۶۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «هر روز با قرآن» ثبت شده است

درسهای برگزیده قرآن

درسهای برگزیده قرآن

درس شماره: ۲۳
عنوان: بیم از فقر

"الشَّیْطَانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَیَأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشَاءِ وَاللَّهُ یَعِدُکُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَفَضْلًا وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ"
سوره بقره، آیه ۲۶۸
شیطان، [هنگام انفاق)، به شما وعده فقر و نیازمندی می دهد، و به فحشا [و زشتی ها] دعوت می کند؛ ولی خدا از جانب خود، وعده آمرزش و فزونی به شما می دهد، و خدا گشایشگری دانا است.


🖋مقدمه
آیات فراوانی در قرآن، از جمله این آیات، درباره انفاق، شرایط و پاداش آن است و این که انفاق، باید خالی از منت، آزار، ریاکاری و از درآمد پاکیزه باشد. در این آیه، خداوند یکی از عوامل مهم گناه را مطرح کرده و آن، ترک انفاق، به سبب ترس از فقر است که آن را وعده شیطانی دانسته است. زیرا برخی از گناهان به ویژه مفاسد اقتصادی، به دلیل بیم از فقر است.


📋واژه ها
یعد: وعده می دهد (فعل مضارع از ماده وعد)
فحشاء: کار زشت و بسیار قبیح؛ گناه آشکار
فضل: فزونی
مغفره: آمرزش
واسع: گسترش دهنده (اسم فاعل از ماده وسع


📌نکات تفسیری
۱- ارتباط ترک انفاق و پیدایش فحشا
از آیه استفاده می شود نوعی ارتباط میان "ترک انفاق" و "انجام فحشا" وجود دارد. از مصادیق فحشاء بخل است. در این صورت ارتباط آن، این است که : ترک بخشش های مالی-که شامل زکات، خمس و صدقه و ... می شود- صفت بخل را که از بدترین صفات است، در انسان پدید می آورد. در نتیجه، کار انسان به جایی می رسد که واجبات مالی را به آسانی زیر پا می گذارد و این کفر به خدای عظیم است. (ترجمه المیزان، ج۲،ص۶۰۵)
اگر فحشا را به معنای مطلق گناه، یا گناه جنسی بگیریم، باز ارتباط آن با ترک انفاق بر کسی پوشیده نیست، زیرا سرچشمه بسیاری از گناهان و بی عفتی ها، فقر و تهیدستی است. (نمونه، ج۲،ص۳۳۸) ترک انفاق، باعث می شود مستمندان در مهلکه فقر بیفتند و از این راه جانهایی تلف، آبروهایی هتک و بازار جنایت و فحشا رواج یابد.
۲- ضمنانت اجرایی (والله واسع علیم)
این جمله، به منزله ضمانت وعده الهی است. زیرا خداوند، دارای قدرت وسیع و علم بی پایان است. پس می تواند به وعده های خویش عمل کند. حال آیا وعده الهی را با پشتوانه قدرت و دانایی مطلق باید شنید؟ یا وعده های پوچ و عاری از حقیقت شیطان را ؟!


📢پیام‌ها
۱- با موانع انفاق و افکار شیطانی مبارزه کنیم و در برابر ترس از فقر، به یاد فضل و گستردگی الطاف خدا باشید. (تفسیر نور، ج۱،ص۴۳۲)
۲- هر فکر و توهمی که برای انسان، تنگ نظری، بخل و حرص و اثر منفی داشته باشد، شیطانی است و هر فکری که الهام بخش حرکت، نشاط و سعه‌ی صدر باشد، الهی است.
۳- کسانی که انسان را از انفاق باز می دارند و از آینده می ترسانند، ولی به گناهان تشویق می کنند، شیطانند.
۴- نیاز ما به مغفرت الهی در آخرت، به مراتب بیشتر از نیاز مادی در دنیا است. مبادا مغفرت الهی را با خیال رفاه در زندگی مبادله کنیم.
۵- ترک انفاق، از مصادیق فحشا و زشتی است، و انفاق سبب توسعه رزق و آمرزش گناهان است. (تفسیر راهنما، ج۲،ص۲۵۲)


