تلاوت تصویری
ترجمه صوتی نمایشی
"برگرفته از نرم افزار فاخر طنین وحی تولید مرکز خدمات رایانهای حوزه علمیه اصفهان"
تفسیر مختصر آیات ۶۲ تا ۷۰ سوره آل عمران (صفحه ۵۸)
(آیه ۶۲)- پس از شرح زندگى مسیح در این آیه به عنوان تأکید هر چه بیشتر مىفرماید: «اینها سرگذشت واقعى (مسیح) است» نه ادعاهایى همچون الوهیت مسیح یا فرزند خدا بودنش (إِنَّ هذا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُّ).
نه مدعیان خدایى او سخن حقى مىگفتند و نه آنهایى که العیاذ باللّه فرزند نامشروعش مىخوانند. حق آن است که تو آوردى و تو گفتى او بنده خدا و پیامبر بود که با یک معجزه الهى از مادرى پاک، بدون پدر تولد یافت.
باز براى تأکید بیشتر مىافزاید: «و هیچ معبودى جز خداوند یگانه نیست».(وَ ما مِنْ إِلهٍ إِلَّا اللَّهُ).
«و خداوند یگانه قدرتمند و توانا و حکیم است» و تولد فرزندى بدون پدر در برابر قدرتش مسأله مهمى نیست (وَ إِنَّ اللَّهَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ).
آرى! چنین کسى سزاوار پرستش است نه غیر او.
(آیه ۶۳)- در این آیه کسانى را که از پذیرش این حقایق سر باز مىزنند مورد تهدید قرار داده مىفرماید: «اگر (با این همه دلایل و شواهد روشن باز هم) روى بگردانند (بدان که در جستجوى حق نیستند و فاسد و مفسدند) زیرا خداوند از مفسدان آگاه است» (فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِالْمُفْسِدِینَ).
(آیه ۶۴)- دعوت به سوى وحدت! در آیات گذشته دعوت به سوى اسلام با تمام خصوصیات بود ولى در این آیه دعوت به نقطههاى مشترک میان اسلام و آیینهاى اهل کتاب است روى سخن را به پیامبر کرده مىفرماید: «بگو: اى اهل کتاب! بیایید به سوى سخنى که میان ما و شما مشترک است که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزى را شریک او قرار ندهیم و بعضى از ما بعضى دیگر را غیر از خداوند یگانه به خدایى نپذیرد» (قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ تَعالَوْا إِلى کَلِمَةٍ سَواءٍ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَ لا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئاً وَ لا یَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ).
با این طرز استدلال به ما مىآموزد اگر کسانى حاضر نبودند در تمام اهداف مقدس با شما همکارى کنند بکوشید لا اقل در اهداف مهم مشترک همکارى آنها را جلب کنید و آن را پایهاى براى پیشبرد اهداف مقدستان قرار دهید.
سپس در پایان آیه مىفرماید: «اگر آنها (بعد از این دعوت منطقى به سوى نقطه مشترک توحید باز) سر تابند و روىگردان شوند بگویید گواه باشید که ما مسلمانیم» و تسلیم حق هستیم و شما نیستید (فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ).
بنابراین دورى شما از حق در روح ما کمترین اثرى نمىگذارد و ما همچون به راه خود یعنى راه اسلام ادامه خواهیم داد تنها خدا را مىپرستیم و تنها قوانین او را به رسمیت مىشناسیم و بشرپرستى به هر شکل و صورت در میان ما نخواهد بود.
(آیه ۶۵) شأن نزول:
در اخبار اسلامى آمده است که دانشمندان یهود و نصاراى نجران نزد پیامبر صلّى اللّه علیه و آله به گفتگو و نزاع در باره حضرت ابراهیم برخاستند، یهود مىگفتند: او تنها یهودى بود و نصارى مىگفتند: او فقط نصرانى بود (به این ترتیب هر کدام مدعى بودند که او از ما است) این آیه و سه آیه بعد از آن نازل شد و آنها را در این ادعاهاى بىاساس تکذیب کرد.
تفسیر:
در ادامه بحثهاى مربوط به اهل کتاب در این آیه روى سخن را به آنها کرده مىفرماید: «اى اهل کتاب چرا در باره ابراهیم به گفتگو و نزاع مىپردازید (و هر کدام او را از خود مىدانید) در حالى که تورات و انجیل بعد از او نازل شده (و دوران او قبل از موسى و مسیح بود) آیا اندیشه نمىکنید؟» (یا أَهْلَ الْکِتابِ لِمَ تُحَاجُّونَ فِی إِبْراهِیمَ وَ ما أُنْزِلَتِ التَّوْراةُ وَ الْإِنْجِیلُ إِلَّا مِنْ بَعْدِهِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ).
(آیه ۶۶)- در این آیه از طریق دیگرى آنها را مورد سرزنش قرار داده مىفرماید: «شما کسانى هستید که در باره آنچه نسبت به آن آگاهى داشتید بحث و گفتگو کردید ولى چرا در باره آنچه به آن آگاهى ندارید، بحث و گفتگو مىکنید»؟
(ها أَنْتُمْ هؤُلاءِ حاجَجْتُمْ فِیما لَکُمْ بِهِ عِلْمٌ فَلِمَ تُحَاجُّونَ فِیما لَیْسَ لَکُمْ بِهِ عِلْمٌ).
