تلاوت تصویری
دریافت با کیفیت HD
حجم: 88.6 مگابایت؛ مدت زمان: 2 دقیقه 8 ثانیه
ترجمه صوتی نمایشی
"برگرفته از نرم افزار فاخر طنین وحی تولید مرکز خدمات رایانهای حوزه علمیه اصفهان"
تفسیر مختصر آیات ۱۰۲ تا ۱۰۵ سوره بقره (صفحه ۱۶)
(آیه ۱۰۲)- سلیمان و ساحران بابل! از احادیث چنین بر مى آید که در زمان سلیمان پیامبر گروهى در کشور او به عمل سحر و جادوگرى پرداختند، سلیمان دستور داد تمام نوشتهها و اوراق آنها را جمع آورى کرده در محل مخصوصى نگهدارى کنند.
پس از وفات سلیمان گروهى آنها را بیرون آورده و شروع به اشاعه و تعلیم سحر کردند، بعضى از این موقعیت استفاده کرده و گفتند: سلیمان اصلا پیامبر نبود، گروهى از بنى اسرائیل هم از آنها تبعیت کردند و سخت به جادوگرى دل بستند، تا آنجا که دست از تورات نیز برداشتند.
هنگامى که پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و اله ظهور کرد و ضمن آیات قرآن اعلام نمود سلیمان از پیامبران خدا بوده است، بعضى از احبار و علماى یهود گفتند: از محمد تعجب نمىکنید که مىگوید سلیمان پیامبر است؟
این گفتار یهود علاوه بر این که تهمت و افتراى بزرگى نسبت به این پیامبر الهى محسوب مىشد لازمهاش تکفیر سلیمان (ع) بود.
به هر حال این آیه فصل دیگرى از زشتکاریهاى یهود را معرّفى مىکند که پیامبر بزرگ خدا سلیمان را به سحر و جادوگرى متهم ساختند، مىگوید: «آنها از آنچه شیاطین در عصر سلیمان بر مردم مىخواندند پیروى کردند» (وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا الشَّیاطِینُ عَلى مُلْکِ سُلَیْمانَ). سپس قرآن به دنبال این سخن اضافه مى کند:
«سلیمان هرگز کافر نشد» (وَ ما کَفَرَ سُلَیْمانُ).
او هرگز به سحر توسل نجست، و از جادوگرى براى پیشبرد اهداف خود استفاده نکرد، «ولى شیاطین کافر شدند، و به مردم تعلیم سحر دادند» (وَ لکِنَّ الشَّیاطِینَ کَفَرُوا یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ) «"سحر" نوعى اعمال خارق العاده است که آثارى از خود در وجود انسانها به جا مىگذارد و گاهى یک نوع چشم بندى و تردستى است، و گاه تنها جنبه روانى و خیالى دارد.».
«آنها (یهود) همچنین از آنچه بر دو فرشته بابل، هاروت و ماروت نازل گردید پیروى کردند» (وَ ما أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَکَیْنِ بِبابِلَ هارُوتَ وَ مارُوتَ).
«در حالى که دو فرشته الهى (تنها هدفشان این بود که مردم را به طریق ابطال سحر ساحران آشنا سازند) و لذا «به هیچ کس چیزى یاد نمىدادند، مگر این که قبلا به او مىگفتند: ما وسیله آزمایش تو هستیم، کافر نشو»! و از این تعلیمات سوء استفاده مکن (وَ ما یُعَلِّمانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى یَقُولا إِنَّما نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلا تَکْفُرْ).
خلاصه، این دو فرشته زمانى به میان مردم آمدند که بازار سحر داغ بود و مردم گرفتار چنگال ساحران، آنها مردم را به طرز ابطال سحر ساحران آشنا ساختند ولى از آنجا که خنثى کردن یک مطلب (همانند خنثى کردن یک بمب) فرع بر این است که انسان نخست از خود آن مطلب آگاه باشد و بعد طرز خنثى کردن آن را یاد بگیرد، ناچار بودند فوت و فن سحر را قبلا شرح دهند.
ولى سوء استفاده کنندگان یهود همین را وسیله قرار دادند براى اشاعه هر چه بیشتر سحر و تا آنجا پیش رفتند که پیامبر بزرگ الهى، سلیمان را نیز متهم ساختند که اگر عوامل طبیعى به فرمان او است یا جن و انس از او فرمان مىبرند همه مولود سحر است. آرى! این است راه و رسم بدکاران که همیشه براى توجیه مکتب خود، بزرگان را متهم به پیروى از آن مىکنند.
به هر حال آنها از این آزمایش الهى پیروز بیرون نیامدند «از آن دو فرشته مطالبى را مىآموختند که بتوانند به وسیله آن میان مرد و همسرش جدایى بیفکنند» (فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُما ما یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ).
ولى قدرت خداوند مافوق همه این قدرتها است، «آنها هرگز نمىتوانند بدون فرمان خدا به احدى ضرر برسانند» (وَ ما هُمْ بِضارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ).
«آنها قسمتهایى را یاد مىگرفتند که براى ایشان ضرر داشت و نفع نداشت» (وَ یَتَعَلَّمُونَ ما یَضُرُّهُمْ وَ لا یَنْفَعُهُمْ).
آرى! آنها این برنامه سازنده الهى را تحریف کردند به جاى این که از آن به عنوان وسیله اصلاح و مبارزه با سحر استفاده کنند، آن را وسیله فساد قرار دادند «با این که مىدانستند هر کسى خریدار این گونه متاع باشد بهرهاى در آخرت نخواهد داشت» (وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَراهُ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ).
