تلاوت تصویری

دریافت با کیفیت 1080p


ترجمه صوتی نمایشی

"برگرفته از نرم افزار فاخر طنین وحی تولید مرکز خدمات رایانه‌ای حوزه علمیه اصفهان"

«دریافت نرم افزار طنین وحی»


تفسیر مختصر آیات ۷۱ تا ۷۷ سوره آل عمران (صفحه ۵۹)

(آیه ۷۱)- در این آیه بار دیگر آنها را مخاطب ساخته مى‏ گوید: «اى اهل کتاب! چرا حق را با باطل مى ‏آمیزید و مشتبه مى‏ کنید (تا مردم را به گمراهى بکشانید و خودتان نیز گمراه شوید) و چرا حق را پنهان مى ‏دارید در حالى که مى‏ دانید»! (یا أَهْلَ الْکِتابِ لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ).

 

(آیه ۷۲) شأن نزول:

نقل شده که: دوازده نفر از یهود با یکدیگر تبانى کردند که صبحگاهان خدمت پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله برسند و ظاهرا ایمان بیاورند و مسلمان شوند، ولى در آخر روز از این آیین برگردند و هنگامى که از آنها سؤال شود چرا چنین کرده‏ اند بگویند: ما صفات محمد صلّى اللّه علیه و آله را از نزدیک مشاهده کردیم و دیدیم صفات و روش او با آنچه در کتب ما است تطبیق نمى‏ کند و لذا برگشتیم، و به این وسیله بعضى از مؤمنان متزلزل مى‏ گردند.

تفسیر:

یهود براى متزلزل ساختن ایمان مسلمانان از هر وسیله ‏اى استفاده مى‏ کردند، تهاجم نظامى، سیاسى و اقتصادى این آیه اشاره به بخشى از تهاجم فرهنگى آنها دارد. مى‏ فرماید: «گروهى از اهل کتاب گفتند: (بروید و ظاهرا) به آنچه بر مؤمنان نازل شده در آغاز روز ایمان بیاورید و در پایان روز کافر شوید (و کفر خود را آشکار سازید) شاید آنها (مؤمنان) نیز متزلزل شده باز گردند» (وَ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ آمِنُوا بِالَّذِی أُنْزِلَ عَلَى الَّذِینَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهارِ وَ اکْفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ).

این توطئه در افراد ضعیف النفس اثر قابل ملاحظه ‏اى خواهد داشت به خصوص این که عده مزبور از دانشمندان یهود بودند، و همه مى‏ دانستند که آنها نسبت به کتب آسمانى و نشانه‏ هاى آخرین پیامبر، آشنایى کامل دارند و این امر لا اقل پایه‏ هاى ایمان تازه مسلمانان را متزلزل مى‏ سازد.

 

(آیه ۷۳)- ولى براى این که پیروان خود را از دست ندهند تأکید کردند که ایمان شما باید تنها جنبه صورى داشته و کاملا محرمانه باشد «شما جز به کسى که از آیینتان پیروى مى‏ کند (واقعا) ایمان نیاورید» (وَ لا تُؤْمِنُوا إِلَّا لِمَنْ تَبِعَ دِینَکُمْ).

سپس در یک جمله معترضه که از کلام خداوند است، مى ‏فرماید: «به آنها بگو: هدایت تنها هدایت الهى است» و این توطئه‏ هاى شما در برابر آن بى‏اثر است (قُلْ إِنَّ الْهُدى‏ هُدَى اللَّهِ).

بار دیگر به ادامه سخنان یهود باز مى‏ گردد، و مى‏ فرماید: آنها گفتند «هرگز باور نکنید به کسى همانند شما (کتاب آسمانى) داده شود، (بلکه نبوت مخصوص شماست) و همچنین تصور نکنید آنها مى‏ توانند در پیشگاه پروردگارتان با شما بحث و گفتگو کنند» (أَنْ یُؤْتى‏ أَحَدٌ مِثْلَ ما أُوتِیتُمْ أَوْ یُحاجُّوکُمْ عِنْدَ رَبِّکُمْ).

به این ترتیب روشن مى‏ شود که آنها گرفتار خود برتربینى عجیبى بودند خود را بهترین نژادهاى جهان مى‏ پنداشتند و همیشه در این فکر بودند که براى خود مزیّتى بر دیگران قائل شوند.

در پایان آیه خداوند جواب محکمى به آنها مى‏ دهد و با بى‏اعتنایى به آنها روى سخن را به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله کرده مى ‏فرماید: «بگو: فضل و موهبت به دست خداست و به هر کس بخواهد و شایسته ببیند مى ‏دهد و خداوند واسع (داراى مواهب گسترده) و آگاه (از موارد شایسته) مى‏ باشد» (قُلْ إِنَّ الْفَضْلَ بِیَدِ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ).

