تلاوت تصویری

دریافت با کیفیت 1080p


ترجمه صوتی نمایشی

"برگرفته از نرم افزار فاخر طنین وحی تولید مرکز خدمات رایانه‌ای حوزه علمیه اصفهان"

«دریافت نرم افزار طنین وحی»


تفسیر مختصر آیات ۲۲۰ تا ۲۲۴ سوره بقره (صفحه ۳۵)

(آیه ۲۲۰)- شأن نزول:

پس از نزول آیاتى «آیه ۳۴، سوره اسراء و آیه ۱۰، سوره نساء» که در آن از نزدیک شدن به اموال و دارایى یتیمان و نیز از خوردن اموال آنها نهى شده مردمى که یتیمى در خانه داشتند، از کفالت وى فاصله گرفتند و حتى گروهى آنان را از خانه خود بیرون کردند و یا در خانه براى آنان وضعى به وجود آورده بودند که کمتر از بیرون کردن نبود، این عمل هم براى سرپرستان و هم براى یتیمان مشکلات فراوانى به بار مى‏آورد، خدمت پیامبر رسیده و از این طرز عمل سؤال کردند در پاسخ آنها این آیه نازل شد.

تفسیر:

در این آیه مرکز اصلى فکر و اندیشه را چنین بیان مى‏کند: «در دنیا و آخرت» (فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ).

در حقیقت با این که انسان مأمور است در برابر خدا و پیامبران وى تسلیم باشد، در عین حال موظف است که این اطاعت فرمان را با فکر و اندیشه انجام دهد، نه این که کورکورانه پیروى کند. و به عبارت روشنتر، باید از اسرار احکام الهى آگاه گردد، و با درک صحیح آنها را انجام دهد.

سپس به پاسخ سومین سؤال مى‏پردازد و مى‏فرماید: «از تو در باره یتیمان سؤال مى‏کنند» (وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْیَتامى‏). «بگو: اصلاح کار آنان بهتر است» (قُلْ إِصْلاحٌ لَهُمْ خَیْرٌ). «و اگر زندگى خود را با آنان بیامیزید (مانعى ندارد) آنها برادر شما هستند» (وَ إِنْ تُخالِطُوهُمْ فَإِخْوانُکُمْ).

به این ترتیب قرآن، به مسلمانان گوشزد مى‏کند که شانه خالى کردن از زیر بار مسؤولیت سر پرستى یتیمان، و آنها را به حال خود واگذاردن، کار درستى نیست.

سپس اضافه مى‏کند که «خداوند مفسد را از مصلح مى‏شناسد» (وَ اللَّهُ یَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ).

آرى! و از نیات همه شما آگاه است و آنها را که قصد سوء استفاده از اموال یتیمان دارند، و با آمیختن اموال آنها با اموال خود، به حیف و میل اموال یتیمان مى‏پردازند، از دلسوزان پاکدل واقعى مى‏شناسد.

و در پایان آیه مى‏فرماید: «خداوند اگر بخواهد مى‏تواند کار را بر شما سخت بگیرد و شما را به زحمت اندازد (و در عین دستور دادن به سرپرستى یتیمان، دستور دهد که اموال آنها را به کلى از اموال خود جدا سازید، ولى خدا هرگز چنین نمى‏کند) زیرا او توانا و حکیم است». (وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَأَعْنَتَکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ).

(آیه ۲۲۱)- شأن نزول:

شخصى به نام «مرثد» از طرف پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله مأمور شد، که از مدینه به مکه برود، وى به قصد انجام فرمان رسولخدا صلّى اللّه علیه و آله وارد مکه شد، و در آنجا با زن زیبایى به نام «عناق» که در زمان جاهلیت او را مى‏شناخت برخورد نمود آن زن او را مانند گذشته به گناه دعوت کرد، اما «مرثد» که مسلمان شده بود تسلیم خواسته او نشد آن زن تقاضاى ازدواج نمود، «مرثد» جریان را به اطلاع پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله رساند، این آیه نازل شد و بیان داشت که زنان مشرک و بت پرست شایسته همسرى و ازدواج با مردان مسلمان نیستند.

تفسیر:

مطابق شأن نزول، این آیه در واقع پاسخ به سؤال دیگرى در باره ازدواج با مشرکان است، مى‏فرماید: «با زنان مشرک و بت پرست مادام که ایمان نیاروده‏اند ازدواج نکنید» (وَ لا تَنْکِحُوا الْمُشْرِکاتِ حَتَّى یُؤْمِنَّ).

سپس در یک مقایسه مى‏افزاید: «کنیزان با ایمان از زن آزاد بت پرست بهترند، هر چند زیبایى او شما را به اعجاب وا دارد» (وَ لَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَیْرٌ مِنْ مُشْرِکَةٍ وَ لَوْ أَعْجَبَتْکُمْ).