🗄منبع: تفسیر همراه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
تعداد بازدید : ۱۶۰۹
درسهای برگزیده قرآن

درسهای برگزیده قرآن

درس شماره: ۲۲
عنوان: ولایت خداوند و ولایت طاغوت

" اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ"

سوره بقره،آیه ۲۵۷
خدا، سرپرست کسانی است که ایمان آورده اند؛ آنان را از تاریکی ها به سوی نور بیرون می برد؛ و کسانی که کفر ورزیده اند، سرپرستانشان، طغیانگرانند که آنان را از نور به سوی تاریکی بیرون می برند؛ آنان اهل آتشند؛ در حالی که آنان در آن، ماندگارند.


🖋مقدمه
انسانها در زندگی و راه و رسمی که بر می گزینیم دو راه بیشتر در برابر خود نداریم. راه حق و راه باطل، ایمان نشانه طی مسیر حق است و کفر علامت باطل، ولی موضوع در این مرحله پایان نمی پذیرد؛ بلکه عوامل موثر دیگری نیز بکارند، مومنان را خداوند سرپرستی می کند و مورد حمایت قرار می دهد و کافران را طاغوت، در این آیه حال و نتیجه این دو ولایت مورد بحث قرار گرفته است.


واژه ها
ولی: سرپرست
یخرج: بیرون می آورد (فعل مضارع از ماده خرج، باب افعال)
طاغوت: طغیانگر و متجاوز از حدّ
خالدون: ماندگارند (از ماده خلد)


نکات تفسیری
۱- انواع انسانها و انواع ولایت آنها
انسانها دو گروهند:
الف. مومنان که سرپرست و ولیّ آنها خداوند متعال است و آنان را به آنچه صلاح آنها است، هدایت می نماید. فطرت خداجوی آنها را شکوفا می سازد و در پرتو عقل و برهان و آیات روشنگرش به سوی حقیقت رهنمون می گردد.
ب. کفار، که ولی و سرپرست آنها طاغوت است، وقتی می خواهند پیروان خود را تحت سلطه قرار دهد، ابتدا جنبه های نورانی او را از بین برده و وی را در فضای نادانی و کفر قرار می دهد.
۲- مقایسه ولایت الهی و ولایت طاغوت
ولایت الهی
الف. مسیر پیروان ولایت الهی از ظلمت به نور است. (یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ)
ب. یاور و دوست آنها، خدا است.(اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا)
ج. ولیّ آنها یکی است. (ولیّ به صورت مفرد ذکر شده)
د. اهل ایمان به علت ولایت واحد متحدند. (... الی النور)
مومنان از بهترین و برترین ولیّ(خدا) برخوردارند . (از مقدم بودن الله بر الذین آمنوا برتری خداوند استفاده می شود)
ولایت طاغوت
الف. مسیر پیروان طاغوت از نوی به سوی تاریکی است (یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ)
ب. یاور و دوستان کفار، طاغوت و شیطان صفتانند. (أَوْلِیَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ)
ج. راه های طاغوتیان و تاریکی های آنها متعدد و در آن اختلاف ها فراوان است. (... الی الظلمات)
د. ازا ولیاء مختلف برخوردارند. (أَوْلِیَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ)
ه. کافران و اولیاء آنها جایگاهشان دوزخ است و در آن ماندگار خواهند شد. (ُولَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ)
و. صفوف کافران به لحاظ حاکمیت اولیاء متعدد طاغوتی، متشتت و پراکنده است. (أَوْلِیَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ ... إِلَى الظُّلُمَاتِ)


پیام‌ها
۱- راه حق یکی است و راههای باطل متعددند. (چون در مورد راه حق کلمه نور که مفرد است آمده و در مورد باطل تعبیر به ظلمات شده که جمع می باشد) (رک، تفسیر راهنما، ج۲،ص۲۱۶)
۲- هر ولایتی جز ولایت الهی طاغوت است. (نور، ج۲،ص۵۱۹؛ راهنما، ج۲،ص۲۱۷)
۳- ایمان به خداوند زمینه ساز راهیابی انسان به نور است. (راهنما، ج۲،ص۲۱۶)
۴- همانطور که نور منبع حیات و برکات و سرچشمه رشد و تکامل و تحرک است، نور ایمان نیز تاریکی‌های جهل و کفر و گمراهی را از بین برده و فطرت را شکوفا کرده و جان و روح انسان را حیات و روشنایی می‌بخشد.


🗄منبع: تفسیر همراه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
تعداد بازدید : ۱۵۰۰
درسهای برگزیده قرآن

درسهای برگزیده قرآن

درس شماره: ۲۱
عنوان: ارزش صبر


"وَلَمَّا بَرَزُوا لِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالُوا رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَیْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ"
سوره بقره،آیه ۲۵۰
و هنگامی که برابر جالوت و سپاهیان او قرار گرفتند، گفتند: "ای پروردگار ما! صبر و شکیبایی بر ما فرو ریز و گامهای ما را استوار دار، و ما را بر گروه کافران پیروز فرمای.


🖋مقدمه
آیه، در مورد صحنه روبه‌رو شدن سپاه حق و باطل، یعنی، سپاه طالوت و جالوت است. هنگامی که طالوت و لشکریان اندک او، با قلبی پر از ایمان، برابر لشکر انبود جالوت، صف آرایی کردند؛ به قدرت بی پایان الهی پناه برد، دست به دعا برداشتند و تقاضای صبر و استقامت و پیروزی کردند.


واژه ها
برزوا: آشکار شدند، پدیدار گشتند (فعل ماضی از ماده برز)
افرغ: فرو بریز (فعل امر از ماده فرغ، باب افعال)
ثبّت: پایدار و استواری ببخش (فعل امر از ماده ثبت، باب تفعیل)


نکات تفسیری
۱- نزول صبر از جانب خدا
صبر، به معنای تحمل دشواری ها و ناراحتی های جسمی و روحی است. سپاهیان طالوت با دیدن لشگر عظیم دشمن و تعداد اندک خود، چون قلبی آکنده از ایمان داشتند، هرگز روحیه خود را نباخته و میدان را برای دشمن خالی نگذاشتند؛ بلکه به پناهگاه مطمئن الهی پناه برده، از خداوند درخواست صبر و شکیبایی کردند، تا برابر هیچ دشواری متزلزل نشوند.
۲- آثار و نتایج صبر
در این آیه پس از درخواست نزول صبر می خوانیم: " وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا..."؛ یعنی، خدایا! ما را ثابت قدم بدار، تا قدم هایمان سست نشود و از جای کنده نشویم و از رویارویی با دشمن فرار نکنیم.
دعای اول، جنبه باطنی و درونی داشت و این دعا، جنبه ظاهری و برونی، در واقع ثبات قدم، از نتایج اولیه استقامت و صبر است.
" وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ" نتیجه استقامت و ثبات قدم است؛ یعنی خدایا! ما را در پرتو صبر و ثبات قدم، بر کافران پیروز کن. (تفسیر نمونه، ج۲،ص۲۴۵، با اندکی تصرف)
در آیه بعد، نیز نتیجه شیرین دعا به درگاه خدا و صبر و استقامت را بیان می کند: " فَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ"؛ یعنی دشمنان را به اذن خدا شکست دادند.
۳- جایگاه صبر
الف: صبر در قرآن
در قرآن کریم برای صبر جایگاه بسیار ارزشمندی ترسیم شده است، به طوری که واژه صبر و مشتقات آن، بیش از صدبار در قرآن ذکر و بر آن تاکید شده است. قرآن پیامبران بزرگی چون ایوب، یعقوب و پیامبران اولوالعزم را الگوهای صبر معرفی کرده و داستانهای آنان را بارها ذکر کرده است.
این تاکید نشان می دهد که قرآن برای این ویژگی اخلاقی و عملی، فضیلت فراوانی قائل است و آن را خمیرمایه سعادت و مقدمه رسیدن به هرگونه خوشبختی معرفی می کند.
ب: صبر، بهترین مرکب سواری
رسول خدا(ص) فرمود: "صبر، بهترین مرکب سواری است. خداوند، هیچ بنده ای را به بهتر و گسترده تر از صبر روزی نداده است" (بحارالانوار، ج۸۲،ص۱۳۹)
امیر مومنان علی(ع) فرمود: "بر شما باد به صبر و استقامت، زیرا صبر، نسبت به ایمان، همانند سر به بدن است" (نهج البلاغه، کلمات قصار، ۸۲)


