تلاوت تصویری

دریافت با کیفیت ۱۰۸۰p


ترجمه صوتی نمایشی
"برگرفته از نرم افزار فاخر طنین وحی تولید مرکز خدمات رایانه‌ای حوزه علمیه اصفهان"

«دریافت نرم افزار طنین وحی»


تفسیر مختصر آیات ۲۴ تا ۲۶ سوره نساء (صفحه ۱۰۰)


(آیه ۱۳۵)- عدالت اجتماعى! به تناسب دستورهایى که در آیات گذشته در باره اجراى عدالت در مورد یتیمان، و همسران داده شده، در این آیه یک اصل اساسى و یک قانون کلى در باره اجراى عدالت در همه موارد بدون استثناء ذکر مى‏کند و مى‏فرماید: «اى کسانى که ایمان آورده‏اید کاملا قیام به عدالت کنید» (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ). یعنى، باید آنچنان عدالت را اجرا کنید که کمترین انحرافى به هیچ طرف پیدا نکنید.

سپس براى تأکید مطلب مسأله «شهادت» را عنوان کرده، مى‏فرماید: به خصوص در مورد شهادت باید همه ملاحظات را کنار بگذارید «و فقط به خاطر خدا شهادت به حق دهید، اگر چه به زیان شخص شما یا پدر و مادر و یا نزدیکان تمام شود» (شُهَداءَ لِلَّهِ وَ لَوْ عَلى‏ أَنْفُسِکُمْ أَوِ الْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبِینَ).

از این جمله استفاده مى‏شود که بستگان مى‏توانند با حفظ اصول عدالت به سود یا به زیان یکدیگر شهادت دهند.

سپس به قسمت دیگرى از عوامل انحراف از اصل عدالت اشاره کرده مى‏فرماید: «نه ملاحظه ثروت ثروتمندان باید مانع شهادت به حق گردد و نه عواطف ناشى از ملاحظه فقر فقیران، زیرا «اگر آن کس که شهادت به حق به زیان او تمام مى‏شود، ثروتمند یا فقیر باشد، خداوند نسبت به حال آنها آگاهتر است» نه صاحبان زر و زور مى‏توانند در برابر حمایت پروردگار، زیانى به شاهدان بر حق برسانند، و نه فقیر با اجراى عدالت گرسنه مى‏ماند» (إِنْ یَکُنْ غَنِیًّا أَوْ فَقِیراً فَاللَّهُ أَوْلى‏ بِهِما).

باز براى تأکید دستور مى‏دهد که «از هوى و هوس پیروى نکنید تا مانعى در راه اجراى عدالت ایجاد گردد» (فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوى‏ أَنْ تَعْدِلُوا).

از این جمله به خوبى استفاده مى‏شود که سر چشمه مظالم و ستمها، هوى پرستى است و اگر اجتماعى هوى پرست نباشد، ظلم و ستم در آن راه نخواهد داشت! بار دیگر به خاطر اهمیتى که موضوع اجراى عدالت دارد، روى این دستور تکیه کرده مى‏فرماید: «اگر مانع رسیدن حق به حقدار شوید و یا حق را تحریف نمایید و یا پس از آشکار شدن حق از آن اعراض کنید، خداوند از اعمال شما آگاه است» (وَ إِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّهَ کانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِیراً).

آیه فوق توجه فوق العاده اسلام را به مسأله عدالت اجتماعى در هر شکل و هر صورت کاملا روشن مى‏سازد و انواع تأکیداتى که در این چند جمله به کار رفته است نشان مى‏دهد که اسلام تا چه اندازه در این مسأله مهم انسانى و اجتماعى، حساسیت دارد، اگر چه با نهایت تأسف میان عمل مسلمانان، و این دستور عالى اسلامى، فاصله از زمین تا آسمان است!، و همین یکى از اسرار عقب ماندگى آنهاست.

(آیه ۱۳۶)

شأن نزول:

از «ابن عباس» نقل شده که این آیه در باره جمعى از بزرگان اهل کتاب نازل گردید مانند عبد اللّه بن سلام و اسد بن کعب و برادرش اسید بن کعب و جمعى دیگر، زیرا آنها در آغاز خدمت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله رسیدند و گفتند: ما به تو و کتاب آسمانى تو و موسى و تورات و عزیر ایمان مى‏آوریم ولى به سایر کتابهاى آسمانى و همچنین سایر انبیاء ایمان نداریم.

آیه نازل شد و به آنها تعلیم داد که باید به همه ایمان داشته باشید.

تفسیر:

با توجه به شأن نزول، روى سخن در آیه به جمعى از مؤمنان اهل کتاب است که آنها پس از قبول اسلام روى تعصبهاى خاصى تنها اظهار ایمان به مذهب سابق خود و آیین اسلام مى‏کردند، اما قرآن به آنها توصیه مى‏کند که تمام پیامبران و کتب آسمانى را به رسمیت بشناسند، زیرا همه از طرف یک مبدء مبعوث شده‏اند. بنابراین، معنى ندارد که بعضى از آنها را بپذیرند و بعضى را نپذیرند، مگر یک حقیقت واحد تبعیض‏بردار است؟ و مگر تعصبها مى‏تواند جلو واقعیات را بگیرد؟ لذا آیه مى‏گوید: «اى کسانى که ایمان آورده‏اید به خدا و پیامبرش (پیامبر اسلام) و کتابى که بر او نازل شده، و کتب آسمانى پیشین، همگى ایمان بیاورید» (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ الْکِتابِ الَّذِی نَزَّلَ عَلى‏ رَسُولِهِ وَ الْکِتابِ الَّذِی أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ).

