تلاوت تصویری

دریافت با کیفیت 1080p


ترجمه صوتی نمایشی

"برگرفته از نرم افزار فاخر طنین وحی تولید مرکز خدمات رایانه‌ای حوزه علمیه اصفهان"

«دریافت نرم افزار طنین وحی»


تفسیر مختصر آیه ۲۸۲ سوره بقره (صفحه ۴۸)

(آیه ۲۸۲)- تنظیم اسناد تجارى در طولانى‏ ترین آیه قرآن

بعد از بیان احکامى که مربوط به انفاق در راه خدا و همچنین مسأله رباخوارى بود در این آیه که طولانى‏ ترین آیه قرآن است، احکام و مقررات دقیقى براى امور تجارى و اقتصادى بیان کرده تا سرمایه‏ ها هر چه بیشتر رشد طبیعى خود را پیدا کنند و بن بست و اختلاف و نزاعى در میان مردم رخ ندهد.

در این آیه نوزده دستور مهم در مورد داد و ستد مالى به ترتیب ذیل بیان شده است. 

۱- در نخستین حکم مى ‏فرماید: «اى کسانى که ایمان آورده‏ اید هنگامى که بدهى مدت دارى (به خاطر وام دادن یا معامله) به یکدیگر پیدا کنید آن را بنویسید» (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا تَدایَنْتُمْ بِدَیْنٍ إِلى‏ أَجَلٍ مُسَمًّى فَاکْتُبُوهُ).

ضمنا از این تعبیر، هم مسأله مجاز بودن قرض و وام روشن مى‏ شود و هم تعیین مدت براى وامها. همچنین آیه مورد بحث شامل عموم بدهی هایى مى ‏شود که در معاملات وجود دارد مانند سلف و نسیه، در عین این که قرض را هم شامل مى ‏شود.

۲ و ۳- سپس براى این که جلب اطمینان بیشترى شود، و قرار داد از مداخلات احتمالى طرفین سالم بماند، مى ‏افزاید: «باید نویسنده ‏اى از روى عدالت (سند بدهکارى را) بنویسد» (وَ لْیَکْتُبْ بَیْنَکُمْ کاتِبٌ بِالْعَدْلِ).

بنابراین این قرار داد باید به وسیله شخص سومى تنظیم گردد و آن شخص عادل باشد.

۴- «کسى که قدرت بر نویسندگى دارد نباید از نوشتن خوددارى کند و همانطور که خدا به او تعلیم داده است باید بنویسد» (وَ لا یَأْبَ کاتِبٌ أَنْ یَکْتُبَ کَما عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْیَکْتُبْ).

یعنى به پاس این موهبتى که خدا به او داده نباید از نوشتن قرار داد شانه خالى کند، بلکه باید طرفین معامله را در این امر مهم کمک نماید.

۵- «و آن کس که حق بر ذمه اوست باید املاء کند» (وَ لْیُمْلِلِ الَّذِی عَلَیْهِ الْحَقُّ).

۶- «بدهکار باید از خدا بپرهیزد و چیزى را فرو گذار نکند» (وَ لْیَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَ لا یَبْخَسْ مِنْهُ شَیْئاً).

۷- «هر گاه کسى که حق بر ذمه اوست (بدهکار) سفیه یا (از نظر عقل) ضعیف (و مجنون) و یا (به خاطر لال بودن) توانایى بر املاء کردن ندارد، باید ولىّ او املاء کند» (فَإِنْ کانَ الَّذِی عَلَیْهِ الْحَقُّ سَفِیهاً أَوْ ضَعِیفاً أَوْ لا یَسْتَطِیعُ أَنْ یُمِلَّ هُوَ فَلْیُمْلِلْ وَلِیُّهُ).

بنابراین در مورد سه طایفه، «ولى» باید املاء کند، کسانى که سفیه ‏اند و نمى ‏توانند ضرر و نفع خویش را تشخیص دهند و امور مالى خویش را سر و سامان بخشند (هر چند دیوانه نباشند) و کسانى که دیوانه ‏اند یا از نظر فکرى ضعیفند و کم عقل مانند کودکان کم سن و سال و پیران فرتوت و کم هوش، و افراد گنگ و لال، و یا کسانى که توانایى املاء کردن را ندارند هر چند گنگ نباشند.

از این جمله احکام دیگرى نیز بطور ضمنى استفاده مى ‏شود، از جمله ممنوع بودن تصرفات مالى سفیهان و ضعیف العقل‏ها و همچنین جواز دخالت ولىّ در این گونه امور. 

۸- «ولى» نیز باید در املاء و اعتراف به بدهى کسانى که تحت ولایت او هستند «عدالت را رعایت کند» (بِالْعَدْلِ).

۹- سپس اضافه مى ‏کند: «علاوه بر این دو شاهد بگیرید» (وَ اسْتَشْهِدُوا شَهِیدَیْنِ).

۱۰ و ۱۱- این دو شاهد باید «از مردان شما باشد» (مِنْ رِجالِکُمْ).

یعنى هم بالغ، هم مسلمان باشند.

