تلاوت تصویری

دریافت با کیفیت ۱۰۸۰p


ترجمه صوتی نمایشی
"برگرفته از نرم افزار فاخر طنین وحی تولید مرکز خدمات رایانه‌ای حوزه علمیه اصفهان"

«دریافت نرم افزار طنین وحی»


تفسیر مختصر آیات ۱۴۸ تا ۱۵۴ سوره نساء (صفحه ۱۰۲)

(آیه ۱۴۸)- در این آیه و آیه بعد اشاره به بخشى از دستورات اخلاقى اسلام شده، نخست مى‏فرماید: «خدا دوست نمى‏دارد که بدگویى شود و یا عیوب و اعمال زشت اشخاص با سخن برملا شود» (لا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ).
زیرا همان گونه که خداوند «ستّار العیوب» است، دوست ندارد که افراد بشر پرده‏درى کنند و عیوب مردم را فاش سازند و آبروى آنها را ببرند.
سپس به بعضى از امور که مجوز این گونه بدگوییها و پرده‏دریها مى‏شود اشاره کرده، مى‏فرماید: «مگر کسى که مظلوم واقع شده» (إِلَّا مَنْ ظُلِمَ).
چنین افراد براى دفاع از خویشتن در برابر ظلم ظالم حق دارند اقدام به شکایت کنند و یا از مظالم و ستمگریها آشکارا مذمت و انتقاد و غیبت نمایند و تا حق خود را نگیرند و دفع ستم ننمایند از پاى ننشینند.
و در پایان آیه- همان طور که روش قرآن است- براى این که افرادى از این استثناء نیز سوء استفاده نکنند و به بهانه این که مظلوم واقع شده‏اند عیوب مردم را بدون جهت آشکار نسازند مى‏فرماید: «خداوند سخنان را مى‏شنود و از نیات آگاه است» (وَ کانَ اللَّهُ سَمِیعاً عَلِیماً).

(آیه ۱۴۹)- در این آیه، به نقطه مقابل این حکم اشاره کرده، مى‏فرماید: «اگر نیکیهاى افراد را اظهار کنید و یا مخفى نمایید مانعى ندارد (به خلاف بدیها که مطلقا جز در مواردى استثنایى باید کتمان شود) و نیز اگر در برابر بدیهایى که افراد به شما کرده‏اند راه عفو و بخشش را پیش گیرید بهتر است زیرا این کار در حقیقت یک نوع کار الهى است که با داشتن قدرت بر هر گونه انتقام، بندگان شایسته خود را مورد عفو قرار مى‏دهد» (إِنْ تُبْدُوا خَیْراً أَوْ تُخْفُوهُ أَوْ تَعْفُوا عَنْ سُوءٍ فَإِنَّ اللَّهَ کانَ عَفُوًّا قَدِیراً).

(آیه ۱۵۰)- میان پیامبران تبعیض نیست!

در این آیه و آیه بعد توصیفى از حال جمعى از کافران و مؤمنان و سرنوشت آنها آمده است و آیات گذشته را که در باره منافقان بود تکمیل مى‏کند.
نخست به کسانى که میان پیامبران الهى فرق گذاشته، بعضى را بر حق و بعضى را بر باطل مى‏دانند اشاره کرده، مى‏فرماید: «آنها که به خدا و پیامبرانش کافر مى‏شوند و مى‏خواهند میان خدا و پیامبران تفرقه بیندازند و اظهار مى‏دارند که ما نسبت به بعضى از آنها ایمان داریم اگر چه بعضى دیگر را به رسمیت نمى‏شناسیم، و به گمان خود مى‏خواهند در این میان راهى پیدا کنند ...» (إِنَّ الَّذِینَ یَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ یُرِیدُونَ أَنْ یُفَرِّقُوا بَیْنَ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ یَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَکْفُرُ بِبَعْضٍ وَ یُرِیدُونَ أَنْ یَتَّخِذُوا بَیْنَ ذلِکَ سَبِیلًا).
در حقیقت این جمله حال یهودیان و مسیحیان را روشن مى‏سازد که یهودیان مسیح را به رسمیت نمى‏شناختند، و هر دو، پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله را، در حالى که طبق کتب آسمانى آنها نبوت این پیامبران بر ایشان ثابت شده بود.
بنابراین، ایمان آنها حتى در مواردى که نسبت به آن اظهار ایمان مى‏کنند، بى‏ارزش قلمداد شده است، چرا که از روح حق‏جویى سر چشمه نمى‏گیرد.

(آیه ۱۵۱)- در این آیه ماهیت این افراد را بیان کرده، مى‏فرماید: «آنها کافران واقعى هستند» (أُولئِکَ هُمُ الْکافِرُونَ حَقًّا).
و در پایان آنها را تهدید کرده، مى‏گوید: «ما براى کافران عذاب توهین آمیز و خوارکننده‏اى فراهم ساخته‏ایم» (وَ أَعْتَدْنا لِلْکافِرِینَ عَذاباً مُهِیناً).

