تلاوت تصویری

دریافت با کیفیت ۱۰۸۰p


ترجمه صوتی نمایشی

"برگرفته از نرم افزار فاخر طنین وحی تولید مرکز خدمات رایانه‌ای حوزه علمیه اصفهان"

«دریافت نرم افزار طنین وحی»


تفسیر مختصر آیات ۷۵ تا ۷۹ سوره نساء (صفحه ۹۰)


(آیه ۷۵)- استمداد از عواطف انسانى. در آیه قبل از مؤمنان دعوت به جهاد شده، ولى روى ایمان به خدا و رستاخیز، و استدلال سود و زیان تکیه شده است، اما این آیه دعوت به سوى جهاد بر اساس تحریک عواطف انسانى مى‏کند و مى‏گوید: «چرا شما در راه خدا و در راه مردان و زنان و کودکان مظلوم و بى‏دفاعى که در چنگال ستمگران گرفتار شده‏اند مبارزه نمى‏کنید آیا عواطف انسانى شما اجازه مى‏دهد که خاموش باشید و این صحنه‏هاى رقت‏بار را تماشا کنید»؟ (وَ ما لَکُمْ لا تُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ).

سپس براى شعله‏ور ساختن عواطف انسانى مؤمنان مى‏گوید: «این مستضعفان همانها هستند که مى‏گویند خدایا! ما را از این شهر (مکه) که اهلش ستمگرند بیرون ببر» (الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْیَةِ الظَّالِمِ أَهْلُها).

و نیز از خداى خود تقاضا مى‏کنند که «ولى و سرپرستى براى حمایت ما از طرف خود قرار بده» (وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا). «و براى ما از طرف خود یار و یاورى تعیین فرما» (وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ نَصِیراً).

در حقیقت آیه فوق اشاره به این است که خداوند دعاى آنها را مستجاب کرده و این رسالت بزرگ انسانى را بر عهده شما گذاشته، شما «ولىّ» و «نصیرى» هستید که از طرف خداوند براى حمایت و نجات آنها تعیین شده‏اید.

(آیه ۷۶)- در این آیه براى تشجیع مجاهدان و ترغیب آنها به مبارزه با دشمن و مشخص ساختن صفوف و اهداف مجاهدان، چنین مى‏فرماید: «افراد با ایمان در راه خدا و آنچه به سود بندگان خداست پیکار مى‏کنند، ولى افراد بى‏ایمان در راه طاغوت یعنى قدرتهاى ویرانگر» (الَّذِینَ آمَنُوا یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ الَّذِینَ کَفَرُوا یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ الطَّاغُوتِ).

یعنى در هر حال زندگى خالى از مبارزه نیست منتها جمعى در مسیر حق و جمعى در مسیر باطل و شیطان پیکار دارند.

و به دنبال آن مى‏گوید: «با یاران شیطان پیکار کنید و از آنها وحشت نداشته باشید» (فَقاتِلُوا أَوْلِیاءَ الشَّیْطانِ).

طاغوت و قدرتهاى طغیانگر و ظالم هر چند به ظاهر بزرگ و قوى جلوه کنند، اما از درون، زبون و ناتوانند، از ظاهر مجهز و آراسته آنها نهراسید، زیرا درون آنها خالى است و «نقشه‏هاى آنها همانند قدرتهایشان سست و ضعیف است» چون متکى به نیروى لایزال الهى نیست. بلکه متکى به نیروهاى شیطانى مى‏باشد (إِنَّ کَیْدَ الشَّیْطانِ کانَ ضَعِیفاً).

(آیه ۷۷)

شأن نزول:

از ابن عباس نقل شده که: جمعى از مسلمانان هنگامى که در مکه بودند، و تحت فشار و آزار شدید مشرکان قرار داشتند، خدمت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله رسیدند و گفتند: ما قبل از اسلام عزیز و محترم بودیم، اما آن عزت و احترام را از دست دادیم، و همواره مورد آزار دشمنان قرار داریم، اگر اجازه دهید با دشمن مى‏جنگیم تا عزت خود را باز یابیم آن روز پیامبر صلّى اللّه علیه و آله فرمود: من فعلا مأمور به مبارزه نیستم- ولى هنگامى که دستور جهاد نازل گردید بعضى از آن افراد داغ و آتشین براى شرکت در میدان جهاد مسامحه مى‏کردند، آیه نازل شد و به عنوان تشجیع مسلمانان و ملامت از افراد مسامحه کار حقایقى را بیان نمود.

تفسیر:

آنها که مرد سخنند- قرآن در اینجا مى‏گوید: «راستى شگفت انگیز است حال جمعیتى که در یک موقعیت نامناسب با حرارت و شور عجیبى تقاضا مى‏کردند که به آنها اجازه جهاد داده شود، و به آنها دستور داده شد که فعلا خوددارى کنید و به خودسازى و انجام نماز و تقویت نفرات خود و اداى زکات بپردازید، اما هنگامى که زمینه از هر جهت آماده شد و دستور جهاد نازل گردید، ترس و وحشت یکباره وجود آنها را فرا گرفت، و زبان به اعتراض در برابر این دستور گشودند» (أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ قِیلَ لَهُمْ کُفُّوا أَیْدِیَکُمْ وَ أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ فَلَمَّا کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقِتالُ إِذا فَرِیقٌ مِنْهُمْ یَخْشَوْنَ النَّاسَ کَخَشْیَةِ اللَّهِ أَوْ أَشَدَّ خَشْیَةً).

