۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام خمینی» ثبت شده است

حماسه و ایثار مردم اصفهان از منظر ولایت

پیام امام خمینی(ره) به مناسبت شهادت جمعی از رزمندگان لشکرهای اصفهان در عملیات محرم
خدمت عموم مردم مسلمان و رشید اصفهان – دامت توفیقاتهم.
سلامٌ علیکم بِما صَبرتُم و نِعمَ عُقبی الدّار
رحمت خداوند بر همه‌ شهیدان و رضوان و مغفرت حق بر ارواح مطهرشان که جوار قرب او را برگزیدند و سرفراز و مشتاق به سوی جایگاه مخصوص‌شان در پیشگاه ربّ خویش شتافتند و سلام و درود بر شما پدران و مادران، همسران، فرزندان و بازماندگان شهدا که از بهترین عزیزان خود، در راه بهترین هدف که اسلام عزیز است، بزرگوارانه گذشته‌اید و در امر دفاع از دین خدا آن چنان صبر و مقاومت نشان داده‌اید که رشادت و استقامت یاران سیّد شهیدان، حضرت امام حسین علیه السلام، را در خاطر جهانیان تجدید کردید.
این جانب با عرض تبریک و تسلیت به مردم قهرمان و شهید پرور استان نیرو خیز اصفهان و همه‌ ملت بزرگ ایران که وفاداری خود را به اسلام و خدای متعال به نحو احسن به اثبات رسانیده‌اید. اطمینان دارم که این فداکاری‌ها و جانبازی‌ها در آینده نزدیک، شجره طیّبه اسلام را بیش از پیش بارور می‌نماید و دشمنان قسم خورده اسلام را به نابودی و اضمحلال محکوم خواهد ساخت.
از خداوند متعال برای شهیدان عزیز، رحمت و مغفرت و برای جانبازان مجروح و معلول، شفای عاجل و برای خانواده‌های محترم آنان صبر و اجر مسألت دارم.
والسّلام علیکم و رحمه الله و برکاته
۱۳۶۱/۸/۲۵


بخشی از بیان امام خمینی(ره) درباره حماسه مردم اصفهان در عملیات محرم
... شما در کجای دنیا می‌توانید جایی را مثل استان اصفهان پیدا کنید؟ همین چند روز پیش، فقط در شهر اصفهان حدود سیصد و هفتاد نفر را تشییع کردند. مع ذالک همین شهید داده‌ها و داغدیده‌ها همچنان به خدمت خود به اسلام ادامه می‌دهند. امروز مردم ما فهمیده‌اند که تا فداکاری نباشد، اسلام را نمی‌شود پیش برد و می‌دانند که همه ما باید برای اسلام فدا شویم ...۱


بیانات امام خامنه ای درباره نقش مردم اصفهان در دفاع مقدس، انقلاب و حماسه ۲۵ آبان

«من لازم می‌دانم در همین زمینه – مناقب اصفهان، مناقب مردم اصفهان- چند جمله‌ای عرض کنم؛ اینها شناسنامه این مردم مؤمن و غیرتمند و ایستاده پای کار به حساب می‌آید. مردم اصفهان در یک روز سیصد و هفتاد شهید را تشییع کردند و خم به ابرو نیاوردند. بماند که همان روز اعزام به جبهه داشتند، پشتیبانی داشتند و حرکت کردند. این خیلی مهم است، همان طورکه فرمودند(آیت الله طباطبایی، امام جمعه اصفهان)، امام از این حرکت اصفهان تجلیل کردند. در آبان سال ۱۳۶۱ که در یک روز سیصد و هفتاد شهید در اصفهان تشییع شد. تعداد شهدای اصفهان در همان ماه بیش از هزار نفر است.

هزار و اندی شهید در یک ماه! خب، چه کسی شهید می‌شود؟ آن کسی که در میدان است، در میدان خطر است، پیشرو است.

قبل از انقلاب، اصفهان در قضایای مختلف حضور نمایانی داشت، در قضایای انقلاب هم همین جور، در جنگ تحمیلی هم همین جور، یگان‌های نظامی مستقر در اصفهان، چه آنچه متعلّق به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود؛ مثل لشکر امام حسین با مرکزیت اصفهان و لشکر نجف با مرکزیت نجف آباد و تیپ قمر بنی هاشم و چه آنچه که مربوط به ارتش بود؛ پایگاه هشتم شکاری که مرکز تحرک عظیمی بود و من از نزدیک کار آن پایگاه را در اصفهاندیده بودم -رحمت خدا بر شهید بابابی- و چه مرکز توپخانه در اصفهان؛ مجموعه این نقاط خیلی معنا پیدا می‌کند. نتیجه این می‌شود که بعد از انقلاب، درعرض جنگ تحمیلیهشت ساله و بعد از جنگ تحمیلی هشت ساله، در میدان‌هایی که برای کشور میدان‌های حساسی بوده است، اصفهانی‌ها جزو پیشروان محسوب می‌شده‌اند؛ در رتبه رشد و توسعه کشور، در مسائل علمی کشور.