«چه زشت و ناپسند بود آنچه خود را به آن فروختند اگر علم و دانشى مىداشتند» (وَ لَبِئْسَ ما شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ).
(آیه ۱۰۳)- آنها آگاهانه به سعادت و خوشبختى خود پشت پا زدند و در گرداب کفر و گناه غوطهور شدند «در حالى که اگر ایمان مى آوردند و تقوا پیشه مى کردند پاداشى که نزد خدا بود براى آنان از همه این امور بهتر بود، اگر توجه داشتند» (وَ لَوْ أَنَّهُمْ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَمَثُوبَةٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ خَیْرٌ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ).
هیچ کس بدون اذن خدا قادر بر کارى نیست-
در آیات فوق خواندیم که ساحران نمىتوانستند بدون اذن پروردگار به کسى زیان برسانند این به آن معنى نیست که جبر و اجبارى در کار باشد، بلکه اشاره به یکى از اصول اساسى توحید است که همه قدرتها در این جهان از قدرت پروردگار سر چشمه مىگیرد، حتى سوزندگى آتش و برّندگى شمشیر بىاذن و فرمان او نمىباشد، چنان نیست که ساحر بتواند بر خلاف اراده خدا در عالم آفرینش دخالت کند و چنین نیست که خدا را در قلمرو حکومتش محدود نماید بلکه اینها خواص و آثارى است که او در موجودات مختلف قرار داده، بعضى از آن حسن استفاده مىکنند و بعضى سوء استفاده، و این آزادى و اختیار که خدا به انسانها داده نیز وسیلهاى است براى آزمودن و تکامل آنها.
(آیه ۱۰۴) - شأن نزول:
«ابن عباس» نقل مىکند: مسلمانان صدر اسلام هنگامى که پیامبر صلّى اللّه علیه و اله مشغول سخن گفتن بود و بیان آیات و احکام الهى مىکرد گاهى از او مىخواستند کمى با تأنّى سخن بگوید تا بتوانند مطالب را خوب درک کنند، و سؤالات و خواستههاى خود را نیز مطرح نمایند، براى این درخواست جمله «راعنا» که از ماده «الرعى» به معنى مهلت دادن است به کار مىبردند.
ولى یهود همین کلمه «راعنا» را از ماده «الرعونه» که به معنى کودنى و حماقت است استعمال مىکردند (در صورت اول مفهومش این است «به ما مهلت بده» ولى در صورت دوم این است که «ما را تحمیق کن»!).
در اینجا براى یهود دستاویزى پیدا شده بود که با استفاده از همان جملهاى که مسلمانان مىگفتند، پیامبر یا مسلمانان را استهزاء کنند، آیه نازل شد و براى جلوگیرى از این سوء استفاده به مؤمنان دستور داد به جاى جمله «راعنا»، جمله «انْظُرْنا» را به کار برند که همان مفهوم را مىرساند، و دستاویزى براى دشمن لجوج نیست.
تفسیر:
دستاویز به دشمن ندهید؟ با توجه به آنچه در شأن نزول گفته شد، نخست آیه مىگوید: «اى کسانى که ایمان آوردهاید (هنگامى که از پیامبر تقاضاى مهلت براى درک آیات قرآن مىکنید) نگویید راعنا بلکه بگویید انظرنا چرا که همان مفهوم را دارد و دستاویزى براى دشمن نیست (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا انْظُرْنا). «و آنچه به شما دستور داده مىشود بشنوید، و براى کافران و استهزاء کنندگان عذاب دردناکى است» (وَ اسْمَعُوا وَ لِلْکافِرِینَ عَذابٌ أَلِیمٌ).
از این آیه به خوبى استفاده مى شود که مسلمانان باید در برنامههاى خود مراقب باشند که هرگز بهانه به دست دشمن ندهند، حتى از یک جمله کوتاه که ممکن است سوژهاى براى سوء استفاده دشمنان گردد احتراز جویند.
از اینجا تکلیف مسلمانان در مسائل بزرگتر و بزرگتر روشن مىشود، هم اکنون گاهى اعمالى از ما سر مىزند که از سوى دشمنان داخلى، یا محافل بین المللى سبب تفسیرهاى سوء و بهرهگیرى بلندگوهاى تبلیغاتى آنان مىشود، وظیفه ما این است که از این کارها جدا بپرهیزیم و بىجهت بهانه به دست این مفسدان داخلى و خارجى ندهیم.
(آیه ۱۰۵)- این آیه، پرده از روى کینه توزى و عداوت گروه مشرکان و گروه اهل کتاب نیست به مؤمنان برداشته، مىگوید: «کافران اهل کتاب و همچنین مشرکان دوست ندارند خیر و برکتى از سوى خدا بر شما نازل گردد» (ما یَوَدُّ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ وَ لَا الْمُشْرِکِینَ أَنْ یُنَزَّلَ عَلَیْکُمْ مِنْ خَیْرٍ مِنْ رَبِّکُمْ).
ولى این تنها آرزویى بیش نیست زیرا: «خداوند رحمت و خیر و برکت خویش را به هر کس بخواهد اختصاص مىدهد» (وَ اللَّهُ یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ یَشاءُ).
«و خداوند داراى بخشش و فضل عظیم است» (وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ).
آرى! دشمنان از شدّت کینه توزى و حسادت حاضر نبودند این افتخار و موهبت را بر مسلمانان ببینند که پیامبرى بزرگ، صاحب یک کتاب آسمانى با عظمت از سوى خداوند بر آنها مبعوث گردد، ولى مگر مى توان جلو فضل و رحمت خدا را گرفت؟!
منبع: برگزیده تفسیر نمونه