پیام‌ها
۱- نیایش با خداوند، در هنگامه پیکار با دشمنان ضروری است.
۲- دعا و حرکت همراه هم لازم است؛ نه اینکه د عا به جای حرکت باشد.(تفسیر نور، ج۱،ص۳۹۷)
۳- صبر و پیروزی، ملازم یکدیگرند. بر اثر صبر ، پیروزی به دست می آید. (تفسیر نور، ج۱،ص۳۹۷)
۴- پیروزی در جنگ، زمانی با ارزش است که هدف رزمندگان، برتری حق بر باطل باشد، نه برتری بر یکدیگر. (تفسیر نور، ج۱،ص۳۹۸)
۵- استمداد و کمک از خداوند، باید در تمام مراحل مختلف زندگی باشد. (أَفْرِغْ ... ثَبِّتْ ... وَانْصُرْنَا)


🗄منبع: تفسیر همراه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
تعداد بازدید : ۱۵۱۴
درسهای برگزیده قرآن

درسهای برگزیده قرآن

درس شماره: ۲۰
عنوان: قرض‌الحسنه


" مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَیُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا کَثِیرَةً وَاللَّهُ یَقْبِضُ وَیَبْسُطُ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ"

سوره بقره،آیه ۲۴۵
کیست به خدا قرض الحسنه ای دهد [و از اموالی که خدا به او بخشیده، انفاق کند] تا آن را برای او چندین برابر کند؟ و خداوند [روزی بندگان را] محدود یا گسترده می کند [و انفاق، هرگز باعث کمبود روزی آنها نمی شود] و به سوی او بازگردانده می شوید [و پاداش خواهید گرفت].


🖋مقدمه
روزی پیامبر اکرم(ص) فرمود: "هر کس صدقه ای بدهد، دو برابر آن را در بهشت خواهد داشت". ابوالدحداح انصاری عرض کرد: " ای رسول خدا! من دو باغ دارم اگر یکی از آنها را به عنوان صدقه بدهم، آیا دو برابر آن را در بهشت خواهم داشت؟". فرمود: "آری"، عرض کرد: "ام الدحداح نیز با من خواهد بود؟" فرمود: "آری". عرض کرد: "فرزندانم نیز با من هستند؟" فرمود: "آری". سپس او باغی را که بهتر بود، به عنوان صدقه به پیامبر(ص) داد.
آیه فوق نازل شد و صدقه او را برایش دو هزار هزار برابر معرفی کرد و این معنای " أَضْعَافًا کَثِیرَةً" است. ابوالدحداح بازگشت و همسرش ام الدحداح و فرزندان را در آن باغی دید که صدقه قرار داده بود. کنار در باغ ایستاد و نخواست وارد آن شود. همسرش را صدا زد و گفت: "من این باغ را صدقه قرار داده و دو برابرش را در بهشت خریداری کرده ام و تو و فرزندان نیز با من خواهید بود".
همسرش گفت: "مبارک است آنچه را فروخته و آنچه را خریده ای". همگی از باغ خارج شدند و آن را به پیامبر(ص) تسلیم کردند. پیامبر(ص) فرمود: "چه نخل های بسیاری در بهشت که شاخه هایش برای ابوالدحداح آویزان شده است" (تفسیر نمونه، ج۲،ص۲۲۳و۲۲۴)


واژه ها
قرض: قطع کردن
اضعاف: چند برابر (جمع ضعف)
یقبض: می گیرد، امساک می کند (فعل مضارع از ماده قبض)
یبسط: گشایش می دهد، می گستراند (فعل مضارع از ماده بسط)


نکات تفسیری
۱- وام به خدا دادن
وام دادن به خدا، هفت بار در قرآن آمده و هر انفاقی در راه خدا را شامل می شود: مانند کمک به نیازمندان و حمایت از محرومان و انفاق هایی که در راه جهاد می شود. (تفسیر نمونه، ج۲، ص۲۲۴و۲۲۵)
۲- اهمیت مسأله انفاق
در چندین آیه از قرآن کریم (از جمله این آیه) درباره انفاق در راه خدا، تعبیر قرض به پروردگار به کار رفته است و این، نهایت لطف خداوند نسبت به بندگان است. از سوی دیگر، اهمیت مسأله انفاق را می رساند. مالک حقیقی همه هستی او است و انسانها، تنها به عنوان نمایندگی خداوند، در بخش کوچکی از آن تصرف می کنند. چنان که در آیه هفتم سوره حدید می خوانیم : " آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَأَنْفِقُوا مِمَّا جَعَلَکُمْ مُسْتَخْلَفِینَ فِیهِ" (به خدا و رسولش ایمان بیاورید و از آنچه خداوند، شا را در آن، نماینده خود ساخته، انفاق کنید)
با این حال، از بنده خود قرض می خواهد، آن هم قرضی با چنین سود فراوان. حضرت علی(ع) می فرماید: "و استقرضکم و له خزائن السموات و الارض و هو الغنی الحمید و انما اراد ان یبلوکم ایکم احسن عملا"؛ (خداوند، از شما درخواست قرض کرده است؛ در حالی که گنج های آُمان و زمین از آن او است و بی نیاز و ستوده است[آری، اینها نه از روی نیاز او است، بلکه] می خواهد شما را بیازماید که کدام نیکوکارترید) (نهج البلاغه، خطبه ۱۸۳).
۳- پاداش انفاق کنندگان
خداوند به جای فرمان به قرض دادن، می پرسد، "کیست به خداوند قرض دهد؟" تا مردم احساس اجبار و اکراه نکنند و با میل و رغبت، به دیگران قرض دهند، از آنجا که انسان، غریزه منفعت طلبی دارد، خداوند برای تحریک انسان، از این غریزه استفاده کرده، می فرماید: "فیضاعفه اضعافا" (تفسیر نمونه، ج۱،ص۳۸۶)
واژه "اضعاف" در آیه به صورت جمع آمده و با کلمه "کثیره" تاکید شده است و علاوع بر آن، جمله "یضاعف" نیز تاکید بیشتری را از "یضعف" می رساند. از مجموع این موارد استفاده می شود که خداوند برای انفاق کنندگان، پاداش بسیار فراوانی قرار داده است. (تفسیر نمونه، ج۲،ص۳۳۵ و تفسیر نور، ج۱،ص۳۸۶)
هنگامی که آیه " مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَیْرٌ مِنْهَا" نمل، ۸۹؛ نازل شد، پیامبر(ص) از خداوند تقاضای ازدیاد کرد؛ آیه " فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا" انعام، ۱۶۰(ده برابر برای او پاداش است) نازل شد. باز درخواست ازدیاد کرد، آیه قرض الحسنه با جمله "اضعافا کثیره" نازل شد. پیامبر(ص) دریافت، کثیری که خداوند مقدر کند، قابل شمارش نیست.
۴- نهی از برداشت نادرست
جلو بدآموزی و سوءبرداشت باید گرفته شود؛ اگر در ابتدای آیه، خداوند با لحنی عاطفی از مردم قرض می خواهد، به دنبال آن، می فرماید : " وَاللَّهُ یَقْبِضُ وَیَبْسُطُ" تا مبادا گروهی همچون یهود خیال کنند خداوند فقیر است و بگویند : " إِنَّ اللَّهَ فَقِیرٌ وَنَحْنُ أَغْنِیَاءُ" (آل عمران، ۱۸۱). همچنین بدانند که قرض گرفتن، برای رشد انسان است، نه به دلیل نیاز او.
منافقان گفتند: به مسلمانان انفاق نکنید تا از اطراف رسول خدا پراکنده شوند؛ قرآن در جواب آنها فرمود: آنها در چه باوری هستند؟ مگر نمی دانند خزاین آسمان و زمین در دست خداوند است؟!(تفسیر نور، ج۱، ص۳۸۷)
۵- پاداش دو سرا
پاداش قرض دهندگان، هم در دنیا و هم در آخرت است، زیرا در کنار "اضعافا کثیره" می فرماید:" الیه ترجعون" . گویی حساب قیامت جدا از پاداش دنیوی است.(همان)
اینکه از صفات خدا تعالی، سه صفت (قبض، بسط و مرجعیت) او را آورده، می خواهد بفهماند که آنچه در راه خدا می دهند، باطل نمی شود و بعید نیست چند برابر شود؛ برای اینکه گیرنده آن، خداوند است و او هرچه بخواهد ناقض می کند و هرچه را بخواهد، افزایش می دهد و شما به سوی او باز می گردید و آن زیاد شده را پس می گیرد. (ترجمه المیزان، ج۲،ص۴۳۲)
البته این افزونی یا نقصان، بر طبق ضوابط دقیقی است که در جای خود بیان شده است.


