صِحَّةُ الْجَسَدِ، مِنْ قِلَّةِ الْحَسَدِ.
امام علیه السلام فرمود : تندرستى، از کمى حسادت است.
شرح و تفسیر
ترک حسد، و تندرستى امام علیه السلام در این کلام کوتاه و پرمعنا به نکتهاى دقیق ازنظر روانشناسى اشاره مىکند ومىفرماید: «تندرستى، از کمى حسادت است»؛ (صِحَّةُ الْجَسَدِ، مِنْ قِلَّةِ الْحَسَدِ). مىدانیم رابطه روح و جسم به قدرى زیاد است که هرگونه ناراحتى که در روح ایجاد شود آثارى در جسم به جاى مىگذارد بهگونهاى که بسیارى از بیمارىهاى جسمانى هیچ عاملى جز ناراحتى روح ندارند؛ زخم معده به گفته پزشکان در بسیارى از موارد، ناشى از استرسها و نگرانىهاست، بیمارىهاى مغز و اعصاب، سکتههاى قلبى و مغزى و دردهاى عضلانى در بسیارى از موارد از ناراحتىهاى روحى سرچشمه مىگیرند. حسد در میان بیمارىهاى روحى یکى از بدترین آنهاست؛ حسد گاه چنان شخص حاسد را ناراحت مىکند که نه روز استراحت دارد و نه شب و در آتشى که خود در درون خود برافروخته مىسوزد و آثارش در بدن او روزبه روز نمایانتر مىشود. خطیب؛ در مصادر کلامى از یکى از روانشناسان معروف به نام پیتر اشتاینکرون نقل مىکند که خلاصهاش چنین است: ممکن نیست انسان زندگى سعادتمندانهاى داشته باشد در حالى که حسد در درون جانش رخنه کرده است. حسد تمام مجارى حیات را مسموم مىکند. بسیارى از بیمارىهاى خونى به خصوص زخم معده ناشى از حسد است؛ هر کجا زخم معدهاى یافتید تحقیق کنید ببینید، در ریشههاى آن حسد وجود دارد. حسد شبیه افسونگرى است که داراى سه سر باشد که هرگاه یکى از آنها در جایى نمایان بشود دو تا دیگر نیز نمایان مىشوند و حسد در میان آنها قرار دارد؛ هرجا حسد پیدا شد کینه وتعصب در کنار آن خواهند بود. در قرآن مجید و روایات اسلامى نیز مطالب فراوانى درباره نکوهش حسد دیده مىشود؛ از جمله خداوند به پیامبرش دستور مىدهد که از شرّ حاسدان به او پناه برد (قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ ... وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثاتِ فِی الْعُقَدِ * وَمِنْ شَرِّ حاسِدٍ إِذا حَسَد). قرآن انگیزه بسیارى از کارهاى زشت دشمنان را حسد مىشمارد: «وَدَّ کَثیرٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ لَوْ یَرُدُّونَکُمْ مِنْ بَعْدِ إیمانِکُمْ کُفّاراً حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ؛ بسیارى از اهل کتاب، از روى حسد ـ که در وجود آنها ریشه دوانده ـ آرزو مىکردند شما را پس از اسلام و ایمان، به حال کفر بازگردانند؛ با اینکه حق براى آنها کاملاً روشن شده است». در حدیثى از امام صادق علیه السلام مىخوانیم که مىفرماید: «آفَةُ الدِّینِ الْحَسَدُ وَالْعُجْبُ وَالْفَخْرُ؛ آفت دین انسان، حسد، خودبینى و فخر فروشى است». در جاى دیگر مىفرماید: «إِنَّ الْحَسَدَ یَأْکُلُ الإِیمَانَ کَمَا تَأْکُلُ النَّارُ الْحَطَبَ؛ حسد، ایمان انسان را مىخورد همانگونه که آتش، هیزم را مىخورد و نابود مىکند». مىدانیم حسد عبارت از این است که انسان نمىتواند نعمتهایى را که خدا به دیگران داده ببیند و تحمل کند و پیوسته زوال آن نعمتها را آرزو مىکند، بنابراین او درواقع به حکمت خدا اعتراض دارد همانگونه که در حدیثى از رسول خدا۹ مىخوانیم که خداى متعال به موسى بن عمران علیه السلام فرمود: «یَا ابْنَ عِمْرَانَ لا تَحْسُدَنَّ النَّاسَ عَلَى مَا آتَیْتُهُمْ مِنْ فَضْلِی وَلا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلَى ذَلِکَ وَلا تُتْبِعْهُ نَفْسَکَ فَإِنَّ الْحَاسِدَ سَاخِطٌ لِنِعَمِی صَادٌّ لِقَسْمِیَ الَّذِی قَسَمْتُ بَیْنَ عِبَادِی وَمَنْ یَکُ کَذَلِکَ فَلَسْتُ مِنْهُ وَلَیْسَ مِنِّی؛ اى فرزند عمران! به مردم درباره آنچه از فضلم به آنها دادهام حسادت مکن و چشم به آنها مدوز و نفس تو به دنبال آن نرود، زیرا حسود درواقع دشمن نعمتهاى من است و مانع از قسمتى است که بین بندگانم کردهام و هرکس چنین باشد من از او نیستم و او هم از من نخواهد بود». در ذیل حکمت ۲۲۵ نیز توضیحات بیشترى در این زمینه آمده است.
منبع : پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی