تلاوت تصویری

دریافت با کیفیت ۱۰۸۰p


ترجمه صوتی نمایشی
"برگرفته از نرم افزار فاخر طنین وحی تولید مرکز خدمات رایانه‌ای حوزه علمیه اصفهان"

«دریافت نرم افزار طنین وحی»


تفسیر مختصر آیات ۹۵ تا ۱۰۱ سوره نساء (صفحه ۹۴)


(آیه ۹۵)- در آیات گذشته سخن از جهاد در میان بود، این آیه مقایسه‏اى در میان مجاهدان و غیر مجاهدان به عمل آورده، مى‏گوید: «افراد با ایمانى که از شرکت در میدان جهاد خوددارى مى‏کنند، و بیمارى خاصى که آنها را از شرکت در این میدان مانع شود ندارند، هرگز با مجاهدانى که در راه خدا و اعلاى کلمه حق با مال و جان خود جهاد مى‏کنند یکسان نیستند» (لا یَسْتَوِی الْقاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ غَیْرُ أُولِی الضَّرَرِ وَ الْمُجاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ).

سپس برترى مجاهدان را بار دیگر به صورت صریحتر و آشکارتر بیان کرده، مى‏فرماید: «خداوند مجاهدانى را که با مال و جان خود در راهش پیکار مى‏کنند بر خوددارى‏کنندگان از شرکت در میدان جهاد برترى عظیمى بخشیده» (فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدِینَ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقاعِدِینَ دَرَجَةً).

ولى چون نقطه مقابل این دسته از مجاهدان افرادى هستند که جهاد براى آنها واجب عینى نبوده و یا این که به خاطر بیمارى و ناتوانى و علل دیگر قادر به شرکت در میدان جنگ نبوده‏اند لذا براى این که پاداش نیت صالح و ایمان و سایر اعمال نیک آنها نادیده گرفته نشود به آنها نیز وعده نیک داده، مى‏فرماید: «به هر دو دسته (مجاهدان و غیر مجاهدان) وعده نیک داده است» (وَ کُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنى‏).

ولى از آنجا که اهمیت جهاد در منطق اسلام از این هم بیشتر است بار دیگر به سراغ مجاهدان رفته و تأکید مى‏کند که «خداوند مجاهدان را بر قاعدان اجر عظیمى بخشیده است» (وَ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدِینَ عَلَى الْقاعِدِینَ أَجْراً عَظِیماً).

(آیه ۹۶)- این اجر عظیم در این آیه چنین تفسیر شده: «درجات مهمى از طرف خداوند و آمرزش و رحمت او» (دَرَجاتٍ مِنْهُ وَ مَغْفِرَةً وَ رَحْمَةً).

و در پایان آیه مى‏فرماید: اگر در این میان افرادى ضمن انجام وظیفه خویش مرتکب لغزشهایى شده‏اند و از کرده خویش پشیمانند خدا به آنها نیز وعده آمرزش داده «زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است» (وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً).

(آیه ۹۷)

شأن نزول:

قبل از آغاز جنگ بدر سران قریش اخطار کردند که همه افراد ساکن مکّه که آمادگى براى شرکت در میدان جنگ دارند، باید براى نبرد با مسلمانان حرکت کنند و هر کس مخالفت کند خانه او ویران و اموالش مصادره مى‏شود، به دنبال این تهدید، عده‏اى از افرادى که ظاهرا اسلام آورده بودند ولى به خاطر علاقه شدید به خانه و زندگى و اموال خود حاضر به مهاجرت نشده بودند، نیز با بت‏پرستان به سوى میدان جنگ حرکت کردند، و در میدان در صفوف مشرکان ایستادند و از کمى نفرات مسلمانان به شک و تردید افتادند و سر انجام در این میدان کشته شدند، آیه نازل گردید و سرنوشت شوم آنها را شرح داد.

تفسیر:

در تعقیب بحثهاى مربوط به جهاد، در این آیه اشاره به سرنوشت شوم کسانى مى‏شود که دم از اسلام مى‏زدند ولى برنامه مهم اسلامى یعنى «هجرت» را عملى نساختند، قرآن مى‏گوید: «کسانى که فرشتگان قبض روح، روح آنها را گرفتند در حالى که به خود ستم کرده بودند، و از آنها پرسیدند (شما اگر مسلمان بودید) پس چرا در صفوف کفار قرار داشتید و با مسلمانان جنگیدید»؟

(إِنَّ الَّذِینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَةُ ظالِمِی أَنْفُسِهِمْ قالُوا فِیمَ کُنْتُمْ).

از جمله فوق استفاده مى‏شود که گرفتن ارواح به دست یک فرشته معین نیست و اگر مى‏بینیم که در بعضى آیات این موضوع به ملک الموت (فرشته مرگ) نسبت داده شده از این نظر است که او بزرگ فرشتگان مأمور قبض ارواح است.

آنها در پاسخ به عنوان عذرخواهى مى‏گویند: «ما در محیط خود تحت فشار بودیم و به همین جهت توانایى بر اجراى فرمان خدا نداشتیم» (قالُوا کُنَّا مُسْتَضْعَفِینَ فِی الْأَرْضِ).

اما این اعتذار از آنان پذیرفته نمى‏شود و به زودى «از فرشتگان خدا پاسخ مى‏شنوند که: مگر سرزمین پروردگار وسیع و پهناور نبود که مهاجرت کنید و خود را از آن محیط آلوده و خفقان بار برهانید»! (قالُوا أَ لَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فِیها).