پیام ها
۱- کمک به خلق خدا، کمک به خداوند است. "یُقرِض الناس" به جای "یقرض الناس".
۲- برای ترغیب مردم به کارهای خیر، تشویق لازم است.
۳- اگر گشایش و تنگدستی را به دست خدا بدانیم و اینکه به سوی او باز می گردیم و هر چه دادیم پس می گیریم، راحت انفاق می کنیم. (تفسیر نور، ج۱،ص۳۸۸)


🗄منبع: تفسیر همراه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
تعداد بازدید : ۱۵۷۸
درسهای برگزیده قرآن

درسهای برگزیده قرآن

درس شماره: ۱۹
عنوان: بزرگواری و گذشت

"وَإِنْ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ وَقَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَرِیضَةً فَنِصْفُ مَا فَرَضْتُمْ إِلَّا أَنْ یَعْفُونَ أَوْ یَعْفُوَ الَّذِی بِیَدِهِ عُقْدَةُ النِّکَاحِ وَأَنْ تَعْفُوا أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَلَا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَیْنَکُمْ إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ"
سوره بقره،آیه ۲۳۷
اگر زنان را پیش از آنکه با آنها تماس بگیرید و [آمیزش جنسی داشته باشید] طلاق دهید، در حالی که مهری برای آنها تعیین کرده اید، [لازم است] نصف آنچه را تعیین کرده اید [به آنها بدهید] مگر اینکه، آنان [حق خود را] ببخشند، یا [در صورتی که صغیر و سفیه باشند ولیّ آنها یعنی] آن کسی که گره ازدواج به دست او است، آن را ببخشد و گذشت کردن شما [و بخشیدن تمام مهریه آنها] به پرهیزکاری نزدیک تر است و گذشت و نیکوکاری را در میان خود فراموش نکنید که خداوند به آنچه انجام می دهید، بینا است.