برخی از گره‌های کور ما در نیروهای مسلح، در مراکز علمی و تحقیقاتی اصفهان باز شد. اینها افتخار است، نه برای به خود بالیدن؛ بلکه به معنای پی بردن به هویّت خود، به استعداد درونی خود و بر اساس این زمینه، حرکت کردن و به پیش رفتن.

در جنگ هشت ساله، همه می‌دانند و اشاره هم کرده‌اند؛ اصفهانی‌ها با این یگان‌های گوناگون، در خطوط مقدّم کار می‌کردند. خوب، این برای همه معلوم است.

آنچه که برای خیلی‌ها معلوم نیست، نقش انسان‌های گمنام و بی‌ادّعایی است که در طول سال‌ها در زمینه پشتیبان‌ها فعالیت کردند؛ زنانی که در خانه بودند، بازاریانی که در کسب و پیشه بازار بودند، افرادی که در دستگاه‌های اداری مشغول فعّالیّت بودند، جهادگرانی که انواع و اقسام خدمات را به جبهه می‌رساندند. از اینها شهید داده هم داریم کسانی که شهید شدند یا شهید دادند، ادّعایی هم نداشتند و ندارند، اسم‌شان هم جایی نیست؛ اما درآسمان‌ها مشهورند، در ملاء اعلی شناخته شده اند...»۲


بخشی از بیانات امام خامنه ای در دیدار مردم اصفهان 

... بیست‌وپنجم آبان تا آخر آبان، از روزهایی است که نه‌فقط اصفهان بلکه کشور و تاریخ و معارف ما آن را نباید هرگز فراموش کند. در بیست‌وپنجم آبان سال ۶١ در یک روز اصفهانی‌ها حدود ۳۶۰ شهید را تشییع کردند؛ این چیز کوچکی نیست. حدود ۳۶۰ شهید در یک روز وارد اصفهان شدند و روی دست مردم تشییع شدند. شما جوانها نبودید، آن روزها را ندیدید، آن حماسه و آن شور را ندیدید. چند روز بعد [هم] -اینکه عرض میکنیم تا آخر آبان، چون شاید هنوز به سی‌اُم آبان نرسیده بود- ۲۵۰ شهید دیگر را وارد اصفهان کردند؛ باز مردم تشییع کردند، روی دست گرفتند و با استحکام، طاقت نشان دادند؛ خیلی طاقت میخواهد، خیلی ظرفیّت میخواهد. ظرفیّت روحی بالاتر است از ظرفیّت جسمی و ظرفیّت اجتماعی. اینکه مردم یک شهر بچّه‌های خودشان را، جوانهای خودشان را ، آن‌هم بهترین جوانها را، بر روی دستشان تشییع کنند و خم به ابرو نیاورند، خیلی مهم است. اینها را اگر در تاریخ نوشته بودند، در کتابها برای ما میخواندند، ما راحت باور نمیکردیم امّا به چشم خودمان دیدیم. چطور طاقت آوردند؟ در همان روز و فردای آن روزی که حدود ۳۶۰ شهید تشییع شدند، جوانها صف کشیدند برای رفتن به جبهه و رفتند. دو لشکر قَدَر که در شهر اصفهان و شهرهای استان اصفهان بودند -لشکر امام حسین (علیه‌السّلام) و لشکر نجف- دوباره پُر شد از جمعیّت جوان مؤمن و فداکار. نه پدر و مادرها مانع شدند، نه جوانها تردید کردند. دوباره همان دو لشکر خط‌شکن که این ضایعه‌ی سنگین بر آنها وارد شده بود، پُر شد. در عملیّات محرّم بیشتر شهدا اصفهانی بودند؛ اصفهان این است. نباید بگذارید این فراموش بشود.