(آیه ۱۵۲)- در این آیه به وضع مؤمنان و سرنوشت آنها اشاره کرده و مى‏گوید: «کسانى که ایمان به خدا و همه پیامبران او آورده‏اند و در میان هیچ یک از آنها تفرقه نینداختند (و با این کار، «تسلیم و اخلاص» خود در برابر حق، و مبارزه با هر گونه «تعصب» نابجا را اثبات نمودند) به زودى خداوند پاداشهاى آنها را به آنها خواهد داد» (وَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ لَمْ یُفَرِّقُوا بَیْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ أُولئِکَ سَوْفَ یُؤْتِیهِمْ أُجُورَهُمْ).
و در پایان آیه به این مطلب اشاره مى‏شود که اگر این دسته از مؤمنان در گذشته مرتکب چنان تعصبها و تفرقه‏ها و گناهان دیگر شدند اگر ایمان خود را خالص کرده و به سوى خدا بازگردند خداوند آنها را مى‏بخشد «و خداوند همواره آمرزنده و مهربان بوده و هست» (وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً).

(آیه ۱۵۳)شأن نزول:
جمعى از یهود نزد پیامبر صلّى اللّه علیه و آله آمدند و گفتند: اگر تو پیغمبر خدایى کتاب آسمانى خود را یکجا به ما عرضه کن، همانطور که موسى تورات را یکجا آورد، این آیه و آیه بعد نازل شد و به آنها پاسخ گفت.
تفسیر:
بهانه جویى یهود

در این آیه، نخست اشاره به درخواست اهل کتاب (یهود) مى‏کند و مى‏گوید: «اهل کتاب از تو تقاضا مى‏کنند که کتابى از آسمان (یکجا) بر آنها نازل کنى» (یَسْئَلُکَ أَهْلُ الْکِتابِ أَنْ تُنَزِّلَ عَلَیْهِمْ کِتاباً مِنَ السَّماءِ).
شک نیست که آنها در این تقاضاى خود حسن نیت نداشتند، زیرا هدف از نزول کتاب آسمانى همان ارشاد و هدایت و تربیت است، گاهى این هدف با نزول کتاب آسمانى یکجا تأمین مى‏شود، و گاهى تدریجى بودن آن به این هدف بیشتر کمک مى‏کند.
لذا به دنبال این تقاضا خداوند به عدم حسن نیت آنها اشاره کرده، و ضمن دلدارى به پیامبرش، سابقه لجاجت و عناد و بهانه‏جویى یهود را در برابر پیامبر بزرگشان موسى بن عمران بازگو مى‏کند.
نخست مى‏گوید: «اینها از موسى چیزهایى بزرگتر و عجیبتر از این خواستند و گفتند: خدا را آشکارا به ما نشان بده»! (فَقَدْ سَأَلُوا مُوسى‏ أَکْبَرَ مِنْ ذلِکَ فَقالُوا أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً).

این درخواست عجیب و غیر منطقى که نوعى از عقیده بت‏پرستان را منعکس مى‏ساخت و خدا را جسم و محدود معرفى مى‏کرد و بدون شک از لجاجت و عناد سر چشمه گرفته بود، سبب شد که «صاعقه آسمانى به خاطر این ظلم و ستم آنها را فرا گرفت» (فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ).
سپس به یکى دیگر از اعمال زشت آنها که مسأله «گوساله پرستى» بود، اشاره مى‏کند و مى‏گوید: «آنها پس از مشاهده آن همه معجزات و دلایل روشن، گوساله را به عنوان معبود خود انتخاب کردند»! (ثُمَّ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَیِّناتُ).
ولى با این همه براى این که به راه بازگردند «ما آنها را بخشیدیم و به موسى برترى و حکومت آشکارى دادیم» و بساط رسواى سامرى و گوساله پرستان را برچیدیم» (فَعَفَوْنا عَنْ ذلِکَ وَ آتَیْنا مُوسى‏ سُلْطاناً مُبِیناً).

(آیه ۱۵۴)- باز آنها از خواب غفلت بیدار نشدند و از مرکب غرور و لجاجت پایین نیامدند، به همین جهت «ما کوه طور را بر بالاى سر آنها به حرکت درآوردیم، و در همان حال از آنها پیمان گرفتیم و به آنها گفتیم که به عنوان توبه از گناهانتان از در بیت المقدس با خضوع و خشوع وارد شوید، و نیز به آنها تأکید کردیم که در روز شنبه دست از کسب و کار بکشید و راه تعدى و تجاوز را پیش نگیرید (و از ماهیان دریا که در آن روز صیدش حرام بود استفاده نکنید) و در برابر همه اینها پیمان شدید از آنان گرفتیم» اما آنها به هیچ یک از این پیمانهاى مؤکد وفا نکردند! (وَ رَفَعْنا فَوْقَهُمُ الطُّورَ بِمِیثاقِهِمْ وَ قُلْنا لَهُمُ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً وَ قُلْنا لَهُمْ لا تَعْدُوا فِی السَّبْتِ وَ أَخَذْنا مِنْهُمْ مِیثاقاً غَلِیظاً).

منبع: برگزیده تفسیر نمونه