تلاوت تصویری


دریافت با کیفیت HD
حجم: 192 مگابایت؛ مدت زمان: 2 دقیقه 35 ثانیه


ترجمه صوتی نمایشی

"برگرفته از نرم افزار فاخر طنین وحی تولید مرکز خدمات رایانه‌ای حوزه علمیه اصفهان"

 

«دریافت نرم افزار طنین وحی»


تفسیر مختصر آیات ۱۲۰ تا ۱۲۶ سوره بقره (صفحه ۱۹)

 

(آیه ۱۲۰) - شأن نزول:

از ابن عباس نقل شده که: یهود مدینه و نصاراى نجران انتظار داشتند که پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و اله همواره در قبله با آنها موافقت کند، هنگامى که خداوند قبله مسلمانان را از بیت المقدس به سوى کعبه گردانید آنها از پیامبر صلّى اللّه علیه و اله مأیوس شدند (و شاید در این میان بعضى از طوایف مسلمانان ایراد مى‏کردند که نباید کارى کرد که باعث رنجش یهود و نصارى گردد).

آیه نازل شد و به پیامبر اعلام کرد که این گروه از یهود و نصارى نه با هماهنگى در قبله و نه با چیز دیگر از تو راضى نخواهند شد، جز این که آیین آنها را دربست بپذیرى.

تفسیر:

جلب رضایت این گروه ممکن نیست- از آنجا که در آیه قبل سلب مسؤولیّت از پیامبر صلّى اللّه علیه و اله در برابر گمراهان لجوج مى‏کند، قرآن در ادامه همین بحث به پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و اله مى‏گوید: اصرار بر جلب رضایت یهود و نصارى نداشته باش، چه این که «آنها هرگز از تو راضى نخواهند شد مگر این که بطور کامل تسلیم خواسته‏هاى آنها و پیرو آیینشان شوى» (وَ لَنْ تَرْضى‏ عَنْکَ الْیَهُودُ وَ لَا النَّصارى‏ حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ). تو وظیفه دارى «به آنها بگویى که هدایت، تنها هدایت الهى است» (قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدى‏).

هدایتى که آمیخته با خرافات و افکار منحط افراد نادان نشده است.

سپس اضافه مى‏کند: «اگر تسلیم تعصبها و هوسها و افکار کوتاه آنها شوى بعد از آن که در پرتو وحى الهى حقایق براى تو روشن شده، هیچ سرپرست و یاورى از ناحیه خدا براى تو نخواهد بود» (وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ الَّذِی جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ ما لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصِیرٍ).

 

(آیه ۱۲۱) - شأن نزول:

بعضى از مفسران معتقدند که این آیه در باره افرادى که با «جعفر بن أبی طالب» از حبشه آمدند و از کسانى بودند که در آنجا به او پیوستند نازل شد، آنها چهل نفر بودند، سى و دو نفر اهل حبشه، و هشت نفر از راهبان شام که «بحیرا» راهب معروف نیز جزء آنان بود.

بعضى دیگر معتقدند که آیه در باره افرادى از یهود همانند «عبد اللّه بن سلام» و «سعید بن عمرو» و «تمام بن یهودا» و امثال آنها نازل شده که اسلام را پذیرفتند و به راستى مؤمن شدند.

تفسیر:

از آنجا که جمعى از حق طلبان یهود و نصارى، دعوت پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و اله را لبّیک گفتند و این آیین را پذیرا شدند، قرآن پس از مذمت گروه سابق از اینها به نیکى یاد مى‏کند و مى‏گوید: «کسانى که کتاب آسمانى را به آنها دادیم و از روى دقت آن را تلاوت کرده و حق تلاوتش را (که تفکر و اندیشه و سپس عمل است) ادا کردند به پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و اله ایمان مى‏آورند» (الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ أُولئِکَ یُؤْمِنُونَ بِهِ). «و آنها که نسبت به آن کافر شدند به خودشان ظلم کردند، همان زیانکارانند» (وَ مَنْ یَکْفُرْ بِهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ).

 

۱- جلب رضایت دشمن، حسابى دارد

درست است که انسان باید با نیروى جاذبه اخلاق دشمنان را به سوى حق دعوت کند، ولى این در مقابل افراد انعطاف‏پذیر است، اما کسانى که هرگز تسلیم حرف حق نیستند، نباید در فکر جلب رضایت آنها بود، اینجا است که اگر ایمان نیاوردند باید گفت: به جهنّم! و بیهوده نباید وقت صرف آنها کرد.