 عزیزان من! بدانید یکی از نقاط اصلی تهاجم دشمنانِ این کشور و دشمنان این انقلاب، کم‌رنگ کردن همین نقطه‌های برجسته است؛ روی این تکیه دارند که [اینها را] به فراموشی بسپارند، فراموش بشود. شما میبینید [اگر] یک شهید در فلان کشور غربی و اروپایی -که حالا [کاری نداریم] چه‌جوری بوده که به شهادت رسیده؛ کشته شده در راه یک انگیزه‌ای- وجود دارد، نمیگذارند اسمش از کتابها پاک بشود، نمیگذارند از خاطره‌ها محو بشود؛ ما چرا بگذاریم این حرکت عظیم مردم اصفهان فراموش بشود؟ اصفهان این است.

اصفهان شهر علم، شهر دین، شهر ولایت، شهر کار و ابتکار، شهر هنر و فرهنگ و شهر شهادت است؛ استان شهادت [است]. شهر که میگوییم، یعنی مجموع استان اصفهان، با مرکزیّت این شهر کهن و قدیمی و پُرافتخار. خمینی‌شهر اصفهان که یکی از شهرهای اصفهان است، بیش از بعضی از استانهای کشور شهید دارد. اخیراً برای دو هزار و خرده‌ای از شهدای آنها یادبود گرفتند. یک شهر اصفهان از یک استان گاهی بیشتر شهید داده است؛ اینها معنا دارد. چرا شهید میشوند؟ چرا میروند؟ این چه انگیزه‌ای است؟ این چه روحیّه‌ای است؟ شهر پیشگامی و پیش‌قدمی [است].

... اشاره کردند به حرکات مردم اصفهان در زمینه‌ی اقتصاد مقاومتی؛ بله، بنده هم همین عقیده را دارم. مردم اصفهان در انفاق -انفاق مال در راه خدا- آنچنان گشاده‌دستی میکنند که از دیگران جلو می‌افتند امّا در زندگی معمولی صرفه‌جویی میکنند که باز در این قسمت هم از دیگران جلو می‌‌‌‌‌افتند؛ هردویش خوب است. [اینکه] مال را وقتی میخواهیم در زندگیِ شخصی خرج کنیم، در زندگیِ معمولی خرج کنیم، صرفه‌جویی بکنیم، این همان خصوصیّت اصفهانی است؛ وقتی هم میخواهیم در راه‌های خدایی و عمومی مصرف کنیم، باز گشاده‌دستی کنیم، این‌هم خصوصیّت اصفهانی است. خیّرین بخشهای مختلف در اصفهان [این‌طور هستند]. شهر ظرافت، شهر هنر، شهر شهیدان بزرگ و نام‌آور؛ شهیدی مثل آیت‌ﷲ بهشتی در یک سمت، و [در سمت دیگر] شهدائی مثل شهید خرّازی و شهید همّت و شهید کاظمی و شهید ردّانی‌پور و بزرگان و نام‌آورانی که هرکدام از اینها میتوانند مشعلی باشند و راه یک ملّت را روشن کنند و باز کنند. اینها مناقب است، این شناسنامه‌ی شما است؛ شناسنامه‌ی مردم اصفهان این است. ایستادگی در راه درست، [یعنی] شهر انقلاب. قبل از پیروزی انقلاب در دوران طاغوت، در ده پانزده شهر اعلام حکومت نظامی شد؛ در اصفهان چند ماه قبل از همه‌ی شهرها و پیش از همه‌جا اعلام حکومت نظامی شد؛ این اصفهان است. شناسنامه‌ی اصفهان این است: شهر انقلاب، شهر دین، شهر ولایت، شهر خدمت، شهر کار، شهر علم، شهر تربیت نیروی انسانی. من حالا در آن اتاق به دوستان عرض میکردم که در بخشهای مختلف، حضور نیروهای انسانی تربیت‌شده‌ی اصفهانی حضور برجسته و روشن و آشکاری است؛ اینها را باید حفظ کنید، اینها را باید نگه دارید...۳



پی‌نوشت‌ها:

۱. بیانات امام خمینی در جمع مردم خراسان، ۱۳۶۱/۹/۳

۲. بیانات امام خامنه‌ای در دیدار مردم اصفهان در روز عید قربان، ۱۳۸۹/۸/۲۶

۳. بیانات امام خامنه ای در دیدار مردم اصفهان به مناسبت ۲۵ آبان سالروز حماسه و ایثار اصفهان ۱۳۹۵/۸/۲۶


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
تعداد بازدید : ۱۷۲۳
🎥 | امام خمینی : جوانها عمامه این علما را بردارند!

🎥 | امام خمینی : جوانها عمامه این علما را بردارند!

