تلاوت تصویری

دریافت با کیفیت 1080p


ترجمه صوتی نمایشی

"برگرفته از نرم افزار فاخر طنین وحی تولید مرکز خدمات رایانه‌ای حوزه علمیه اصفهان"

«دریافت نرم افزار طنین وحی»


تفسیر مختصر آیات ۳۰ تا ۳۷ سوره آل عمران (صفحه ۵۴)

(آیه ۳۰)- این آیه تکمیلى است بر آنچه در آیه قبل آمد، و از حضور اعمال نیک و بد در قیامت پرده بر مى‏ دارد، مى ‏فرماید: «به یاد آورید روزى را که هر کس آنچه را از کار نیک انجام داده حاضر مى‏ بیند و همچنین آنچه را از کار بد، انجام داده است» (یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ).

«در حالى که دوست مى‏ دارد میان او و آن اعمال بد فاصله زمانى زیادى باشد» (تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَها وَ بَیْنَهُ أَمَداً بَعِیداً).

در پایان آیه، باز براى تأکید بیشتر مى‏ فرماید: «خداوند شما را از (نافرمانى) خویش بر حذر مى‏دارد و در عین حال خدا نسبت به همه بندگان مهربان است» (وَ یُحَذِّرُکُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ).

در واقع این جمله معجونى است از بیم و امید، از یک سو اعلام خطر مى ‏کند و هشدار مى‏ دهد، از سوى دیگر بندگان را به لطفش امیدوار مى‏ سازد تا تعادلى میان خوف و رجا که عامل مهم تربیت انسان است برقرار شود.

 

(آیه ۳۱) شأن نزول:

جمعى در حضور پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله ادعاى محبت پروردگار کردند، در حالى که «عمل» به برنامه‏ هاى الهى در آنها کمتر دیده مى ‏شد، این آیه و آیه بعد نازل شد و به آنها پاسخ گفت.

تفسیر:

محبت واقعى- این آیه مفهوم دوستى واقعى را تبیین مى‏ کند، نخست مى‏ فرماید: «بگو: اگر خدا را دوست مى‏دارید از من پیروى کنید تا خدا شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشد که خدا آمرزنده مهربان است» (قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ).

یعنى محبت یک علاقه قلبى ضعیف و خالى از هر گونه اثر نیست، بلکه باید آثار آن، در عمل انسان منعکس باشد.

این آیه نه تنها به مدعیان محبت پروردگار در عصر پیامبر صلّى اللّه علیه و آله پاسخ مى‏ گوید، بلکه یک اصل کلى در منطق اسلام براى همه اعصار و قرون است آنها که شب و روز دم از عشق پروردگار یا عشق و محبت پیشوایان اسلام و مجاهدان راه خدا و صالحان و نیکان مى ‏زنند اما در عمل، کمترین شباهتى به آنها ندارند، مدعیان دروغینى بیش نیستند.

 

(آیه ۳۲)- در این آیه بحث را ادامه داده مى‏ فرماید: «بگو: اطاعت کنید خدا و فرستاده او را» (قُلْ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ).

بنابراین، چون شما مدعى محبت او هستید باید با اطاعت از فرمان او و پیامبرش این محبت را عملا اثبات کنید.

سپس مى ‏افزاید: «اگر آنها سرپیچى کنند، خداوند کافران را دوست ندارد» (فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْکافِرِینَ).

سرپیچى آنها نشان مى‏دهد که محبت خدا را ندارند. بنابراین، خدا هم آنها را دوست ندارد زیرا محبت یکطرفه بى‏ معنى است.

 

(آیه ۳۳)- این آیه سرآغازى است براى بیان سرگذشت مریم و اشاره‏ اى به مقامات اجداد او و نمونه بارزى است از محبت واقعى به پروردگار و ظهور آثار این محبت در عمل، که در آیات گذشته به آن اشاره شده بود، نخست مى‏ فرماید:

«خداوند آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر عالمیان برگزید» (إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى‏ آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهِیمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمِینَ).

ممکن است این گزینش، تکوینى باشد و یا تشریعى، به این معنى که خداوند آفرینش آنها را از آغاز، آفرینش ممتازى قرار داد، هر چند با داشتن آفرینش ممتاز با اراده و اختیار خود راه حق را پیمودند، سپس به خاطر اطاعت فرمان خدا و کوشش در راه هدایت انسانها، امتیازهاى جدیدى کسب کردند که با امتیاز ذاتى آنها آمیخته شد.

 

(آیه ۳۴)- در این آیه مى‏ افزاید: «آنها فرزندان و دودمانى بودند که بعضى از بعضى دیگر گرفته شده بودند» (ذُرِّیَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ).

این برگزیدگان الهى از نظر اسلام و پاکى و تقوا و مجاهده براى راهنمایى بشر همانند یکدیگر بودند.

و در پایان آیه اشاره به این حقیقت مى‏ کند که خداوند مراقب کوششها و تلاشهاى آنها بوده، و سخنانشان را شنیده است و از اعمالشان آگاه است مى ‏فرماید: «خداوند شنوا و داناست» (وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ).

در آیات فوق علاوه بر آدم، به تمام پیامبران اولوا العزم اشاره شده است. نام نوح صریحا آمده، و آل ابراهیم هم خود او و هم موسى و عیسى و پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله را شامل مى‏ شود.