 

۲- حق تلاوت چیست؟

این تعبیر پر معنایى است. در حدیثى از امام صادق علیه السّلام در تفسیر این آیه مى‏خوانیم که فرمود: «منظور این است که آیات آن را با دقّت بخوانند و حقایق آن را درک کنند و به احکام آن عمل بنمایند، به وعده‏هاى آن امیدوار، و از وعیدهاى آن ترسان باشند، از داستانهاى آن عبرت گیرند، به اوامرش گردن نهند و نواهى آن را بپذیرند، به خدا سوگند منظور حفظ کردن آیات و خواندن حروف و تلاوت سوره‏ها و یاد گرفتن اعشار و اخماس «منظور از "اعشار" و "اخماس" تقسیماتى که در قرآن مى‏شود مانند: تقسیم به سى جزء و یا هر جزء به چهار حزب و امثال آن است.» آن نیست- آنها حروف قرآن را حفظ کردند اما حدود آن را ضایع ساختند، منظور تنها این است که در آیات قرآن بیندیشند و به احکامش عمل کنند، چنانکه خداوند مى‏فرماید: این کتابى است پر برکت که ما بر تو نازل کردیم تا در آیاتش تدبّر کنند».

 

(آیه ۱۲۲)- بار دیگر خداوند روى سخن را به بنى اسرائیل کرده مى‏فرماید:

«اى بنى اسرائیل به خاطر بیاورید نعمتهایى را که به شما ارزانى داشتم و نیز به خاطر بیاورید که من شما را بر جهانیان (بر تمام مردمى که در آن زمان زندگى مى‏کردند) برترى بخشیدم» (یا بَنِی إِسْرائِیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ وَ أَنِّی فَضَّلْتُکُمْ عَلَى الْعالَمِینَ).

 

(آیه ۱۲۳)- ولى از آنجا که هیچ نعمتى بدون مسؤولیّت نخواهد بود، بلکه خداوند در برابر بخشیدن هر موهبتى تکلیف و تعهّدى بر دوش انسان مى‏گذارد در این آیه به آنها هشدار مى‏دهد و مى‏گوید: «از آن روز بترسید که هیچ کس از دیگرى دفاع نمى‏کند» (وَ اتَّقُوا یَوْماً لا تَجْزِی نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیْئاً).

«و چیزى به عنوان غرامت و یا فدیه که بلاگردان آنها باشد پذیرفته نمى‏شود» (وَ لا یُقْبَلُ مِنْها عَدْلٌ).

«و هیچ شفاعتى (جز به اذن پروردگار) او را سود ندهد» (وَ لا تَنْفَعُها شَفاعَةٌ).

و اگر فکر مى‏ کنید کسى در آنجا- جز خدا- مى ‏تواند انسان را کمک کند اشتباه است چرا که «هیچ کس در آنجا یارى نمى ‏شود» (وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ).

 

(آیه ۱۲۴)- «امامت» اوج افتخار ابراهیم (ع). از این آیات به بعد سخن از ابراهیم قهرمان توحید و بناى خانه کعبه و اهمیّت این کانون توحید و عبادت است که ضمن هیجده آیه این مسائل را بر شمرده است.

هدف از این آیات در واقع سه چیز است: نخست این که مقدمه ‏اى براى مسأله تغییر قبله است، و دیگر این که یهود و نصارى ادعا مى‏ کردند ما وارثان ابراهیم و آیین او هستیم و این آیات مشخص مى ‏سازد که آنها تا چه حد از آیین ابراهیم بیگانه ‏اند.

سوم این که مشرکان عرب نیز پیوند ناگسستنى میان خود و ابراهیم قائل بودند، باید به آنها نیز فهمانده شود که برنامه شما هیچ ارتباطى با برنامه این پیامبر بزرگ بت شکن ندارد.

در این آیه به مهمترین فرازهاى زندگى ابراهیم (ع) اشاره کرده، مى‏ گوید:

«به خاطر بیاورید هنگامى را که خداوند ابراهیم را با وسایل گوناگون آزمود و او را عهده آزمایش به خوبى بر آمد» (وَ إِذِ ابْتَلى‏ إِبْراهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ).

خداوند مى‏باید جایزه‏اى به او بدهد «فرمود: من تو را امام و رهبر و پیشواى مردم قرار دادم» (قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً).

