تلاوت تصویری


دریافت با کیفیت 1080p


ترجمه صوتی نمایشی

"برگرفته از نرم افزار فاخر طنین وحی تولید مرکز خدمات رایانه‌ای حوزه علمیه اصفهان"


«دریافت نرم افزار طنین وحی»


تفسیر مختصر آیات ۲۵۳ تا ۲۵۶ سوره بقره (صفحه ۴۲)

 

(آیه ۲۵۳)- نقش پیامبران در زندگى انسانها! این آیه اشاره‏اى به درجات انبیاء و مراتب آنها و گوشه‏ اى از رسالت آنها در جامعه انسانى مى‏کند، نخست مى‏ فرماید: «آن رسولان را بعضى بر بعضى برترى دادیم» (تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ).

تعبیر به فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ به روشنى مى ‏رساند که همه پیامبران الهى با این که از نظر نبوت و رسالت، همانند بودند از جهت مقام یکسان نبودند.

سپس به ویژگى بعضى از آنان پرداخته مى‏ فرماید: «بعضى از آنان را خدا با او سخن گفت» (مِنْهُمْ مَنْ کَلَّمَ اللَّهُ).

و منظور از آن موسى (ع) است که به «کلیم اللّه» معروف شده است.

سپس مى ‏افزاید: «و درجات بعضى را بالا برد» (وَ رَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجاتٍ). که نمونه کامل آن پیامبر گرامى اسلام است که آیینش کاملترین و آخرین آیین ها بود، و یا منظور از آن بعضى از پیامبران پیشین مانند ابراهیم و امثال اوست.

سپس به سراغ امتیاز حضرت مسیح (ع) رفته مى ‏فرماید: «ما به عیسى بن مریم نشانه‏ هاى روشن دادیم، و او را با روح القدس تأیید کردیم» (وَ آتَیْنا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّناتِ وَ أَیَّدْناهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ).

نشانه‏ هاى روشن، اشاره به معجزاتى مانند شفاى بیماران غیر قابل علاج و احیاى مردگان، و معارف عالى دینى است. و منظور از روح القدس پیک وحى خداوند یعنى جبرئیل، یا نیروى مرموز معنوى خاصى است که در اولیاء اللّه با تفاوتهایى وجود دارد.

در ادامه آیه اشاره به وضع امتها و اختلافات آنها بعد از انبیاء کرده مى ‏فرماید:

«اگر خدا مى‏ خواست کسانى که بعد از آنان بودند، پس از آن که آن همه نشانه‏ هاى روشن براى آنان آمد، به جنگ و ستیز با یکدیگر نمى‏ پرداختند» (وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِینَ مِنْ بَعْدِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَیِّناتُ).

یعنى اگر خدا مى‏خواست، قدرت داشت که آنها را به اجبار از جنگ و ستیز باز دارد، ولى سنت الهى بر این بوده و هست که مردم را در انتخاب راه آزاد گذارد.

ولى آنها از آزادى خود سوء استفاده کردند «و راه اختلاف پیمودند» (وَ لکِنِ اخْتَلَفُوا). در حقیقت اختلافات میان پیروان راستین و حقیقى مذاهب نبوده بلکه «میان» پیروان و «مخالفان» مذهب صورت گرفته است. «پس بعضى از آنها ایمان آوردند و بعضى کافر شدند» (فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ وَ مِنْهُمْ مَنْ کَفَرَ).

بار دیگر تأکید مى‏ کند که این کار براى خدا آسان بود که به حکم اجبار جلو اختلافات آنها را بگیرد، زیرا «اگر خدا مى ‏خواست هرگز آنها با یکدیگر جنگ نمى‏کردند ولى خداوند آن را که اراده کرده (و بر طبق حکمت و هماهنگ با هدف آفرینش انسان است و آن آزادى اراده و مختار بودن است) به جا مى‏آورد» (وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلُوا وَ لکِنَّ اللَّهَ یَفْعَلُ ما یُرِیدُ).

بدون شک گروهى از این آزادى نتیجه منفى مى‏ گیرند ولى در مجموع وجود آزادى از مهمترین ارکان تکامل انسان است، زیرا تکامل اجبارى تکامل محسوب نمى ‏شود.

 

(آیه ۲۵۴)- انفاق یکى از مهمترین اسباب نجات در قیامت! در این آیه روى سخن را به مسلمانان کرده و به یکى از وظایفى که سبب وحدت جامعه و تقویت حکومت و بنیه دفاعى و جهاد مى‏شود اشاره مى‏ کند و مى ‏فرماید: «اى کسانى که ایمان آورده ‏اید از آنچه به شما روزى داده‏ ایم انفاق کنید» (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناکُمْ).

از تهدیدى که در ذیل آیه آمده استفاده مى‏ شود منظور، انفاق واجب یعنى زکات است.

