تلاوت تصویری

دریافت با کیفیت 1080p


ترجمه صوتی نمایشی

"برگرفته از نرم افزار فاخر طنین وحی تولید مرکز خدمات رایانه‌ای حوزه علمیه اصفهان"

«دریافت نرم افزار طنین وحی»


تفسیر مختصر آیات ۲۶۰ تا ۲۶۴ سوره بقره (صفحه ۴۴)

(آیه ۲۶۰)- صحنه دیگرى از معاد در این دنیا! به دنبال داستان عزیر در مورد معاد داستان دیگرى از ابراهیم (ع) در اینجا مطرح شده است، و آن این که:

روزى ابراهیم (ع) از کنار دریایى مى‏ گذشت مردارى را دید که در کنار دریا افتاده، در حالى که مقدارى از آن داخل آب و مقدارى دیگر در خشکى قرار داشت و پرندگان و حیوانات دریا و خشکى از دو سو آن را طعمه خود قرار داده‏اند، این منظره ابراهیم را به فکر مسأله ‏اى انداخت که همه مى‏خواهند چگونگى آن را بدانند و آن کیفیت زنده شدن مردگان پس از مرگ است. چنانکه قرآن مى گوید: «بخاطر بیاور، هنگامى را که ابراهیم (ع) گفت: خدایا! به من نشان ده چگونه مردگان را زنده مى‏کنى» (وَ إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ رَبِّ أَرِنِی کَیْفَ تُحْیِ الْمَوْتى‏).

او مى‏خواست با رؤیت و شهود، ایمان خود را قویتر کند، به همین دلیل در ادامه این سخن، هنگامى که خداوند «فرمود: آیا ایمان نیاورده ‏اى؟» (قالَ أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ).

او در جواب عرض کرد: «آرى، ایمان آوردم ولى مى‏ خواهم قلبم آرامش یابد» (قالَ بَلى‏ وَ لکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبِی).

در اینجا به ابراهیم دستور داده مى‏ شود که براى رسیدن به مطلوبش دست به اقدام عجیبى بزند، آن گونه که قرآن در ادامه این آیه بیان کرده، مى‏ گوید: «خداوند فرمود: حال که چنین است چهار نوع از مرغان را انتخاب کن و آنها را (پس از ذبح کردن) قطعه قطعه کن (و در هم بیامیز) سپس بر هر کوهى قسمتى از آن را قرار بده، بعد آنها را بخوان به سرعت به سوى تو مى‏آیند» (قالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّیْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَیْکَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلى‏ کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً ثُمَّ ادْعُهُنَّ یَأْتِینَکَ سَعْیاً).

ابراهیم (ع) این کار را کرد، و آنها را صدا زد، در این هنگام اجزاى پراکنده هر یک از مرغان، جدا و جمع شده و به هم آمیختند و زندگى را از سر گرفتند و این موضوع به ابراهیم نشان داد، که همین صحنه در مقیاس بسیار وسیعتر، در رستاخیز انجام خواهد شد.

و در پایان آیه مى‏ فرماید: این را ببین «و بدان خداوند توانا و حکیم است» (وَ اعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ). هم تمام ذرات بدن مردگان را بخوبى مى‏شناسد، و هم توانایى بر جمع آنها دارد.

 

(آیه ۲۶۱)- آغاز آیات انفاق! مسأله انفاق یکى از مهمترین مسائلى است که اسلام روى آن تأکید دارد و شاید ذکر آیات آن پشت سر آیات مربوط به معاد از این نظر باشد که یکى از مهمترین اسباب نجات در قیامت، انفاق و بخشش در راه خداست.

نخست مى‏ فرماید: «مثل کسانى که اموال خود را در راه خدا انفاق مى‏ کنند همانند بذرى است که هفت خوشه برویاند» (مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ). «و در هر خوشه‏اى یکصد دانه باشد» که مجموعا از یک دانه هفتصد دانه بر مى‏خیزد (فِی کُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ).

تازه پاداش آنها منحصر به این نیست، بلکه: «خداوند آن را براى هر کس بخواهد (و شایستگى در آنها و انفاق آنها از نظر نیت و اخلاص و کیفیت و کمیت ببیند) دو یا چند برابر مى‏کند» (وَ اللَّهُ یُضاعِفُ لِمَنْ یَشاءُ).

و این همه پاداش از سوى خدا عجیب نیست «چرا که او (از نظر رحمت و قدرت) وسیع و از همه چیز آگاه است» (وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ).

انفاق یکى از مهمترین طرق حل مشکل فاصله طبقاتى

با دقت در آیات قرآن مجید آشکار مى‏ شود که یکى از اهداف اسلام این است که اختلافات غیر عادلانه‏ اى که در اثر بى‏ عدالتی هاى اجتماعى در میان طبقه غنى و ضعیف پیدا مى‏ شود از بین برود و سطح زندگى کسانى که نمى‏ توانند نیازمندیهاى زندگیشان را بدون کمک دیگران رفع کنند بالا بیاید و حد اقل لوازم زندگى را داشته باشند، اسلام براى رسیدن به این هدف برنامه وسیعى در نظر گرفته است- تحریم ربا خوارى بطور مطلق، و وجوب پرداخت مالیات هاى اسلامى از قبیل زکات و خمس و صدقات و مانند آنها و تشویق به انفاق- وقف و قرض الحسنه و کمکهاى مختلف مالى قسمتى از این برنامه را تشکیل مى‏ دهد، و از همه مهمتر زنده کردن روح ایمان و برادرى انسانى در میان مسلمانان است.