و در پایان به سرنوشت آنان اشاره کرده، مى‏فرماید: «این گونه اشخاص) که با عذرهاى واهى و مصلحت اندیشى‏هاى شخصى شانه از زیر بار هجرت خالى کردند و زندگى در محیط آلوده و خفقان‏بار را بر آن ترجیح دادند) جایگاهشان دوزخ و بد سر انجامى دارند» (فَأُولئِکَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ ساءَتْ مَصِیراً).

(آیه ۹۸)- در این آیه مستضعفان و ناتوانهاى واقعى (نه مستضعفان دروغین) را استثناء کرده، مى‏فرماید: «مردان و زنان و کودکانى که هیچ چاره‏اى براى هجرت و هیچ طریقى براى نجات از آن محیط آلوده نمى‏یابند، از این حکم مستثنا هستند» زیرا واقعا این دسته معذورند و خداوند ممکن نیست تکلیف ما لا یطاق کند (إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا یَسْتَطِیعُونَ حِیلَةً وَ لا یَهْتَدُونَ سَبِیلًا).

(آیه ۹۹)- در این آیه مى‏فرماید: «ممکن است اینها مشمول عفو خداوند شوند و خداوند همواره بخشنده و آمرزنده بوده است» (فَأُولئِکَ عَسَى اللَّهُ أَنْ یَعْفُوَ عَنْهُمْ وَ کانَ اللَّهُ عَفُوًّا غَفُوراً).

مستضعف کیست؟

از بررسى آیات قرآن و روایات استفاده مى‏شود افرادى که از نظر فکرى یا بدنى یا اقتصادى آنچنان ضعیف باشند که قادر به شناسایى حق از باطل نشوند، و یا این که با تشخیص عقیده صحیح بر اثر ناتوانى جسمى یا ضعف مالى و یا محدودیتهایى که محیط بر آنها تحمیل کرده قادر به انجام وظایف خود بطور کامل نباشند و نتوانند مهاجرت کنند آنها را مستضعف مى‏گویند.

از امام موسى بن جعفر علیه السّلام پرسیدند که مستضعفان چه کسانى هستند؟ امام در پاسخ این سؤال نوشتند: «مستضعف کسى است که حجت و دلیل به او نرسیده باشد و به وجود اختلاف (در مذاهب و عقاید که محرک بر تحقیق است) پى نبرده باشد، اما هنگامى که به این مطلب پى برد، دیگر مستضعف نیست».

(آیه ۱۰۰)- هجرت یک دستور سازنده اسلامى! به دنبال بحث در باره افرادى که بر اثر کوتاهى در انجام فریضه مهاجرت، به انواع ذلتها و بدبختیها تن در مى‏دهند، در این آیه با قاطعیت تمام در باره اهمیت هجرت در دو قسمت بحث شده است: نخست اشاره به آثار و برکات هجرت در زندگى این جهان کرده، مى‏فرماید: «و کسانى که در راه خدا و براى خدا مهاجرت کنند، در این جهان پهناور خدا، نقاط امن فراوان و وسیع پیدا مى‏کنند» که مى‏توانند حق را در آنجا اجرا کنند و بینى مخالفان را به خاک بمالند (وَ مَنْ یُهاجِرْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ یَجِدْ فِی الْأَرْضِ مُراغَماً کَثِیراً وَ سَعَةً).

سپس به جنبه معنوى و اخروى مهاجرت اشاره کرده مى‏فرماید: «اگر کسانى از خانه و وطن خود به قصد مهاجرت به سوى خدا و پیامبر صلّى اللّه علیه و آله خارج شوند و پیش از رسیدن به هجرتگاه، مرگ آنها را فرا گیرد، اجر و پاداششان بر خداست، و خداوند آمرزنده و مهربان است» و گناهان آنها را مى‏بخشد (وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِراً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً).

بنابراین مهاجران در هر دو صورت به پیروزى نائل مى‏گردند.

جالب این است که هجرت- آن هم نه براى حفظ خود، بلکه براى حفظ آیین اسلام- مبدء تاریخ مسلمانان مى‏باشد، و زیر بناى همه حوادث سیاسى، تبلیغى و اجتماعى ما را تشکیل مى‏دهد، و در هر عصر و زمان و مکانى اگر همان شرایط پیش آید، مسلمانان موظف به هجرتند!

(آیه ۱۰۱)- نماز مسافر. در تعقیب آیات گذشته که در باره «جهاد» و «هجرت» بحث مى‏کرد در این آیه به مسأله «نماز مسافر» اشاره کرده، مى‏فرماید:

«هنگامى که مسافرت کنید مانعى ندارد که نماز را کوتاه کنید اگر از خطرات کافران بترسید، زیرا کافران دشمن آشکار شما هستند» (وَ إِذا ضَرَبْتُمْ فِی الْأَرْضِ فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاةِ إِنْ خِفْتُمْ أَنْ یَفْتِنَکُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا إِنَّ الْکافِرِینَ کانُوا لَکُمْ عَدُوًّا مُبِیناً). البته جاى شک نیست که نماز مسافر اختصاصى به حالت ترس ندارد.

منبع: برگزیده تفسیر نمونه