یعنى بگو مواهب الهى اعم از مقام والاى نبوت و همچنین موهبت عقل و منطق و افتخارات دیگر همه از ناحیه اوست، و به شایستگان مى ‏بخشد.

 

(آیه ۷۴)- در این آیه براى تأکید بیشتر مى ‏افزاید: «خدا هر کس را بخواهد (و شایسته بداند) ویژه رحمت خود مى‏ کند و خداوند داراى فضل عظیم است» و هیچ کس نمى ‏تواند مواهب او را محدود سازد (یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ).

بنابراین، اگر فضل و موهبت الهى شامل بعضى مى‏ شود نه بعضى دیگر، به خاطر محدود بودن آن نیست بلکه به خاطر تفاوت شایستگی هاست.

توطئه‏ هاى کهن!

آیات فوق که از آیات اعجاز آمیز قرآن بوده و پرده از روى اسرار یهود و دشمنان اسلام برمى‏داشت امروز هم به مسلمانان در برابر این جریان هشدار مى‏دهد، زیرا در عصر ما نیز وسایل تبلیغاتى دشمن که از مجهزترین وسایل تبلیغاتى جهان است در این جهت به کار گرفته شده که عقاید اسلامى را در افکار مسلمین مخصوصا نسل جوان ویران سازند آنها در این راه از هر وسیله و هر کس در لباس هاى «دانشمند، خاورشناس، مورخ و روزنامه ‏نگار و حتى بازیگران سینما و ...»

استفاده مى‏ کنند و این حقیقت را مکتوم نمى‏دارند که هدفشان این نیست که مسلمانان به آیین مسیح یا یهود درآیند بلکه هدف آنها ویرانى افکار و بى‏ علاقه ساختن جوانان نسبت به مفاخر آیین و سنتشان است!

 

(آیه ۷۵) شأن نزول:

این آیه در باره دو نفر از یهود نازل گردیده که یکى امین و درستکار و دیگرى خائن و پست بود نفر اول «عبد اللّه بن سلام» بود که مرد ثروتمندى ۱۲۰۰ اوقیّه «"اوقیّه" یک دوازدهم رطل، معادل هفت مثقال است.» طلا نزد او به امانت گذارد، عبد اللّه همه آن را به موقع به صاحبش رد کرد و به واسطه امانت‏دارى خداوند او را در آیه مورد بحث مى ‏ستاید.

نفر دوم «فنحاص» است که مردى از قریش یک دینار به او امانت سپرد «فنحاص» در آن خیانت کرد خداوند او را بواسطه خیانت در امانت نکوهش مى ‏کند.

تفسیر:

خائنان و امینان- جمعى از یهود عقیده داشتند که مسؤول حفظ امانتهاى دیگران نیستند، منطق آنها این بود که مى‏گفتند ما اهل کتابیم! و پیامبر الهى و کتاب آسمانى او در میان ما بوده است، ولى در مقابل اینها گروهى از آنان خود را موظف به پرداخت حقوق دیگران مى‏ دانستند.

در این آیه قرآن به هر دو گروه اشاره کرده حق هر کدام را ادا مى‏کند، مى‏فرماید: «در میان اهل کتاب کسانى هستند که اگر ثروت زیادى به رسم امانت به آنها بسپارى به تو باز مى‏گردانند (و به عکس) کسانى هستند که اگر یک دینار به عنوان امانت به آنها بسپارى به تو باز نمى‏گردانند مگر تا زمانى که بالاى سر آنها ایستاده (و بر آنها مسلط) باشى» (وَ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِقِنْطارٍ یُؤَدِّهِ إِلَیْکَ وَ مِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدِینارٍ لا یُؤَدِّهِ إِلَیْکَ إِلَّا ما دُمْتَ عَلَیْهِ قائِماً).

به این ترتیب قرآن مجید به خاطر غلط کارى گروهى از آنها، همه آنها را محکوم نمى‏ کند و این یک درس مهم اخلاقى به همه مسلمین است.

ضمنا نشان مى دهد آن گروهى که خود را در تصرف و غصب اموال دیگران مجاز و مأذون مى‏ دانستند هیچ منطقى جز منطق زور و سلطه را پذیرا نیستند و نمونه آن را بطور گسترده در دنیاى امروز در صهیونیستها مشاهده مى‏ کنیم و این در حقیقت از مسائل جالبى است که در قرآن مجید در آیه فوق پیشگویى شده، و به همین دلیل مسلمانان براى استیفاى حقوق خود از آنان هیچ راهى جز کسب قدرت ندارند.