آنها در اعتراض خود صریحا «مى‏گفتند: خدایا چرا به این زودى دستور جهاد را نازل کردى؟ چه خوب بود این دستور مدتى به تأخیر مى‏افتاد!» و یا این که این رسالت به عهده نسلهاى آینده واگذار مى‏شد! (وَ قالُوا رَبَّنا لِمَ کَتَبْتَ عَلَیْنَا الْقِتالَ لَوْ لا أَخَّرْتَنا إِلى‏ أَجَلٍ قَرِیبٍ).

قرآن به این گونه افراد دو جواب مى‏دهد: نخست جوابى است که لابلاى عبارت: یخشون النّاس کخشیة اللّه او اشدّ خشیة. گذشت یعنى آنها به جاى این که از خداى قادر قاهر بترسند از بشر ضعیف و ناتوان وحشت دارند، بلکه وحشتشان از چنین بشرى بیش از خداست! دیگر این که به چنین افراد باید گفته شود به فرض این که با ترک جهاد چند روزى آرام زندگى کنید، بالاخره «این زندگى فانى و بى‏ارزش است، ولى جهان ابدى براى پرهیزکاران با ارزشتر است، به خصوص این که پاداش خود را بطور کامل خواهند یافت و کمترین ستمى به آنها نمى‏شود» (قُلْ مَتاعُ الدُّنْیا قَلِیلٌ وَ الْآخِرَةُ خَیْرٌ لِمَنِ اتَّقى‏ وَ لا تُظْلَمُونَ فَتِیلًا).

(آیه ۷۸)- با توجه به آیات قبل و آیات بعد چنین استفاده مى‏شود که این آیه و آیه بعد نیز مربوط به جمعیتى از منافقان است که در صفوف مسلمانان جاى گرفته بودند، آنها از شرکت در میدان جهاد وحشت داشتند و هنگامى که دستور جهاد صادر گردید ناراحت شدند، قرآن به آنها در برابر این طرز تفکر دو پاسخ مى‏گوید: قُلْ مَتاعُ الدُّنْیا قَلِیلٌ وَ الْآخِرَةُ خَیْرٌ لِمَنِ اتَّقى‏.

پاسخ دوم همان است که در این آیه مى‏خوانیم و آن این که فرار از مرگ چه سودى مى‏تواند براى شما داشته باشد! «در حالى که در هر کجا باشید مرگ به دنبال شما مى‏شتابد و بالاخره روزى شما را در کام خود فرو خواهد برد حتى اگر در برجهاى محکم باشید» (أَیْنَما تَکُونُوا یُدْرِکْکُمُ الْمَوْتُ وَ لَوْ کُنْتُمْ فِی بُرُوجٍ مُشَیَّدَةٍ).

درست است که قلعه‏هاى محکم گاهى جلو مرگهاى غیر طبیعى را مى‏گیرند ولى بالاخره چه سود؟ مرگ را بطور کلى نمى‏توانند از بین ببرند، چند روز دیگر مرگ طبیعى به سراغ آدمى خواهد آمد. پس چه بهتر که این مرگ حتمى و اجتناب ناپذیر در یک مسیر سازنده و صحیح همچون جهاد صورت گیرد، نه بیهوده و بى‏اثر.

قرآن در ذیل همین آیه به یکى دیگر از سخنان بى‏اساس و پندارهاى باطل منافقان اشاره کرده مى‏گوید: «آنها هر گاه به پیروزى برسند و نیکیها و حسناتى به دست آورند مى‏گویند از طرف خداست» (وَ إِنْ تُصِبْهُمْ حَسَنَةٌ یَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ). یعنى ما شایسته بوده‏ایم که خدا چنین مواهبى را به ما داده! ولى هنگامى که شکستى دامنگیر آنها شود و یا در میدان جنگ آسیبى ببینند مى‏گویند: «اینها بر اثر سوء تدبیر پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و عدم کفایت نقشه‏هاى نظامى او بوده است» (وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَیِّئَةٌ یَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِکَ).

قرآن به آنها پاسخ مى‏گوید که از نظر یک موحد و خداپرست تیزبین «همه این حوادث و پیروزیها و شکستها از ناحیه خداست» که بر طبق لیاقتها و ارزشهاى وجودى مردم به آنها داده مى‏شود (قُلْ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ).

و در پایان آیه به عنوان اعتراض به عدم تفکر و تعمق آنها در موضوعات مختلف زندگى مى‏گوید: «پس چرا اینها حاضر نیستند حقایق را درک کنند» (فَما لِهؤُلاءِ الْقَوْمِ لا یَکادُونَ یَفْقَهُونَ حَدِیثاً).

(آیه ۷۹)- سپس در این آیه چنین مى‏فرماید: «تمام نیکیها و پیروزیها و حسناتى که به تو مى‏رسد از ناحیه خداست و آنچه از بدیها و ناراحتیها و شکستها دامنگیر تو مى‏شود از ناحیه خود توست»! (ما أَصابَکَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ ما أَصابَکَ مِنْ سَیِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِکَ).

و در پایان آیه به آنها که شکستها و ناکامیهاى خود را به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله نسبت مى‏دادند و به اصطلاح اثر قدم پیامبر صلّى اللّه علیه و آله مى‏دانستند پاسخ مى‏گوید که: «ما تو را فرستاده خود به سوى مردم قرار دادیم (و خداوند گواه بر این مطلب است) و گواهى او کافى است» (وَ أَرْسَلْناکَ لِلنَّاسِ رَسُولًا وَ کَفى‏ بِاللَّهِ شَهِیداً).

منبع: برگزیده تفسیر نمونه