تلاوت تصویری

دریافت با کیفیت ۱۰۸۰p


ترجمه صوتی نمایشی

"برگرفته از نرم افزار فاخر طنین وحی تولید مرکز خدمات رایانه‌ای حوزه علمیه اصفهان"

«دریافت نرم افزار طنین وحی»


تفسیر مختصر آیات ۱۰۲ تا ۱۰۵ سوره نساء (صفحه ۹۵)


(آیه ۱۰۲)- هنگامى که پیامبر صلّى اللّه علیه و آله با عده‏اى از مسلمانان به عزم «مکّه» وارد سرزمین «حدیبیه» شدند و جریان به گوش قریش رسید، خالد بن ولید به سرپرستى یک گروه دویست نفرى براى جلوگیرى از پیشروى مسلمانان به سوى مکّه، در کوههاى نزدیک مکّه مستقر شد، هنگام ظهر «بلال» اذان گفت و پیامبر صلّى اللّه علیه و آله با مسلمانان نماز ظهر را به جماعت ادا کردند، خالد از مشاهده این صحنه در فکر فرو رفت و به نفرات خود گفت در موقع نماز عصر باید از فرصت استفاده کرد و در حال نماز کار مسلمانان را یکسره ساخت در این هنگام آیه نازل شد و دستور نماز خوف را به مسلمانان داد، و این خود یکى از نکات اعجاز قرآن است که قبل از اقدام دشمن، نقشه‏هاى آنها را نقش بر آب کرد.

تفسیر:

در تعقیب آیات مربوط به جهاد، این آیه کیفیت نماز خوف را که به هنگام جنگ باید خوانده شود به مسلمانان تعلیم مى‏دهد، آیه خطاب به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله کرده، مى‏فرماید: «هنگامى که در میان آنها هستى و براى آنها نماز جماعت بر پا مى‏دارى باید مسلمانان به دو گروه تقسیم شوند، نخست عده‏اى با حمل اسلحه با تو به نماز بایستند» (وَ إِذا کُنْتَ فِیهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاةَ فَلْتَقُمْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَکَ وَ لْیَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ).

سپس هنگامى که این گروه سجده کردند (و رکعت اول نماز آنها تمام شد، تو در جاى خود توقف مى‏کنى) و آنها با سرعت رکعت دوم را تمام نموده و به میدان نبرد باز مى‏گردند و در برابر دشمن مى‏ایستند و گروه دوم که نماز نخوانده‏اند، جاى گروه اول را مى‏گیرند و با تو نماز مى‏گزارند» (فَإِذا سَجَدُوا فَلْیَکُونُوا مِنْ وَرائِکُمْ وَ لْتَأْتِ طائِفَةٌ أُخْرى‏ لَمْ یُصَلُّوا فَلْیُصَلُّوا مَعَکَ).

«گروه دوم نیز باید وسایل دفاعى و اسلحه را با خود داشته باشند و بر زمین نگذارند» (وَ لْیَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَ أَسْلِحَتَهُمْ).

این طرز نماز گزاردن براى این است که دشمن شما را غافلگیر نکند، «زیرا دشمن همواره در کمین است که از فرصت استفاده کند و دوست مى‏دارد که شما از سلاح و متاع خود غافل شوید و یکباره به شما حمله‏ور شود» (وَدَّ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِکُمْ وَ أَمْتِعَتِکُمْ فَیَمِیلُونَ عَلَیْکُمْ مَیْلَةً واحِدَةً).

ولى از آنجا که ممکن است ضرورتهایى پیش بیاید که حمل سلاح و وسایل دفاعى هر دو با هم به هنگام نماز مشکل باشد، در پایان آیه چنین دستور مى‏دهد:

«و گناهى بر شما نیست اگر از باران ناراحت باشید و یا بیمار شوید که در این حال سلاح خود را بر زمین بگذارید» (وَ لا جُناحَ عَلَیْکُمْ إِنْ کانَ بِکُمْ أَذىً مِنْ مَطَرٍ أَوْ کُنْتُمْ مَرْضى‏ أَنْ تَضَعُوا أَسْلِحَتَکُمْ).

«ولى در هر صورت از همراه داشتن وسایل محافظتى و ایمنى (مانند زره و خود و امثال آن) غفلت نکنید و حتى در حال عذر، حتما آنها را با خود داشته باشید» که اگر احیانا دشمن حمله کند بتوانید تا رسیدن کمک، خود را حفظ کنید (وَ خُذُوا حِذْرَکُمْ).