سپس در ادامه آیه منطق این گروه را در مورد غصب اموال دیگران بیان مى‏ کند، مى‏ فرماید: «این به خاطر آن است که آنها مى ‏گویند ما در برابر «امّیّین» (غیر اهل کتاب) مسؤول نیستیم» (ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قالُوا لَیْسَ عَلَیْنا فِی الْأُمِّیِّینَ سَبِیلٌ).

آرى! آنها با این خود برتربینى و امتیاز دروغین به خود حق مى ‏دادند که اموال دیگران را به هر اسم و عنوان تملک کنند، و این منطق از اصل خیانت آنها در امانت، به مراتب بدتر و خطرناکتر بود.

قرآن مجید در پاسخ آنها در پایان همین آیه با صراحت مى ‏گوید: «آنها به خدا دروغ مى ‏بندند در حالى که مى ‏دانند» (وَ یَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ).

آنها به خوبى مى‏ دانستند که در کتب آسمانیشان به هیچ وجه اجازه خیانت در امانتهاى دیگران به آنان داده نشده، در حالى که آنها براى توجیه اعمال ننگین خویش چنین دروغهایى را مى ‏ساختند و به خدا نسبت مى‏ دادند.

 

(آیه ۷۶)- این آیه ضمن نفى کلام اهل کتاب که مى ‏گفتند: خوردن اموال غیر اهل کتاب براى ما حرام نیست! و به همین دلیل براى خود آزادى عمل قائل بودند همان آزادى که امروز هم در اعمال بسیارى از آنها مى ‏بینیم که هر گونه تعدى و تجاوز به حقوق دیگران را براى خود مجاز مى ‏دانند، مى‏ فرماید: «آرى، کسى که به پیمان خود وفا کند و پرهیزکارى پیشه نماید (خدا او را دوست دارد زیرا) خداوند پرهیزکاران را دوست مى‏دارد» (بَلى‏ مَنْ أَوْفى‏ بِعَهْدِهِ وَ اتَّقى‏ فَإِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ).

یعنى معیار برترى انسان و مقیاس شخصیت و ارزش آدمى، وفاى به عهد و عدم خیانت در امانت و تقوا و پرهیزکارى به طور عام است.

 

(آیه ۷۷) شأن نزول:

جمعى از دانشمندان یهود به هنگامى که موقعیت اجتماعى خود را در میان یهود در خطر دیدند کوشش کردند که نشانه‏ هایى که در تورات در باره آخرین پیامبر وجود داشت و شخصا در نسخى از تورات با دست خود نگاشته بودند تحریف نمایند و حتى سوگند یاد کنند که آن جمله ‏هاى تحریف شده از ناحیه خداست! آیه نازل شد و شدیدا به آنها اخطار کرد.

تفسیر:

در این آیه به بخش دیگرى از خلافکاری هاى یهود و اهل کتاب اشاره شده مى ‏فرماید: «کسانى که پیمان الهى و سوگندهاى خود را (به نام مقدس او) با بهاى کمى معامله مى ‏کنند بهره‏اى در آخرت نخواهند داشت» (إِنَّ الَّذِینَ یَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ أَیْمانِهِمْ ثَمَناً قَلِیلًا أُولئِکَ لا خَلاقَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ).

البته آیه به صورت کلى ذکر شده هر چند شأن نزول آن گروهى از علماى اهل کتاب است و قرآن در این آیه، پنج مجازات براى آنها ذکر مى ‏کند نخست این که آنها از مواهب بى‏ پایان عالم دیگر بهره‏ اى نخواهند داشت- چنانکه در بالا ذکر شد.

دیگر این که «خداوند در قیامت با آنها سخن نخواهد گفت» (وَ لا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ). و نیز «نظر لطف خود را در آن روز از آنها برمى‏ گیرد و نگاهى به آنها نمى ‏کند» (وَ لا یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ).

روشن است که منظور از سخن گفتن خداوند سخن گفتن با زبان نیست زیرا خداوند از جسم و جسمانیات پاک و منزه است بلکه منظور سخن گفتن از طریق الهام قلبى و یا ایجاد امواج صوتى در فضا است همانند سخنانى که موسى (ع) از شجره طور شنید. و همچنین نظر کردن خداوند به آنان اشاره به توجه و عنایت خاص اوست نه نگاه با چشم جسمانى- آنچنان که بعضى ناآگاهان پنداشته ‏اند.

و بالاخره مجازات چهارم و پنجم آنان این است «خداوند آنان را (از گناه) پاک نمى ‏کند و براى آنها عذاب دردناکى است» (وَ لا یُزَکِّیهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ).

و از اینجا روشن مى‏شود که گناه پنهان ساختن آیات الهى و شکستن عهد و پیمان او و استفاده از سوگندهاى دروغین تا چه حد سنگین است که تهدید به این همه مجازاتهاى روحانى و جسمانى و محرومیت کامل از الطاف و عنایات الهى شده است.

منبع: برگزیده تفسیر نمونه