب آسمانى پیشین را تصدیق مى‏کند» و هماهنگ با نشانه‏هاى آنها است (مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ).

«قرآنى که مایه هدایت و بشارت براى مؤمنان است» (وَ هُدىً وَ بُشْرى‏ لِلْمُؤْمِنِینَ).

  

(آیه ۹۸)- این آیه موضوع فوق را با تأکید بیشتر توأم با تهدید بیان مى‏کند و مى‏گوید: «هر کس دشمن خدا و فرشتگان و فرستادگان او و جبرئیل و میکائیل باشد خداوند دشمن اوست، خدا دشمن کافران است» (مَنْ کانَ عَدُوًّا لِلَّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ رُسُلِهِ وَ جِبْرِیلَ وَ مِیکالَ فَإِنَّ اللَّهَ عَدُوٌّ لِلْکافِرِینَ).

اشاره به این که اینها قابل تفکیک نیستند: اللّه، فرشتگان او، فرستادگان او، جبرئیل، میکائیل و هر فرشته دیگر، و در حقیقت دشمنى با یکى دشمنى با بقیه است.

 

(آیه ۹۹) - شأن نزول:

«ابن عباس مفسر معروف، نقل مى‏کند: «ابن صوریا» دانشمند یهودى از روى لجاج و عناد به پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و اله گفت: تو چیزى که براى ما مفهوم باشد نیاورده‏اى! و خداوند نشانه روشنى بر تو نازل نکرده تا ما از تو تبعیت کنیم، آیه نازل شد و به او صریحا پاسخ گفت.

 

تفسیر:

پیمان شکنان یهود- نخست قرآن به این حقیقت اشاره مى‏کند که دلایل کافى و نشانه‏هاى روشن و آیات بیّنات در اختیار پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و اله قرار دارد و آنها که انکار مى‏کنند در حقیقت، پى به حقانیت دعوت او برده و به خاطر اغراض خاصى به مخالفت برخاسته‏اند، مى‏گوید: «ما بر تو آیات بیّنات نازل کردیم و جز فاسقان کسى به آنها کفر نمى‏ورزد» (وَ لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ آیاتٍ بَیِّناتٍ وَ ما یَکْفُرُ بِها إِلَّا الْفاسِقُونَ).

 

(آیه ۱۰۰)- سپس به یکى از اوصاف بسیار بد جمعى از یهود، یعنى پیمان شکنى که گویا با تاریخ آنها همراه است اشاره کرده، مى‏گوید: «آیا هر بار آنان پیمانى با خدا و پیامبر بستند جمعى از آنها آن را دور نیفکندند و با آن مخالفت نکردند»؟! (أَ وَ کُلَّما عاهَدُوا عَهْداً نَبَذَهُ فَرِیقٌ مِنْهُمْ).

آرى! «اکثرشان ایمان نمى‏آورند» (بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا یُؤْمِنُونَ).

خداوند از آنها در کوه طور پیمان گرفت که به فرمانهاى تورات عمل کنند ولى سر انجام این پیمان را شکستند و فرمان او را زیر پا گذاردند.

و نیز از آنها پیمان گرفته شده بود که به پیامبر موعود (پیامبر اسلام که بشارت آمدنش در تورات داده شده بود) ایمان بیاورند به این پیمان نیز عمل نکردند.

  

(آیه ۱۰۱)- در این آیه، تأکید صریحتر و گویاترى روى همین موضوع دارد مى‏گوید: «هنگامى که فرستاده‏اى از سوى خدا به سراغ آنها آمد و با نشانه‏هایى که نزد آنها بود مطابقت داشت، جمعى از آنان که داراى کتاب بودند کتاب الهى را پشت سر افکندند، آن چنانکه گویى اصلا از آن خبر ندارند» (وَ لَمَّا جاءَهُمْ رَسُولٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِما مَعَهُمْ نَبَذَ فَرِیقٌ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ کِتابَ اللَّهِ وَراءَ ظُهُورِهِمْ کَأَنَّهُمْ لا یَعْلَمُونَ).