🖋مقدمه
در این آیه، سخن از زنانی به میان آمده که پس از تعیین مهریه و قبل از آمیزش، از همسرانشان جدا می شوند. در این فرض، به زن حق می دهد نصف مهریه را بگیرد. سپس به سراغ جنبه های عاطفی و اخلاقی رفته، می فرماید: مگر اینکه آنان حق خود را ببخشند: [و یا اگر صغیر و سفیه هستند، ولیّ آنها یعنی] آن کسی که گره ازدواج به دست او است، آن را ببخشد. روشن است ولیّ در صورتی می تواند از حق صغیر صرف نظر کند که مصلحت صغیر ایجاب نماید. (تفسیر نمونه، ج۲، ص۲۰۱و۲۰۲)


📋واژه ها
تَمَسّو: تماس پیدا می کنید، کنایه از عمل زناشویی (فعل مضارع منصوب از ماده مس)
فریضه: واجب (در اینجا منظور مهریه است)
عقده: گره، پیمان
فضل: بزرگواری، بخشش، گذشت


📌نکات تفسیری
۱- گذشتن از حق دختر
در مواردی ممکن است سرسختی کردن در گرفتن نصف مهر-آن هم قبل از عروسی- احساسات شوهر و اقوامش را جریحه دار کند و در صدد انتقام جویی برآیند و حیثیت و آبروی زن را در معرض خطر قرار دهند؛ اینجا است که گاه پدر برای حفظ مصالح دختر خود، لازم می بیند از حق او گذشت نماید (همان، ص۲۰۳)
۲- شوهر و پرداخت تمام مهریه
عبارت " وَأَنْ تَعْفُوا أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى" حکم دیگری را در مورد مرد و وظایف اناسانی او بیان می کند و آن اینکه بهتر است مرد گذشت نشان دهد و اگر تمام مهر را پرداخته، چیزی پس نیگرد و اگر نپرداخته، همه آن را بپردازد و از نیمی که حق اوست، صرف نظر کند؛ چه اینکه دختری که بعد از عقد و پیش از عروسی از شوهر خود جدا می شود، با مشکلاتی از نظر اجتماعی و روانی روبه‌رو است که گذشت مرد و پرداخت تمام مهریه، می تواند مرهمی بر جراحات او باشد. (همان)
۳- نزدیک بودن بخشش به تقوا
بخشش از دو جهت به تقوا نزدیک تر است:
الف. کسی که از حق می گذرد و آن را می بخشد، بی تردید حق دیگری را به ستم نمی گیرد؛ بنابراین، گذشت به تقوا نزدیک تر است.
ب. کسی که از حق قانونی و شرعی خود صرف نظر می کند، نزدیک تر است که نافرمانی و گناه خدا نکند. (مجمع البیان، ج۳،ص۵۱)
۴- معروف و احسان در همه جا
از آنجا که اسلام می خواهد اگر جدایی و تفرقه ای رخ می دهد، باز بر اساس معروف و احسان انجام گیرد، یعنی افزون بر اینکه از هرگونه انتقام جویی خالی باشد، مرد و زن روح بزرگواری را نیز فراموش نکنند و برای آسایش خودشان هم که باشد، روح نیکوکاری و گذشت را در خویش زنده بدارند؛ از این رو می فرماید: هیچ گاه در میان خود، نیکی و بزرگواری و احسان را فراموش نکنید که خداوند، به اعمال شما بینا است.
۵- عداوت و دشمنی ممنوع
در جمله های آخر، شوهران را مخاطب قرار می دهد و می فرماید: عفو و گذشت شما [و پرداختن تمام مهر] به پرهیزکاری نزدیک تر است و نیکوکاری و فضل را فراموش نکنید. عبارت "لا تنسو الفضل"، خطاب به عموم مسلمانان است که روح گذشت و بزرگواری را هیچ گاه فراموش نکنند و حتی طلاق و جدایی، با نزاع و کشمکش و تحریک حس انتقام جویی آمیخته نباشد؛ بلکه بر اساس بزرگواری، احسان و گذشت انجام شود. اگر مرد و زنی نتوانند با هم زندگی کنند، دلیلی ندارد که میان آنها دشمنی حاکم گردد. (برگرفته از تفسیر نمونه، ج۲، ص۲۰۳و۲۰۴)
۶- جایگاه احسان و تفضل
پیامبر اسلام فرمود: زمانی بر مردم بیاید بسی سخت که هر مردی آنچه به دست دارد، به سختی نگه دارد و احسان و تفضل به یکدیگر را فراموش کنند و حال آنکه خدای تعالی فرمود: احسان و تفضل به یکدیگر را فراموش نکنید. (بحارالانوار، ج۷۱، ص۴۱۳، باب۳۰)