سپس مى‏افزاید: امروز که توانایى دارید انفاق کنید «پیش از آن که روزى فرا رسد که نه خرید و فروش در آن است و نه رابطه دوستى و نه شفاعت» (مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ لا بَیْعٌ فِیهِ وَ لا خُلَّةٌ وَ لا شَفاعَةٌ).

و در پایان آیه مى ‏فرماید: «کافران همان ظالمانند» (وَ الْکافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ).

اشاره به این که آنها که انفاق و زکات را ترک مى ‏کنند هم به خویشتن ستم روا مى‏ دارند و هم به دیگران.

«کفر» در اینجا به معنى سر پیچى و گناه و تخلف از دستور خداست.

 

(آیه ۲۵۵)- «آیة الکرسى» یکى از مهمترین آیات قرآن! در اهمیت و فضیلت این آیه همین بس که از پیامبر گرامى اسلام صلّى اللّه علیه و آله نقل شده است که از ابىّ بن کعب سؤال کرد و فرمود: کدام آیه برترین آیه کتاب اللّه است؟ عرض کرد: اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ، پیامبر صلّى اللّه علیه و آله دست بر سینه او زد و فرمود: دانش بر تو گوارا باد، سوگند به کسى که جان محمد صلّى اللّه علیه و آله در دست اوست این آیه داراى دو زبان و دو لب است که در پایه عرش الهى تسبیح و تقدیس خدا مى‏گویند.

در حدیث دیگرى از امام باقر علیه السّلام آمده است: «هر کس آیة الکرسى را یکبار بخواند، خداوند هزار امر ناخوشایند از امور ناخوشایند دنیا، و هزار امر ناخوشایند از آخرت را از او برطرف مى‏ کند که آسانترین ناخوشایند دنیا، فقر، و آسانترین ناخوشایند آخرت، عذاب قبر است».

تفسیر:

ابتدا از ذات اقدس الهى و مسأله توحید و اسماء حسنى و صفات او شروع مى‏ کند مى‏ فرماید: «خداوند هیچ معبودى جز او نیست» (اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ).

«اللَّهُ» نام مخصوص خداوند و به معنى ذاتى است که جامع همه صفات کمال و جلال و جمال است.

سپس مى‏افزاید: «خداوندى که زنده و قائم به ذات خویش است و موجودات دیگر عالم، قائم به او هستند» (الْحَیُّ الْقَیُّومُ).

بدیهى است که حیات در خداوند حیات حقیقى است چرا که حیاتش عین ذات و مجموعه علم و قدرت اوست نه همچون موجودات زنده در عالم خلقت که حیات آنها عارضى است. لذا پس از مدتى مى‏میرند! اما در خداوند چنین نیست چنانکه در آیه ۵۸ سوره فرقان مى‏خوانیم: «توکل بر ذات زنده‏اى کن که هرگز نمى‏میرد».

سپس در ادامه آیه مى‏افزاید: «هیچ گاه خواب سبک و سنگین او را فرا نمى‏گیرد» و لحظه‏اى از تدبیر جهان غافل نمى‏شود (لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ).

«سِنَةٌ» خوابى است که به چشم عارض مى‏شود، اما وقتى عمیقتر شد و به قلب عارض شد «نَوْمٌ» گفته مى‏شود. این جمله اشاره به این حقیقت است که فیض و لطف تدبیر خداوند دائمى است، و لحظه‏اى قطع نمى‏گردد.

سپس به مالکیت مطّلقه خداوند اشاره کرده مى‏فرماید: «براى اوست آنچه در آسمانها و زمین است» (لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ).

و این پنجمین وصف از اوصاف الهى است که در این آیه آمده، زیرا قبل از آن اشاره به توحید و حىّ و قیوم بودن، و عدم غلبه خواب بر ذات پاک او شده است.

ناگفته پیداست توجه به این صفت که همه چیز مال خداست اثر تربیتى مهمى در انسانها دارد زیرا هنگامى که بدانند آنچه دارند از خودشان نیست و چند روزى به عنوان عاریت یا امانت به دست آنها سپرده شده این عقیده بطور مسلم انسان را از تجاوز به حقوق دیگران و استثمار و استعمار و احتکار و حرص و بخل و طمع باز مى ‏دارد.

در ششمین توصیف مى‏فرماید: «کیست که در نزد او جز به فرمانش شفاعت کند» (مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ).

در واقع با یک استفهام انکارى مى‏گوید هیچ کس بدون فرمان خدا نمى‏تواند در پیشگاه او شفاعت کند.  

در باره «شفاعت» در ذیل آیه ۴۸ سوره بقره بحث کردیم.

در هفتمین توصیف مى‏فرماید: «آنچه را پیش روى آنها (بندگان) و پشت سر آنهاست مى‏ داند و از گذشته و آینده آنان آگاه است» (یَعْلَمُ ما بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ).