یعنى شما در مسائل مربوط به مذهب خودتان که از آن آگاهى داشتید بحث و گفتگو کردید و دیدید که حتى در این مباحث گرفتار چه اشتباهات بزرگى شدهاید و چه اندازه از حقیقت دور افتادهاید (و در واقع علم شما جهل مرکب بود) با این حال چگونه در چیزى که از آن اطلاع ندارید بحث و گفتگو مىکنید! سپس براى تأکید مطالب گذشته و آماده ساختن براى بحث آینده مىگوید:
«خدا مىداند و شما نمىدانید» (وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ).
آرى، او مىداند که در چه تاریخى آیین خود را بر ابراهیم نازل کرده!
(آیه ۶۷)- سپس با صراحت تمام به این مدعیان پاسخ مىگوید که: «ابراهیم نه یهودى بود و نه نصرانى، بلکه موحد خالص و مسلمان (پاک نهادى) بود» (ما کانَ إِبْراهِیمُ یَهُودِیًّا وَ لا نَصْرانِیًّا وَ لکِنْ کانَ حَنِیفاً مُسْلِماً).
خداوند پس از توصیف ابراهیم (ع) به عنوان حنیف و مسلم، مىفرماید: «او هرگز از مشرکان نبود» (وَ ما کانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ).
تا هر گونه ارتباطى میان ابراهیم و بت پرستان عرب را نفى کند.
(آیه ۶۸)- بنابر آنچه گفته شد معلوم شد که ابراهیم پیرو هیچ یک از این آیینها نبوده، تنها چیزى که در اینجا باقى مىماند این است که چگونه مىتوان خود را پیرو این پیامبر بزرگ که همه پیروان ادیان الهى براى او عظمت قائل هستند دانست! در آیه مورد بحث به این معنى پرداخته و مىگوید: «سزاوارترین مردم به ابراهیم آنها هستند که از او پیروى کردند و این پیامبر (پیامبر اسلام) و کسانى که به او ایمان آوردهاند مىباشند» (إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْراهِیمَ لَلَّذِینَ اتَّبَعُوهُ وَ هذَا النَّبِیُّ وَ الَّذِینَ آمَنُوا).
اهل کتاب با عقاید شرک آمیز خود که اساسىترین اصل دعوت ابراهیم (ع) یعنى توحید را زیر پاگذاردهاند، و یا بتپرستان عرب که درست در نقطه مقابل آیین ابراهیم (ع) قرار گرفتهاند چگونه مىتوانند خود را پیرو ابراهیم و در خط او بدانند!
و در پایان آیه به آنها که پیرو واقعى مکتب پیامبران بزرگ خدا بودند بشارت مىدهد که «خداوند ولىّ و سرپرست مؤمنان است» (وَ اللَّهُ وَلِیُّ الْمُؤْمِنِینَ).
(آیه ۶۹) شأن نزول:
جمعى از یهود کوشش داشتند افراد سرشناس و مبارزى از مسلمانان پاکدل چون «معاذ» و «عمّار» و بعضى دیگر را به سوى آیین خود دعوت کنند و با وسوسههاى شیطانى از اسلام باز گردانند. آیه نازل شد و به همه مسلمانان در این زمینه اخطار کرد!
تفسیر:
این آیه ضمن افشاى نقشه دشمنان اسلام براى دور ساختن تازه مسلمانان از اسلام، به آنها یاد آور مىشود که دست از کوشش بیهوده خود بردارند، مىفرماید: «جمعى از اهل کتاب دوست داشتند شما را گمراه کنند» (وَدَّتْ طائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ لَوْ یُضِلُّونَکُمْ).
غافل از این که تربیت مسلمانان در مکتب پیامبر صلّى اللّه علیه و آله به اندازهاى حساب شده و آگاهانه بود که احتمال بازگشت وجود نداشت، آنها اسلام را با تمام هستى خود دریافته بودند بنابراین دشمنان نمىتوانستند آنها را گمراه سازند، بلکه به گفته قرآن در ادامه این آیه «آنها تنها خودشان را گمراه مىکنند و نمىفهمند» (وَ ما یُضِلُّونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَ ما یَشْعُرُونَ).
زیرا آنها با القاء شبهات و نسبت دادن خلافها به اسلام و پیامبر صلّى اللّه علیه و آله روح بدبینى را در روح خود پرورش مىدادند.
(آیه ۷۰)- در ادامه گفتگو در باره فعالیتهاى تخریبى اهل کتاب در این آیه و آیه بعد روى سخن را به آنها کرده، و به خاطر کتمان حق و عدم تسلیم در برابر آن، آنها را شدیدا مورد سرزنش قرار مىدهد، مىفرماید: «اى اهل کتاب چرا به آیات خدا کافر مىشوید در حالى که (به صحّت و صدق آن) گواهى مىدهید» (یا أَهْلَ الْکِتابِ لِمَ تَکْفُرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ وَ أَنْتُمْ تَشْهَدُونَ).
شما نشانههاى پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله را در تورات و انجیل خواندهاید و نسبت به آن آگاهى دارید، چرا راه انکار را در پیش مىگیرید؟
منبع: برگزیده تفسیر نمونه