۱۲- «و اگر دو مرد نباشند کافى است یک مرد و دو زن شهادت دهند» (فَإِنْ لَمْ یَکُونا رَجُلَیْنِ فَرَجُلٌ وَ امْرَأَتانِ).

۱۳- «از کسانى که مورد رضایت و اطمینان شما باشند» (مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَداءِ).

از این جمله مسأله عادل بودن و مورد اعتماد و اطمینان بودن شهود، استفاده مى‏ شود.

۱۴- در صورتى که شهود مرکب از دو مرد باشند هر کدام مى‏توانند مستقلا شهادت بدهند اما در صورتى که یک مرد و دو زن باشند، باید آن دو زن به اتفاق یکدیگر اداء شهادت کنند «تا اگر یکى انحرافى یافت، دیگرى به او یادآورى کند» (أَنْ تَضِلَّ إِحْداهُما فَتُذَکِّرَ إِحْداهُمَا الْأُخْرى‏).

زیرا زنان به خاطر عواطف قوى ممکن است تحت تأثیر واقع شوند، و به هنگام اداء شهادت به خاطر فراموشى یا جهات دیگر، مسیر صحیح را طى نکنند.

۱۵- یکى دیگر از احکام این باب این است که «هرگاه، شهود را (براى تحمل شهادت) دعوت کنند، خوددارى ننمایند» (وَ لا یَأْبَ الشُّهَداءُ إِذا ما دُعُوا).

بنابراین تحمل شهادت به هنگام دعوت براى این کار، واجب است.

۱۶- بدهى کم باشد یا زیاد باید آن را نوشت چرا که سلامت روابط اقتصادى که مورد نظر اسلام است ایجاب مى‏کند که در قراردادهاى مربوط به بدهکاریهاى کوچک نیز از نوشتن سند کوتاهى نشود، و لذا در جمله بعد مى‏فرماید:

«و از نوشتن (بدهى) کوچک یا بزرگى که داراى مدت است ملول و خسته نشوید»

(وَ لا تَسْئَمُوا أَنْ تَکْتُبُوهُ صَغِیراً أَوْ کَبِیراً إِلى‏ أَجَلِهِ).

سپس مى‏افزاید: «این در نزد خدا به عدالت نزدیکتر و براى شهادت مستقیم‏تر، و براى جلوگیرى از شک و تردید بهتر است» (ذلِکُمْ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ وَ أَقْوَمُ لِلشَّهادَةِ وَ أَدْنى‏ أَلَّا تَرْتابُوا).

در واقع این جمله اشاره به فلسفه احکام فوق در مورد نوشتن اسناد معاملاتى است و به خوبى نشان مى‏دهد که اسناد تنظیم شده مى ‏تواند به عنوان شاهد و مدرک مورد توجه قضات قرار گیرد.

۱۷- سپس یک مورد را از این حکم استثناء کرده مى‏ فرماید: «مگر این که داد و ستد نقدى باشد که (جنس و قیمت را) در میان خود دست به دست کنید، در آن صورت گناهى بر شما نیست که آن را ننویسید» (إِلَّا أَنْ تَکُونَ تِجارَةً حاضِرَةً تُدِیرُونَها بَیْنَکُمْ فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَلَّا تَکْتُبُوها).

۱۸- در معامله نقدى گر چه تنظیم سند و نوشتن آن لازم نیست ولى شاهد گرفتن براى آن بهتر است، زیرا جلو اختلافات احتمالى آینده را مى‏ گیرد لذا مى‏ فرماید: «هنگامى که خرید و فروش (نقدى) مى‏ کنید، شاهد بگیرید» (وَ أَشْهِدُوا إِذا تَبایَعْتُمْ).

۱۹- در آخرین حکمى که در این آیه ذکر شده مى‏ فرماید: «هیچ گاه نباید نویسنده سند و شهود (به خاطر اداى حق و عدالت) مورد ضرر و آزار قرار گیرند» (وَ لا یُضَارَّ کاتِبٌ وَ لا شَهِیدٌ).

«که اگر چنین کنید از فرمان خدا خارج شدید» (فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِکُمْ).

و در پایان آیه، بعد از ذکر آن همه احکام، مردم را دعوت به تقوا و پرهیزکارى و امتثال اوامر خداوند مى‏ کند (وَ اتَّقُوا اللَّهَ).

و سپس یاد آورى مى‏نماید که «خداوند آنچه مورد نیاز شما در زندگى مادى و معنوى است به شما تعلیم مى‏ دهد» (وَ یُعَلِّمُکُمُ اللَّهُ).

قرار گرفتن دو جمله فوق در کنار یکدیگر این مفهوم را مى‏ رساند که تقوا و پرهیزگارى و خدا پرستى اثر عمیقى در آگاهى و روشن بینى و فزونى علم و دانش دارد. 

«و او از همه مصالح و مفاسد مردم آگاه است و آنچه خیر و صلاح آنهاست براى آنها مقرر مى‏دارد» (وَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلِیمٌ).

منبع: برگزیده تفسیر نمونه