و به این ترتیب پهنه زمان و مکان، همه در پیشگاه علم او روشن است پس هر کار- حتى شفاعت- باید به اذن او باشد.

در هشتمین توصیف، مى‏فرماید: «آنها جز به مقدارى که او بخواهد احاطه به علم او ندارند» و تنها بخش کوچکى از علوم را که مصلحت دانسته در اختیار دیگران گذارده است. (وَ لا یُحِیطُونَ بِشَیْ‏ءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِما شاءَ).

و به این ترتیب علم و دانش محدود دیگران، پرتوى از علم بى‏پایان اوست.

از جمله فوق دو نکته دیگر نیز استفاده مى‏شود: نخست این که هیچ کس از خود علمى ندارد و تمام علوم و دانشهاى بشرى از ناحیه خداست.

دیگر این که خداوند ممکن است بعضى از علوم پنهان و اسرار غیب را در اختیار کسانى که مى ‏خواهد قرار دهد.

در نهمین و دهمین توصیف مى‏فرماید: «کرسى (حکومت) او آسمانها و زمین را دربرگرفته و حفظ و نگاهدارى آسمان و زمین براى او گران نیست» (وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ لا یَؤُدُهُ حِفْظُهُما).

به این ترتیب حکومت و قدرت پروردگار همه آسمانها و زمین را فرا گرفته و کرسى علم و دانش او به همه این عوالم احاطه دارد و چیزى از قلمرو حکومت و نفوذ علم او بیرون نیست.

حتى از پاره‏اى از روایات استفاده مى‏شود که کرسى به مراتب از آسمانها و زمین وسیعتر است چنانکه از امام صادق علیه السّلام نقل شده که فرمود: «آسمانها و زمین در برابر کرسى همچون حلقه انگشترى است در وسط یک بیابان و کرسى در برابر عرش همچون حلقه‏ اى است در وسط یک بیابان».

البته هنوز علم و دانش بشر نتوانسته است از این معنى پرده بردارد.

و در یازدهمین و دوازدهمین، توصیف مى‏گوید: «و اوست بلند مقام و با عظمت» (وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ).

و خداوندى که عظیم و بزرگ است و بى‏نهایت هیچ کارى براى او مشکل نیست و هیچ گاه از اداره و تدبیر جهان هستى خسته و ناتوان و غافل و بى‏خبر نمى‏ گردد و علم او به همه چیز احاطه دارد.

قابل توجه این که آیة الکرسى بر خلاف آنچه مشهور و معروف است همین یک آیه بیشتر نیست.

 

(آیه ۲۵۶) شأن نزول:

مردى از اهل مدینه به نام «ابو حصین» دو پسر داشت برخى از بازرگانانى که به مدینه کالا وارد مى ‏کردند هنگام برخورد با این دو پسر آنان را به عقیده و آیین مسیح دعوت کردند، آنها هم سخت تحت تأثیر قرار گرفتند.

«ابو حصین» از این جریان سخت ناراحت شد و به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله اطلاع داد و از حضرت خواست که آنان را به مذهب خود برگرداند و سؤال کرد آیا مى‏تواند آنان را با اجبار به مذهب خویش باز گرداند؟ آیه نازل شد و این حقیقت را بیان داشت که:

«در گرایش به مذهب اجبار و اکراهى نیست».

تفسیر:

آیة الکرسى در واقع مجموعه ‏اى از توحید و صفات جمال و جلال خدا بود که اساس دین را تشکیل مى ‏دهد، و چون در تمام مراحل با دلیل عقل قابل استدلال است و نیازى به اجبار و اکراه نیست در این آیه مى‏ فرماید: «در قبول دین هیچ اکراهى نیست (زیرا) راه درست از بیراهه آشکار شده است» (لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ).

این آیه پاسخ دندانشکنى است به آنها که تصور مى‏کنند اسلام در بعضى از موارد جنبه تحمیلى و اجبارى داشته و با زور و شمشیر و قدرت نظامى پیش رفته است.

سپس به عنوان یک نتیجه گیرى از جمله گذشته مى‏ افزاید: «پس کسى که به طاغوت (بت و شیطان و انسانهاى طغیانگر) کافر شود و به خدا ایمان آورد، به دستگیره محکمى دست زده است که گسستن براى آن وجود ندارد (فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى‏ لَا انْفِصامَ لَها).  

و در پایان مى ‏فرماید: «خداوند شنوا و داناست» (وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ).

اشاره به این که مسأله کفر و ایمان چیزى نیست که با تظاهر انجام گیرد، زیرا خداوند سخنان همه را اعم از آنچه آشکارا مى‏ گویند یا در جلسات خصوصى و نهانى، همه را مى ‏شنود.

منبع: برگزیده تفسیر نمونه