بنابراین، هدف از ازدواج تنها کامجویى جنسى نیست، زن شریک عمر انسان و مربى فرزندان اوست نیمى از شخصیت او را تشکیل مى‏دهد، با این حال چگونه مى‏توان شرک و عواقب شوم آن را با زیبایى ظاهرى و مقدارى مال و ثروت، مبادله کرد.

سپس به بخش دیگرى از این حکم پرداخته مى‏فرماید: «دختران خود را نیز به مردان بت پرست مادامى که ایمان نیاورده‏اند ندهید (هر چند ناچار شوید آنها را به همسرى غلامان با ایمان درآورید زیرا) یک غلام با ایمان از یک مرد آزاد بت پرست بهتر است، هر چند (مال و موقعیت و زیبایى او) شما را به اعجاب آورد» (وَ لا تُنْکِحُوا الْمُشْرِکِینَ حَتَّى یُؤْمِنُوا وَ لَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَیْرٌ مِنْ مُشْرِکٍ وَ لَوْ أَعْجَبَکُمْ).

بنابراین ازدواج مردان مشرک با زنان مؤمنه نیز ممنوع است بلکه مسأله در این بخش از حکم، سخت‏تر و مشکلتر است، چرا که تأثیر شوهر بر زن معمولا از تأثیر زن بر شوهر بیشتر است.

در پایان آیه نیز دلیل این حکم الهى را براى به کار انداختن اندیشه‏ها بیان مى‏کند، مى‏فرماید: «آنها- یعنى مشرکان- به سوى آتش دعوت مى‏کنند، در حالى که خدا (و مؤمنانى که مطیع فرمان او هستند) دعوت به بهشت و آمرزش به فرمانش مى‏کند» (أُولئِکَ یَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَ اللَّهُ یَدْعُوا إِلَى الْجَنَّةِ وَ الْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ).

سپس مى‏افزاید: «و آیات خود را براى مردم روشن مى‏سازد، شاید متذکر شوند» (وَ یُبَیِّنُ آیاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ).

بعضى از مفسران معاصر، اشاره به نکته ظریفى نموده‏اند و آن این که آیه مورد بحث و ۲۱ آیه دیگر که به دنبال آن مى‏آید احکام مربوط به تشکیل خانواده را در ابعاد مختلف بیان مى‏کند و در این آیات دوازده حکم در این رابطه بیان شده است: ۱- حکم ازدواج با مشرکان ۲- تحریم نزدیکى در حال حیض ۳- حکم قسم به عنوان مقدمه‏اى بر مسأله ایلاء (منظور از ایلاء آن است که کسى سوگند یاد کند با همسرش نزدیکى نکند) ۴- حکم ایلاء و به دنبال آن طلاق ۵- عدّه نگهداشتن زنان مطلّقه، عدد طلاقها ۷- نگهداشتن زن با نیکى یا رها کردن با نیکى ۸- حکم شیر دادن نوزادان ۹- عدّه زنى که شوهرش وفات کرده ۱۰- خواستگارى زن قبل از تمام شدن عدّه او ۱۱- مهر زنان مطلّقه قبل از دخول ۱۲- حکم متعه، و این احکام با تذکرات اخلاقى و تعبیراتى که نشان مى‏دهد مسأله تشکیل خانواده نوعى عبادت پروردگار است، باید همراه با فکر و اندیشه باشد آمیخته شده است.

 

(آیه ۲۲۲)- شأن نزول:

زنان در هر ماه به مدت، حد اقل سه روز و حد اکثر ده روز، قاعده مى‏شوند، و آن عبارت از خونى است که با اوصاف خاصى که در کتب فقه آمده از رحم زن خارج مى‏گردد، زن را در چنین حال «حائض» و آن خون را خون حیض مى‏گویند.

جمعى از یهود مى‏گویند معاشرت مردان با این گونه زنان مطلقا حرام است، و لو این که به صورت غذا خوردن سر یک سفره و یا زندگى در یک اتاق باشد.

در مقابل این گروه، نصارى مى‏گویند: هیچ گونه فرقى میان حالت حیض زن و غیر حیض نیست، همه گونه معاشرت حتى آمیزش جنسى با آنان بى‏مانع مى‏باشد! مشرکین عرب، کم و بیش به خلق و خوى یهود انس گرفته بودند و با زنان حائض مانند یهود رفتار مى‏کردند، همین اختلاف در آیین و افراط و تفریطهاى غیر قابل گذشت، سبب شد که بعضى از مسلمانان از پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله در این باره سؤال کنند، در پاسخ آنان این آیه نازل گردید.