شما این دستورات را به کار بندید و مطمئن باشید پیروزى با شماست «زیرا خداوند براى کافران مجازات خوارکننده‏اى آماده کرده است» (إِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْکافِرِینَ عَذاباً مُهِیناً).

(آیه ۱۰۳)- اهمیت فریضه نماز! به دنبال دستور نماز خوف در آیه قبل و لزوم بپاداشتن نماز حتى در حال جنگ در این آیه مى‏فرماید: «پس از اتمام نماز یاد خدا را فراموش نکنید، و در حال ایستادن و نشستن و زمانى که بر پهلو خوابیده‏اید به یاد خدا باشید و از او کمک بجویید» (فَإِذا قَضَیْتُمُ الصَّلاةَ فَاذْکُرُوا اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلى‏ جُنُوبِکُمْ).

منظور از یاد خدا در حال قیام و قعود و بر پهلو خوابیدن، ممکن است همان حالات مختلف جنگى که سربازان گاهى در حال ایستادن و زمانى نشستن و زمانى به پهلو خوابیدن، سلاحهاى مختلف جنگى از جمله وسیله تیراندازى را به کار مى‏برند، بوده باشد.

آیه فوق در حقیقت اشاره به یک دستور مهم اسلامى است، که معنى نماز خواندن در اوقات معین این نیست که در سایر حالات انسان از خدا غافل بماند.

سپس قرآن مى‏گوید: دستور نماز خوف یک دستور استثنایى است و «به مجرد این که حالت خوف زائل گشت، باید نماز را به همان طرز عادى انجام دهید» (فَإِذَا اطْمَأْنَنْتُمْ فَأَقِیمُوا الصَّلاةَ).

و در پایان سرّ این همه سفارش و دقت را در باره نماز چنین بیان مى‏دارد:

«زیرا نماز وظیفه ثابت و معینى براى مؤمنان است» (إِنَّ الصَّلاةَ کانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ کِتاباً مَوْقُوتاً).

(آیه ۱۰۴)

شأن نزول:

از ابن عباس چنین نقل شده که: پس از حوادث دردناک جنگ احد پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله بر فراز کوه احد رفت و أبو سفیان نیز بر کوه احد قرار گرفت و با لحنى فاتحانه فریاد زد: «اى محمد! یک روز پیروز شدیم و روز دیگر شما» یعنى این پیروزى ما در برابر شکستى که در بدر داشتیم، پیامبر صلّى اللّه علیه و آله به مسلمانان فرمود: فورا به او پاسخ گویید، مسلمانان گفتند: «هرگز وضع ما با شما یکسان نیست، شهیدان ما در بهشتند و کشتگان شما در دوزخ».

ابو سفیان فریاد زد: «لنا العزّى و لا عزّى لکم ما داراى بت بزرگ «عزّى» هستیم و شما ندارید.

پیامبر صلّى اللّه علیه و آله فرمود: شما هم در برابر شعار آنها بگویید: اللّه مولینا و لا مولى لکم سرپرست و تکیه گاه ما خداست و شما سرپرست و تکیه گاهى ندارید.

ابو سفیان که خود را در مقابل این شعار زنده اسلامى ناتوان دید، دست از بت «عزّى» برداشت و به دامن بت «هبل» درآویخت و فریاد زد: اعل هبل! سر بلند باد هبل.

پیامبر صلّى اللّه علیه و آله دستور داد که این شعار جاهلى را نیز با شعارى نیرومندتر و محکم‏تر بکوبند و بگویند: اللّه اعلى و اجلّ! خداوند برتر و بالاتر است.

ابو سفیان که از این شعارهاى گوناگون خود بهره‏اى نگرفت فریاد زد: میعادگاه ما سرزمین بدر صغرى است.

مسلمانان از میدان جنگ بازگشتند در حالى که از حوادث دردناک احد سخت ناراحت بودند در این هنگام آیه نازل شد و به آنها هشدار داد که در تعقیب مشرکان کوتاهى نکنند و از این حوادث دردناک ناراحت نشوند.

این شأن نزول به ما مى‏آموزد که مسلمانان باید هیچ یک از تاکتیکهاى دشمن را از نظر دور ندارند در برابر منطق دشمنان، منطقهاى نیرومندتر و در برابر سلاحهاى آنها سلاحهاى برتر و گر نه حوادث به نفع دشمن تغییر شکل خواهد داد.