وقتی که تهمت زدن و غیبت کردن از دیدگاه امام خمینی رحمة الله علیه جایز و حتی واجب شمرده می شود.


دریافت
مدت زمان: 3 دقیقه 2 ثانیه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
تعداد بازدید : ۱۸۱۹
اسناد عبرت‌آموز | صوت

اسناد عبرت‌آموز | صوت

دانلود | کیفیت خوب

دانلود | کیفیت متوسط

دانلود | کیفیت پایین


 سخنان حضرت امام خمینی (رحمه‌الله) که در این صوت می‌شنوید:
* شما می‌بینید که الآن مرکز فساد امریکا را جوانها رفته‌اند گرفته‌اند، و امریکایی‌هایی هم که در آنجا بوده گرفتند، و آن لانه‌ی فساد را به‌دست آوردند و امریکا هم هیچ غلطی نمی‌تواند بکند.
سخنرانی در جمع دانشجویان دانشکده‌ی اقتصاد اصفهان ۱۳۵۸/۸/۱۶


 سخنان حضرت آیت‌الله خامنه‌ای که در این صوت می‌شنوید:
* نکته‌ی مهم اینجا است؛ اوّلین حکومتی و دولتی که با این حرکت مردم بجد شروع کرد مخالفت کردن، آمریکا بود. [البتّه] دولتهای دیگری هم بودند، آنها هم ای‌بسا ناراضی بودند از وضعی که در ایران پیش آمد لکن عکس‌العمل آن‌چنانی نشان ندادند، بعضی از دولتها هم شاید خرسند بودند امّا دولت آمریکا به نارضایی قلبی اکتفا نکرد؛ در اوّلین ماه‌های پیروزی انقلاب، مجلس سنای آمریکا یک مصوّبه و قطعنامه‌ی شدیداللحنی علیه جمهوری اسلامی ایران صادر کرد، دشمنی را به‌طور عملی شروع کرد؛ این در حالی بود که هنوز سفارت آمریکا در ایران باز بود! آن کسانی که خیال میکنند رابطه‌ی با آمریکا، دوستی با آمریکا موجب میشود که انسان از آسیب آمریکا محفوظ بماند، به این تجربه‌ی تاریخی مراجعه کنند؛ هنوز سفارت آمریکا در ایران بود، آمریکایی‌ها راحت در داخل کشور رفت‌وآمد میکردند، انقلاب موجب نشده بود که آمریکایی‌ها را از ایران بیرون کنند؛ مثل بقیّه‌ی دولتها سفارت داشتند، مأمورین داشتند، در اینجا داشتند زندگی میکردند؛ در همان هنگام دولت آمریکا دشمنی خودش را با انقلاب نشان داد. علاوه‌ی بر این، محمّدرضا را که یک دشمن قطعی ملّت ایران بود، در آمریکا میهمان خودش کرد، او را بردند در آمریکا نگه داشتند، در واقع پناه دادند به دشمن ملّت ایران. خب، عکس‌العمل و واکنش به این حرکت، حرکتِ دانشجویان بود؛ رفتند سفارت آمریکا را گرفتند، معلوم شد اینجا لانه‌ی جاسوسی است، معلوم شد در طول این چند ماه بعد از پیروزی انقلاب، در این مدّت، اینجا مرکزِ توطئه علیه انقلاب بوده است؛ این را اسنادِ منتشر شده‌ی بعدی از داخل سفارت آمریکا نشان داد و ثابت کرد. جوانهای عزیز! اسناد لانه‌ی جاسوسی را بگیرید بخوانید، درس‌آموز است. دانشجویانی که سفارت را تسخیر کردند و فهمیدند اینجا لانه‌ی جاسوسی است، با زحمت زیاد این اسناد را -که سعی کرده بودند در کاغذخردکن‌ها آنها را خرد کنند، نابود کنند- به هم چسباندند، با زحمت زیاد اینها را استحصال کردند و منتشر کردند؛ هفتاد، هشتاد جلد کتاب منتشر شده است. اینها نشان میدهد که آمریکایی‌ها چه در هنگامِ اوج نهضت، چه در هنگامی که نهضت و انقلاب پیروز شده است و جمهوری اسلامی تشکیل شده است، دائم در حال توطئه علیه نظام اسلامی بوده‌اند؛ آمریکا این است. اینها مسائل مربوط به بعد از انقلاب است.
بیانات در دیدار دانش‌آموزان و دانشجویان ۱۳۹۴/۸/۱۲