و در پایان آیه سرنوشت کسانى را که از این واقعیتها غافل بشوند بیان کرده، چنین مى‏فرماید: «کسى که به خدا و فرشتگان، و کتب الهى، و فرستادگان او، و روز بازپسین، کافر شود، در گمراهى دور و درازى افتاده است» (وَ مَنْ یَکْفُرْ بِاللَّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالًا بَعِیداً).

در حقیقت ایمان به پنج اصل در این آیه لازم شمرده شده، یعنى علاوه بر ایمان به مبدء و معاد، ایمان به کتب آسمانى و انبیاء و فرشتگان نیز لازم است.

(آیه ۱۳۷)- سرنوشت منافقان لجوج! به تناسب بحثى که در آیه قبل در باره کافران و گمراهى دور و دراز آنها بود در اینجا قرآن اشاره به حالت جمعى از آنان کرده که هر روز شکل تازه‏اى به خود مى‏گیرند، روزى در صف مؤمنان، و روز دیگر در صف کفار، و باز در صف مؤمنان و سپس در صفوف کافران متعصب و خطرناک قرار مى‏گیرند خلاصه همچون «بت عیّار» هر لمحه به شکلى و هر روز به رنگى در مى‏آیند و سر انجام در حال کفر و بى‏ایمانى جان مى‏دهند! این آیه در باره سرنوشت چنین کسانى مى‏گوید: «آنها که ایمان آوردند سپس کافر شدند باز ایمان آوردند و بار دیگر راه کفر پیش گرفتند و سپس بر کفر خود افزودند، هرگز خداوند آنها را نمى‏آمرزد و به راه راست هدایت نمى‏کند» (إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ثُمَّ ازْدادُوا کُفْراً لَمْ یَکُنِ اللَّهُ لِیَغْفِرَ لَهُمْ وَ لا لِیَهْدِیَهُمْ سَبِیلًا).

(آیه ۱۳۸)- در این آیه مى‏گوید: «به این دسته از منافقان بشارت بده که عذاب دردناکى براى آنها است» (بَشِّرِ الْمُنافِقِینَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذاباً أَلِیماً).

(آیه ۱۳۹)- و در این آیه این دسته از منافقان چنین توصیف شده‏اند: «آنها کافران را به جاى مؤمنان دوست خود انتخاب مى‏کنند» (الَّذِینَ یَتَّخِذُونَ الْکافِرِینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ). سپس مى‏گوید: هدف آنها از این انتخاب چیست؟ «آیا راستى مى‏خواهند آبرو و حیثیتى از طریق این دوستى براى خود کسب کنند»؟! (أَ یَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ). «در حالى که تمام عزتها مخصوص خداست» (فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِیعاً) زیرا عزت همواره از «علم» و «قدرت» سر چشمه مى‏گیرد و اینها که قدرت و علمشان ناچیز است، کارى از دستشان ساخته نیست که بتوانند منشأ عزتى باشند.

این آیه به همه مسلمانان هشدار مى‏دهد که عزت خود را در همه شؤون زندگى اعم از شؤون اقتصادى و فرهنگى و سیاسى و مانند آن، در دوستى با دشمنان اسلام نجویند، زیرا هر روز که منافع آنها اقتضا کند فورا صمیمى‏ترین متحدان خود را رها کرده و به سراغ کار خویش مى‏روند که گویى هرگز با هم آشنایى نداشتند، چنانکه تاریخ معاصر شاهد بسیار گویاى این واقعیت است!

(آیه ۱۴۰)

شأن نزول-

از ابن عباس نقل شده که: جمعى از منافقان در جلسات دانشمندان یهود مى‏نشستند، جلساتى که در آن نسبت به آیات قرآن استهزاء مى‏شد، آیه نازل گشت و عاقبت شوم این عمل را روشن ساخت.

تفسیر:

در مجلس گناه ننشینید- در سوره انعام آیه ۶۸ صریحا به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله دستور داده است که: «اگر مشاهده کنى کسانى نسبت به آیات قرآن استهزاء مى‏کنند و سخنان ناروا مى‏گویند، از آنها اعراض کن».

این آیه بار دیگر این حکم اسلامى را تأکید مى‏کند و به مسلمانان هشدار مى‏دهد که: «در قرآن به شما قبلا دستور داده شده که هنگامى بشنوید افرادى نسبت به آیات قرآن کفر مى‏ورزند و استهزاء مى‏کنند با آنها ننشینید تا از این کار صرف نظر کرده، به مسائل دیگرى بپردازند» (وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَیْکُمْ فِی الْکِتابِ أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ آیاتِ اللَّهِ یُکْفَرُ بِها وَ یُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى یَخُوضُوا فِی حَدِیثٍ غَیْرِهِ).

سپس نتیجه این کار را چنین بیان مى‏کند که: «اگر شما در این گونه مجالس شرکت کردید همانند آنها خواهید بود» و سرنوشتتان، سرنوشت آنهاست (إِنَّکُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ).

باز براى تأکید این مطلب اضافه مى‏کند شرکت در این گونه جلسات نشانه روح نفاق است «و خداوند همه منافقان و کافران را در دوزخ جمع مى‏کند» (إِنَّ اللَّهَ جامِعُ الْمُنافِقِینَ وَ الْکافِرِینَ فِی جَهَنَّمَ جَمِیعاً).

منبع: برگزیده تفسیر نمونه