 

(آیه ۳۵)- به دنبال اشاره ‏اى که به عظمت آل عمران در آیات قبل آمده بود در اینجا، سخن از عمران و دخترش مریم به میان مى‏آورد و بطور فشرده چگونگى تولد و پرورش و بعضى از حوادث مهم زندگى این بانوى بزرگ را بیان مى‏ کند.

از بعضى روایات استفاده مى ‏شود که خداوند به عمران وحى فرستاده بود که پسرى به او خواهد داد که به عنوان پیامبر به سوى بنى اسرائیل فرستاده مى ‏شود. او این جریان را با همسر خود «حنّه» در میان گذاشت لذا هنگامى که او باردار شد تصور کرد فرزند مزبور همان است که در رحم دارد بى‏ خبر از این که کسى که در رحم اوست مادر آن فرزند (مریم) مى‏ باشد و به همین دلیل نذر کرد که پسر را خدمتگزار خانه خدا «بیت المقدس» نماید، اما به هنگام تولد مشاهده کرد که دختر است.

در این آیه مى‏ فرماید: به یاد آرید «هنگامى را که همسر عمران گفت:

خداوندا! آنچه را در رحم دارم براى تو نذر کردم که محرّر (و آزاد براى خدمت خانه تو) باشد آن را از من بپذیر که تو شنوا و دانایى» (إِذْ قالَتِ امْرَأَتُ عِمْرانَ رَبِّ إِنِّی نَذَرْتُ لَکَ ما فِی بَطْنِی مُحَرَّراً فَتَقَبَّلْ مِنِّی إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ).

 

(آیه ۳۶)- سپس مى ‏افزاید: «هنگامى که فرزند خود را به دنیا آورد (او را دختر یافت) گفت: پروردگارا! من او را دختر آوردم» (فَلَمَّا وَضَعَتْها قالَتْ رَبِّ إِنِّی وَضَعْتُها أُنْثى‏). «البته خدا از آنچه او به دنیا آورده بود آگاهتر بود» (وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما وَضَعَتْ). سپس افزود: «تو مى‏دانى که دختر و پسر (براى هدفى که من نذر کرده ‏ام) یکسان نیستند» (وَ لَیْسَ الذَّکَرُ کَالْأُنْثى‏).

دختر، پس از بلوغ، عادت ماهانه دارد و نمى ‏تواند در مسجد بماند، به علاوه نیروى جسمى آنها یکسان نیست و نیز مسائل مربوط به حجاب و باردارى و وضع حمل، ادامه این خدمت را براى دختر مشکل مى‏سازد و لذا همیشه پسران را نذر مى‏ کردند.

سپس افزود: «من او را مریم نام گذاردم و او و فرزندانش را از (وسوسه‏ هاى) شیطان رجیم و رانده شده (از درگاه خدا) در پناه تو قرار مى‏ دهم» (وَ إِنِّی سَمَّیْتُها مَرْیَمَ وَ إِنِّی أُعِیذُها بِکَ وَ ذُرِّیَّتَها مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجِیمِ).

مریم در لغت، زن عبادتکار و خدمتگزار است و از آنجا که این نامگذارى به وسیله مادرش بعد از وضع حمل انجام شد، نهایت عشق و علاقه این مادر با ایمان را براى وقف فرزندش در مسیر بندگى و عبادت خدا نشان مى ‏دهد.

 

(آیه ۳۷)- این آیه ادامه بحث آیه قبل در باره سرگذشت مریم است، مى ‏فرماید: «پروردگارش او را به طرز نیکویى پذیرفت و بطور شایسته ‏اى (گیاه وجود) او را رویانید و پرورش داد» (فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَ أَنْبَتَها نَباتاً حَسَناً).

جمله اخیر اشاره به نکته لطیفى دارد و آن اینکه کار خداوند، انبات و رویانیدن است یعنى همان گونه که در درون بذر گلها و گیاهان استعدادهایى نهفته است، در درون وجود آدمى و اعماق روح و فطرت او نیز همه گونه استعدادهاى عالى نهفته شده است که اگر انسان خود را تحت تربیت مربیان الهى که باغبانهاى باغستان جهان انسانیتند قرار دهد، به سرعت پرورش مى ‏یابد و آن استعدادهاى خداداد آشکار مى‏ شود.

سپس مى ‏افزاید: «خداوند زکریا را سرپرست و کفیل او قرار داد» (وَ کَفَّلَها زَکَرِیَّا).

هر چه بر سن مریم افزوده مى‏ شد، آثار عظمت و جلال در وى نمایانتر مى‏ گشت و به جایى رسید که قرآن در ادامه این آیه در باره او مى‏ گوید: «هر زمان زکریا وارد محراب او مى ‏شد غذاى جالب خاصى نزد او مى‏ یافت» (کُلَّما دَخَلَ عَلَیْها زَکَرِیَّا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً).

زکریا از روى تعجب، روزى «به او گفت این غذا را از کجا آوردى»! (قالَ یا مَرْیَمُ أَنَّى لَکِ هذا).

مریم در جواب «گفت: این از طرف خداست و اوست که هر کس را بخواهد بى‏ حساب روزى مى‏ دهد» (قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ).

از روایات متعددى استفاده مى‏ شود که آن غذا یک نوع میوه بهشتى بوده که در غیر فصل، در کنار محراب مریم به فرمان پروردگار حاضر مى‏شده است و این موضوع جاى تعجب نیست که خدا از بنده پرهیزگارش این چنین پذیرایى کند!

منبع: برگزیده تفسیر نمونه