تفسیر:

در این آیه به سؤال دیگرى برخورد مى‏کنیم و آن در باره عادت ماهیانه زنان است، مى‏فرماید: «از تو در باره (خون) حیض سؤال مى‏کنند بگو چیز زیان آورى است» (وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْمَحِیضِ قُلْ هُوَ أَذىً).

و بلافاصله مى‏افزاید: حال که چنین است «از زنان در حالت قاعدگى کناره گیرى نمایید، و با آنها آمیزش جنسى نکنید تا پاک شوند» (فَاعْتَزِلُوا النِّساءَ فِی الْمَحِیضِ وَ لا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى یَطْهُرْنَ).

زیرا آمیزش جنسى در چنین حالتى، علاوه بر این که تنفرآور است، زیانهاى بسیارى به بار مى‏آورد، که طب امروز نیز آن را اثبات کرده، از جمله احتمال عقیم شدن مرد و زن، و ایجاد یک محیط مساعد براى پرورش میکرب بیماریهاى آمیزشى (مانند: سفلیس و سوزاک) و نیز التهاب اعضاء تناسلى زن و وارد شدن خون آلوده به داخل عضو تناسلى مرد، لذا پزشکان، آمیزش جنسى با چنین زنانى را ممنوع اعلام مى‏کنند.

«ولى هنگامى که پاک شوند، از طریقى که خدا به شما فرمان داده با آنها آمیزش کنید که خداوند توبه کنندگان و پاکان را دوست دارد» (فَإِذا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَیْثُ أَمَرَکُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ وَ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ).

 

(آیه ۲۲۳)- در این آیه اشاره زیبایى به هدف نهایى آمیزش جنسى کرده مى‏فرماید: «همسران شما محل بذرافشانى شما هستند» (نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ).

«بنابراین هر زمان بخواهید مى‏توانید با آنها آمیزش نمایید» (فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنَّى شِئْتُمْ).

در اینجا زنان تشبیه به مزرعه شده‏اند، و این تشبیه ممکن است براى بعضى سنگین آید که چرا اسلام در باره نیمى از نوع بشر چنین تعبیرى کرده است در حالى که نکته باریکى در این تشبیه نهفته است، در حقیقت قرآن مى‏خواهد ضرورت وجود زن را در اجتماع انسانى نشان دهد که زن وسیله اطفاء شهوت و هوسرانى مردان نیست، بلکه وسیله‏اى است براى حفظ حیات نوع بشر، این سخن در برابر آنها که نسبت به جنس زن همچون یک بازیچه یا وسیله هوسبازى مى‏نگرند، هشدارى محسوب مى‏شود.

سپس در ادامه آیه مى‏افزاید: «با اعمال صالح و پرورش فرزندان صالح، آثار نیکى براى خود از پیش بفرستید» (وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ).

اشاره به این که هدف نهایى از آمیزش جنسى، لذت و کامجویى نیست بلکه باید از این موضوع، براى ایجاد و پرورش فرزندان، شایسته استفاده کرد و آن را به عنوان یک ذخیره معنوى براى فرداى قیامت از پیش بفرستید، بنابراین در انتخاب همسر، باید اصولى را رعایت کنید که به این نتیجه مهم منتهى شود.

و در پایان آیه، دستور به تقوا مى‏دهد و مى‏فرماید: «تقواى الهى پیشه کنید و بدانید او را ملاقات خواهید کرد، و به مؤمنان بشارت دهید» بشارت رحمت الهى و سعادت و نجات در سایه تقوا (وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ مُلاقُوهُ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ).

 

(آیه ۲۲۴)- شأن نزول:

میان داماد و دختر یکى از یاران پیامبر صلّى اللّه علیه و آله به نام عبد اللّه بن رواحه اختلافى روى داد، او سوگند یاد کرد که براى اصلاح کار آنها هیچ گونه دخالتى نکند و در این راه گامى بر ندارد آیه نازل شد و این گونه سوگندها را ممنوع و بى‏اساس قلمداد کرد.

تفسیر:

این آیه و آیه بعد ناظر به سوء استفاده از مسأله سوگند است. و مقدمه‏اى محسوب مى‏شود براى بحث آیات آینده که سخن از «ایلاء» و سوگند در مورد ترک آمیزش جنسى با همسران مى‏گوید، نخست مى‏فرماید: «خداوند را در معرض سوگندهاى خود براى ترک نیکى و تقوا و اصلاح در میان مردم قرار ندهید و (بدانید) خدا شنوا و داناست» سخنان شما را مى‏شنود و از نیات شما آگاه است (وَ لا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لِأَیْمانِکُمْ أَنْ تَبَرُّوا وَ تَتَّقُوا وَ تُصْلِحُوا بَیْنَ النَّاسِ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ).

به این ترتیب سوگند یاد کردن جز در مواردى که هدف مهمى در کار باشد عمل نامطلوبى است.

منبع: برگزیده تفسیر نمونه