«ابراهیم تقاضا کرد که از دودمان من نیز امامانى قرار ده» تا این رشته نبوّت و امامت قطع نشود و قائم به شخص من نباشد (قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی).

اما خداوند در پاسخ او «فرمود: پیمان من، یعنى مقام امامت، به ظالمان هرگز نخواهد رسید» (قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ).

تقاضاى تو را پذیرفتیم، ولى تنها آن دسته از ذریّه تو که پاک و معصوم باشند شایسته این مقامند! از آیه فوق اجمالا چنین استفاده مى‏شود: مقام امامتى که به ابراهیم بعد از پیروزى در همه این آزمونها بخشیده شد. فوق مقام نبوّت و رسالت بود. این حقیقت اجمالا در حدیث پر معنى و جالبى از امام صادق علیه السّلام نقل شده، آنجا که مى‏فرماید:

«خداوند ابراهیم را بنده خاصّ خود قرار داد پیش از آن که پیامبرش قرار دهد، و خداوند او را به عنوان نبى انتخاب کرد پیش از آن که او را رسول خود سازد، و او را رسول خود انتخاب کرد پیش از آن که او را به عنوان خلیل خود برگزیند، و او را خلیل خود قرار داد پیش از آن که او را امام قرار دهد، هنگامى که همه این مقامات را جمع کرد فرمود: من تو را امام مردم قرار دادم، این مقام به قدرى در نظر ابراهیم بزرگ جلوه کرد که عرض نمود: خداوندا! از دودمان من نیز امامانى انتخاب کن، فرمود: پیمان من به ستمکاران آنها نمى‏رسد ... یعنى شخص سفیه هرگز امام افراد با تقوا نخواهد شد».   

 

نکته ‏ها:

۱- منظور از «کلمات» چیست؟

از بررسى آیات قرآن چنین استفاده مى‏شود که مقصود از «کلمات» (جمله‏هایى که خداوند ابراهیم را به آن آزمود) یک سلسله وظایف سنگین و مشکل بوده که خدا بر دوش ابراهیم گذارده بود.

این دستورات عبارت بودند از: بردن فرزند به قربانگاه و آمادگى جدّى براى قربانى او به فرمان خدا! بردن زن و فرزند و گذاشتن آنها در سرزمین خشک و بى‏آب و گیاه مکّه! قیام در برابر بت‏پرستان بابل و شکستن بتها و دفاع بسیار شجاعانه در آن محاکمه تاریخى و قرار گرفتن در دل آتش! مهاجرت از سرزمین بت‏پرستان و پشت پا زدن به زندگى خود، و مانند اینها که هر یک آزمایشى بسیار سنگین بود، اما او با قدرت و نیروى ایمان از عهده همه آنها برآمد و اثبات کرد شایستگى مقام «امامت» را دارد.

 

۲- فرق نبوت و امامت و رسالت

بطورى که از آیات و احادیث بر مى‏آید کسانى که از طرف خدا مأموریت داشتند داراى مقامات مختلفى بودند:

مقام نبوت:

یعنى دریافت وحى از خداوند، بنابراین «نبى» کسى است که وحى بر او نازل مى‏شود.

مقام رسالت:

یعنى مقام ابلاغ وحى و تبلیغ و نشر احکام خداوند و تربیت نفوس از طریق تعلیم و آگاهى بخشیدن، بنابراین رسول کسى است که موظف است در حوزه مأموریت خود به تلاش و کوشش برخیزد، و براى یک انقلاب فرهنگى و فکرى و عقیدتى تلاش نماید.

مقام امامت:

یعنى رهبرى و پیشوایى خلق، در واقع امام کسى است که با تشکیل یک حکومت الهى سعى مى‏کند احکام خدا را عملا اجرا و پیاده نماید.

به عبارت دیگر وظیفه امام اجراى دستورات الهى است در حالى که وظیفه رسول ابلاغ این دستورات مى‏باشد.

 

۳- امامت یا آخرین سیر تکاملى ابراهیم

مقام امامت، مقامى است بالاتر و حتى برتر از نبوت و رسالت، این مقام نیازمند شایستگى فراوان در جمیع جهات است که ابراهیم پس از امتحان شایستگى از طرف خداوند دریافت داشت و این آخرین حلقه سیر تکاملى ابراهیم بود.