و بنابراین، در عصرى همچون عصر ما باید به جاى تأسف خوردن در برابر حوادث دردناک و مفاسد وحشتناکى که مسلمانان را از هر سو احاطه کرده بطور فعالانه دست به کار شوند، در برابر کتابها و مطبوعات ناسالم، کتب و مطبوعات سالم فراهم کنند، و در مقابل وسایل تبلیغاتى مجهز دشمنان از مجهزترین وسایل تبلیغاتى روز استفاده کنند، و در مقابل طرحها و تزها و دکترین‏هایى که مکتبهاى مختلف سیاسى و اقتصادى و اجتماعى ارائه مى‏دهند طرحهاى جامع اسلامى را به شکل روز در اختیار همگان قرار دهند، تنها با استفاده از این روش است که مى‏توانند موجودیت خود را حفظ کرده و به صورت یک گروه پیشرو در جهان درآیند.

تفسیر:

به دنبال آیات مربوط به جهاد و هجرت، این آیه براى زنده کردن روح فداکارى در مسلمانان چنین مى‏گوید: «هرگز از تعقیب دشمن سست نشوید» (وَ لا تَهِنُوا فِی ابْتِغاءِ الْقَوْمِ).

اشاره به این که در مقابل دشمنان سرسخت، روح تهاجم را در خود حفظ کنید زیرا از نظر روانى اثر فوق العاده‏اى در کوبیدن روحیه دشمن دارد.

سپس استدلال زنده و روشنى براى این حکم بیان مى‏کند و مى‏گوید: چرا شما سستى به خرج دهید «در حالى که اگر شما در جهاد گرفتار درد و رنج مى‏شوید دشمنان شما نیز از این ناراحتیها سهمى دارند، با این تفاوت که شما امید به کمک و رحمت وسیع پروردگار عالم دارید و آنها فاقد چنین امیدى هستند» (إِنْ تَکُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ یَأْلَمُونَ کَما تَأْلَمُونَ وَ تَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ ما لا یَرْجُونَ).

و در پایان براى تأکید بیشتر مى‏فرماید: «فراموش نکنید که تمام این ناراحتیها و رنجها و تلاشها و کوششها و احیانا سستى‏ها و مسامحه کاریهاى شما از دیدگاه علم خدا مخفى نیست» (وَ کانَ اللَّهُ عَلِیماً حَکِیماً).

و بنابراین، نتیجه همه آنها را خواهید دید.

(آیه ۱۰۵)

شأن نزول:

در شأن نزول این آیه و آیه بعد نقل شده که: طایفه بنى ابیرق طایفه‏اى نسبتا معروف بودند سه برادر از این طایفه به نام «بشر» و «بشیر» و «مبشر» نام داشتند، «بشیر» به خانه مسلمانى به نام «رفاعه» دستبرد زد و شمشیر و زره و مقدارى از مواد غذایى را به سرقت برد، فرزند برادر او به نام «قتاده» که از مجاهدان بدر بود جریان را به خدمت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله عرض کرد.

برادران سارق وقتى باخبر شدند، یکى از سخنوران قبیله خود را دیدند که با جمعى به خدمت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله بروند و با قیافه حق به جانب سارق را تبرئه کنند، و قتاده را به تهمت ناروا زدن متهم سازند.

پیامبر صلّى اللّه علیه و آله طبق وظیفه «عمل به ظاهر» شهادت این جمعیت را پذیرفت و قتاده را مورد سرزنش قرار داد، قتاده که بیگناه بود از این جریان بسیار ناراحت شد و به سوى عموى خود بازگشت و جریان را با اظهار تأسف فراوان بیان کرد، عمویش او را دلدارى داد و گفت: نگران مباش خداوند پشتیبان ما است.

این آیه و آیه بعد نازل شد و این مرد بیگناه را تبرئه کرد و خائنان واقعى را مورد سرزنش شدید قرار داد.

تفسیر:

از خائنان حمایت نکنید- در این آیه خداوند نخست به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله توصیه مى‏کند که هدف از فرستادن این کتاب آسمانى این است که اصول حق و عدالت در میان مردم اجرا شود، مى‏فرماید: «ما این کتاب را به حق بر تو فرستادیم تا به آنچه خداوند به تو آموخته است در میان مردم قضاوت کنى» (إِنَّا أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ لِتَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ بِما أَراکَ اللَّهُ).

سپس به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله هشدار مى‏دهد، مى‏گوید: «هرگز از کسانى مباش که از خائنان حمایت نمایى» (وَ لا تَکُنْ لِلْخائِنِینَ خَصِیماً).

گر چه روى سخن در این آیه به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله است ولى شک نیست که این حکم یک حکم عمومى نسبت به تمام قضات و داوران مى‏باشد، و به همین دلیل چنین خطابى مفهومش این نیست که ممکن است چنین کارى از پیامبر صلّى اللّه علیه و آله سر بزند!

منبع: برگزیده تفسیر نمونه