* این سرنوشتِ - اگر نگوییم همه - اغلبِ انقلابهاست. آنچه که ما از نزدیک دیدیم، آنچه در خبرهای همزمان در دنیا خواندیم یا - چه قبل از انقلاب، چه دنباله‌هایش هم، بعضی در بعد از انقلاب - دیدیم، همین بود. عامل این برگشتن چه بود؟ این بود که آن پیوند تحمیلی میان قدرت فائقه حکومت متجاوز و مستبد امریکا با این کشورها، منقطع نشده بود. چون رابطه‌ای برقرار بود، آن رابطه، خود موجب میشد که طرفِ قویتر، از آن رابطه استفاده کند و مدام روی طرف ضعیفتر - در مجالس مذاکره، پشت میزها، در معاملات گوناگون - فشار بیاورد تا بالاخره وادارش کند که میدان را به نفع او خالی کند. قضیه لانه جاسوسی، این آخرین رشته ارتباط ممکن را بین انقلاب و امریکا برید و قطع کرد. این، خدمت بزرگ و ذیقیمت را به انقلاب ما کرد! ممکن است جوانانی که در آن لحظه رفتند و آن اقدام را کردند، دنباله‌های عمیق و دارای درجات گوناگون آن کار را، آن روز ندیده بودند. احتمال این هست. جوان از روی ایمان و احساس خود، کاری را انجام میدهد. اما خدای متعال، در آن کار، این برکتهای بزرگ را قرار داده بود. چون کاری از روی ایمان و اخلاص بود و خدای متعال همیشه روی کارهایی که از روی ایمان و اخلاص است، تأثیرات بزرگی قرار میدهد. این را بدانید: هرکاری راشما از روی اخلاص بکنید، خدا به آن برکت خواهد داد. هر کاری راکه از روی حسابگریهای مادّی بکنید، متزلزل است. ممکن است به نتایجی برسد؛ خیلی از اوقات هم به نتیجه نمیرسد. به‌خلاف آن کاری که از روی ایمان و اخلاص، برای خدا، انجام میدهید؛ که «من کان لله کان‌الله له». هر کس برای خدا باشد، قدرت الهی در خدمت او قرار میگیرد و به او کمک میکند. قضیه سفارت از این قبیل بود و آن رابطه را قطع کرد. بعد از آن، تا امروز که پانزده سال از پیروزی انقلاب و چهارده سال از قضیه لانه جاسوسی میگذرد، هنوز که هنوز است، امریکاییها تلاششان این است که همان رشته باریکی را که با حادثه تسخیر لانه جاسوسی قطع شد، دوباره برقرار کنند. هنوز آن تلاش را میکنند. چرا؟ برای این‌که از همان رشته باریک، طرف قدرتمند برای تحمیل خواستهای خود با طرف ضعیف استفاده میکند. اظهارات امریکاییها را ببینید! امروز و دیروز، رئیس جمهور دمکرات و رئیس جمهور آن طرفی و رجال گوناگون امریکا، همه این حرف را میزنند که عرض میکنم. هیچ کدام نمیگویند: «ما میخواهیم با ایران رابطه برقرار کنیم.» نه! صحبت رابطه که میشود، بنا میکنند شرط و شروط گذاشتن؛ که اگر چنین بشود، اگر چنان بشود! بنده یک وقت گفتم که بین حرف ما و حرف امریکاییها، از زمین تا آسمان فاصله است. ما میگوییم: «شکل اینها را نمیخواهیم ببینیم. رابطه با اینها را - تا آخر نمیخواهیم داشته باشیم.» آنها میگویند: «اگر میخواهید با ما رابطه داشته باشید، باید این کار را بکنید؛ آن کار را بکنید!» اصلاً چه نسبتی بین این دو حرف است!؟ گویا با کشوری صحبت میکنند که آن کشور ده تا واسطه جلو انداخته است که «با شما میخواهیم رابطه داشته باشیم.» شرط میگذارند! چه شرطی، آقا؟ ما شرط داریم برای رابطه با کشوری که آن همه فجایع پشت سر و در تاریخ آن وجود دارد. شرط ما، توبه آن کشوراست. شرط ما، قطع آن همه فاجعه آفرینی برای دنیاست. حال شما میآیید برای ما شرط میگذارید!؟ رابطه را مشروط میکنند، اما مذاکره را غیر مشروط! درست توجّه کنید!
بیانات در دیدار جمعی از دانش‌آموزان و دانشجویان ۱۳۷۲/۸/۱۲
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
تعداد بازدید : ۱۸۵۸