 

(آیه ۱۲۵)- عظمت خانه خدا! بعد از اشاره به مقام والاى ابراهیم در آیه قبل، در این آیه به بیان عظمت خانه کعبه که به دست ابراهیم ساخته و آماده شد پرداخته، مى‏فرماید: «به خاطر بیاورید هنگامى را که خانه کعبه را «مثابة» (محل بازگشت و توجه) مردم قرار دادیم و مرکز امن و امان» (وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً).

از آنجا که خانه کعبه مرکزى بوده است براى موحدان که همه سال به سوى آن رو مى‏آوردند، نه تنها از نظر جسمانى که از نظر روحانى نیز بازگشت به توحید و فطرت نخستین مى‏کردند، از این رو به عنوان «مثابة» معرفى شده، اما این که خانه کعبه از طرف پروردگار به عنوان یک پناهگاه و کانون امن و امان اعلام شده، مى‏دانیم: در اسلام مقررات شدیدى براى اجتناب از هر گونه نزاع و کشمکش و جنگ و خونریزى در این سرزمین مقدس وضع شده است، بطورى که نه تنها افراد انسان بلکه حیوانات و پرندگان نیز در آنجا در امن و امان به سر مى‏برند و این در حقیقت اجابت یکى از درخواستهایى است که ابراهیم از خداوند کرد.

سپس اضافه مى‏کند: «از مقام ابراهیم نمازگاهى براى خود انتخاب کنید» (وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِیمَ مُصَلًّى). و آن همان مقام معروف ابراهیم است که محلى است در نزدیکى خانه کعبه و حجّاج بعد از انجام طواف به نزدیک آن مى ‏روند و نماز طواف بجا مى ‏آورند.

سپس اشاره به پیمانى که از ابراهیم و فرزندش اسماعیل در باره طهارت خانه کعبه گرفته است مى‏فرماید: و مى‏گوید: «ما به ابراهیم و اسماعیل امر کردیم که خانه مرا براى طواف کنندگان و مجاوران و رکوع کنندگان و سجده کنندگان (نماز گزاران) پاکیزه دارند» (وَ عَهِدْنا إِلى‏ إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ أَنْ طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَ الْعاکِفِینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ).

منظور از طهارت و پاکیزگى در اینجا پاک ساختن ظاهرى و معنوى این خانه توحید از هر گونه آلودگى است.

چرا خانه خدا! در آیه فوق از خانه کعبه به عنوان «بَیْتِیَ» (خانه من) تعبیر شده در حالى که روشن است خداوند نه جسم است و نه نیاز به خانه دارد، منظور از این اضافه همان «اضافه تشریفى» است به این معنى که براى بیان شرافت و عظمت چیزى آن را به خدا نسبت مى‏دهند، ماه رمضان را «شهر اللّه» و خانه کعبه را «بیت اللّه» مى‏گویند.

 

(آیه ۱۲۶)- خواسته ‏هاى ابراهیم از پیشگاه پروردگار! در این آیه ابراهیم دو درخواست مهم از پروردگار براى ساکنان این سرزمین مقدس مى‏کند که به یکى از آنها در آیه قبل نیز اشاره شد.

قرآن مى‏ گوید: «به خاطر بیاورید هنگامى که ابراهیم عرض کرد پروردگارا! این سرزمین را شهر امنى قرار ده» (وَ إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً).

دوّمین تقاضایش این است که: «اهل این سرزمین را- آنها که به خدا و روز بازپسین ایمان آورده‏اند- از ثمرات گوناگون روزى ببخش» (وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَراتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ).

جالب این که ابراهیم نخست تقاضاى «امنیت» و سپس درخواست «مواهب اقتصادى» مى‏کند، و این خود اشاره‏اى است به این حقیقت که تا امنیّت در شهر یا کشورى حکمفرما نباشد فراهم کردن یک اقتصاد سالم ممکن نیست! خداوند در پاسخ این تقاضاى ابراهیم چنین «فرمود: اما آنها که راه کفر را پوییده‏اند بهره کمى (از این ثمرات به آنها خواهم داد» و بطور کامل محروم نخواهم کرد! (قالَ وَ مَنْ کَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِیلًا).

اما در سراى آخرت «آنها را به عذاب آتش مى‏ کشانم و چه بد سر انجامى دارند» (ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلى‏ عَذابِ النَّارِ وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ).

 

منبع: برگزیده تفسیر نمونه