 

(آیه ۲۶۲)- چه انفاقى با ارزش است؟ در آیه قبل اهمیت انفاق در راه خدا بطور کلى بیان شد، ولى در این آیه بعضى از شرایط آن ذکر مى‏ شود، مى‏ فرماید:

«کسانى که اموال خود را در راه خدا انفاق مى‏کنند سپس به دنبال انفاقى که کرده‏اند منت نمى‏گذارند و آزارى نمى‏رسانند پاداش آنها، نزد پروردگارشان است» (الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ ثُمَّ لا یُتْبِعُونَ ما أَنْفَقُوا مَنًّا وَ لا أَذىً لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ).

«علاوه بر این نه ترسى بر آنها است و نه غمگین مى‏شوند» (وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ).

بنابراین کسانى که در راه خدا بذل مال مى ‏کنند ولى به دنبال آن منت مى‏ گذارند یا کارى که موجب آزار و رنجش است مى‏کنند در حقیقت با این عمل ناپسند اجر و پاداش خود را از بین مى ‏برند، بلکه مى‏ توان گفت چنین افراد در بسیارى از موارد بدهکارند نه طلبکار! زیرا آبروى انسان و سرمایه‏ هاى روانى و اجتماعى او به مراتب برتر و بالاتر از ثروت و مال است.

جمله «لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ» به انفاق کنندگان اطمینان مى‏دهد که پاداششان نزد پروردگار محفوظ است تا با اطمینان خاطر در این راه گام بردارند بلکه تعبیر «رَبِّهِمْ» (پروردگارشان) اشاره به این است که خداوند آنها را پرورش مى‏دهد و بر آن مى‏افزاید.

 

(آیه ۲۶۳)- این آیه در حقیقت تکمیلى است نسبت به آیه قبل، در زمینه ترک منت و آزار به هنگام انفاق، مى‏فرماید: «گفتار پسندیده (در برابر ارباب حاجت) و عفو و گذشت (از خشونتهاى آنان) از بخششى که آزارى به دنبال آن باشد بهتر است» (قَوْلٌ مَعْرُوفٌ وَ مَغْفِرَةٌ خَیْرٌ مِنْ صَدَقَةٍ یَتْبَعُها أَذىً).

این را نیز بدانید که آنچه در راه خدا انفاق مى‏ کنید در واقع براى نجات خویشتن ذخیره مى‏نمایید، «و خداوند (از آن) بى‏نیاز و (در برابر خشونت و ناسپاسى شما) بردبار است» (وَ اللَّهُ غَنِیٌّ حَلِیمٌ).

پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله در حدیثى گوشه ‏اى از آداب انفاق را روشن ساخته مى‏فرماید:

«هنگامى که حاجت مندى از شما چیزى بخواهد گفتار او را قطع نکنید تا تمام مقصود خویش را شرح دهد، سپس با وقار و ادب و ملایمت به او پاسخ بگویید، یا چیزى که در قدرت دارید در اختیارش بگذارید و یا به طرز شایسته‏ اى او را باز گردانید زیرا ممکن است سؤال کننده «فرشته‏ اى» باشد که مأمور آزمایش شما است تا ببیند در برابر نعمتهایى که خداوند به شما ارزانى داشته چگونه عمل مى‏ کنید»!

 

(آیه ۲۶۴)- دو مثال جالب در باره انگیزه‏ هاى انفاق! در این آیه و آیه بعد، نخست اشاره به این حقیقت شده که افراد با ایمان نباید انفاق هاى خود را به خاطر منت و آزار، باطل و بى‏ اثر سازند، سپس دو مثال جالب براى انفاق هاى آمیخته با منت و آزار و ریاکارى و خودنمایى و همچنین انفاق هایى که از ریشه اخلاص و عواطف دینى و انسانى سر چشمه گرفته، بیان مى‏ کند.

مى‏ فرماید: «اى کسانى که ایمان آورده ‏اید، بخششهاى خود را با منت و آزار باطل نسازید» (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى‏).

سپس این عمل را تشبیه به انفاق هایى که توأم با ریاکارى و خودنمایى است مى ‏کند مى‏ فرماید: «این همانند کسى است که مال خود را براى نشان دادن به مردم انفاق مى‏ کند و ایمان به خدا و روز رستاخیز ندارد» (کَالَّذِی یُنْفِقُ مالَهُ رِئاءَ النَّاسِ وَ لا یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ).

و بعد مى‏افزاید: « (کار او) همچون قطعه سنگ صافى است که بر آن (قشر نازکى از) خاک باشد (و بذرهایى در آن افشانده شود) و باران درشت به آن برسد، (و خاکها و بذرها را بشوید) و آن را صاف رها سازد آنها از کارى که انجام داده‏اند چیزى به دست نمى‏آورند» (فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ صَفْوانٍ عَلَیْهِ تُرابٌ فَأَصابَهُ وابِلٌ فَتَرَکَهُ صَلْداً لا یَقْدِرُونَ عَلى‏ شَیْ‏ءٍ مِمَّا کَسَبُوا).

این گونه است اعمال ریاکارانه و انفاق هاى آمیخته با منت و آزار که از دلهاى سخت و قساوتمند سر چشمه مى‏ گیرد و صاحبانش هیچ بهره‏اى از آن نمى‏ برند و تمام زحماتشان بر باد مى‏ رود.

و در پایان آیه مى‏ فرماید: «و خداوند گروه کافران را هدایت نمى‏ کند» (وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرِینَ).

اشاره به این که خداوند توفیق هدایت را از آنها مى‏ گیرد چرا که با پاى خود، راه کفر و ریا و منت و آزار را پوییدند، و چنین کسانى شایسته هدایت نیستند.

منبع:برگزیده تفسیر نمونه