📢پیام‌ها
۱- سخن گفتن درباره مسائل زناشویی، باید همراه با عفت کلام باشد (کنایه از آمیزش است).
۲- پرداخت مهریه بر مرد واجب است (فریضه).
۳- عفو و گذشت از سوی زن و مرد، هر دو پسندیده است، یا زن نصف مهر را ببخشد یا مرد تمام مهریه را بدهد.
۴- در مواردی اجازه ازدواج زن با ولیّ او است.
۵- طلاق باید همراه با گذشت و فضل و بزرگواری باشد.
۶- در طلاق نباید مسائل اخلاقی و کرامت های انسانی را به فراموشی سپرد. (تفسیر نور، ج۴۱، ص۳۷۷)


🗄منبع: تفسیر همراه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
تعداد بازدید : ۱۳۰۹
درسهای برگزیده قرآن

درسهای برگزیده قرآن

درس شماره: ۱۸
عنوان: فلسفه ازدواج


" نِسَاؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنَّى شِئْتُمْ وَقَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّکُمْ مُلَاقُوهُ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ"

سوره بقره،آیه ۲۲۳
زنان شما محل بذرافشانی شما هستند؛ پس هر زمان که بخواهید می توانید با آنها آمیزش کنید [سعی نمایید از این فرصت بهره گرفته با پرورش فرزندان صالح] اثر نیکی برای خود از پیش بفرستید و از خدا بپرهیزید و بدانید او را ملاقات خواهید کرد و به مومنان بشارت بده.


🖋مقدمه
از دیرباز در جوامع بشری، بحث جایگاه زن مطرح بوده و در اطراف این موضوع نظریه های کاملا متناقضی ارائه شده است، ولی به راستی جایگاه زن در جامعه چیست؟ این آیه به گوشه ای از این جایگاه اشاره کرده است.


📋واژه ها
حرث: بذرافشانی و گاهی هم به محل زراعت اطلاق می شود(مصدر)
أنَّى: هر زمان هر کجا
قدّموا: از پیش بفرستید، ذخیره کنید (فعل امر از ماده قدم، باب تفعیل)


📌نکات تفسیری
۱- تشبیه دقیق خداوند
این تشبیه ممکن است برای بعضی سنگین آید که چرا اسلام، درباره نیمی از نوع بشر چنین تعبیری دارد؛ در حالی که نکته باریکی در این تشبیه نهفته شده، و آن این است که : قرآن می خواهد ضرورت وجود زن را در اجتماع انسانی، نشان دهد؛ یعنی، زن وسیله خاموش کردن شهوت و برای هوسرانی مردان نیست بلکه وسیله ای برای حفظ حیات نوع بشر است. این سخن هشدار به کسانی است که نسبت به جنس زن، با دید یک بازیچه یا یک وسیله هوس بازی می نگرند.
۲- توضیح تشبیه
نسبت زنان به جامعه انسانی، نسبت کشتزار است به کشاورز؛ همانگونه که کشتزار برای بقای بذر و تکثیر آن لازم است و اگر نباشد، بذرها به کلی نابود می شود و دیگر غذایی برای حفظ حیات و بقای آن نمی ماند، همچنین اگر زنان نباشند، نوع انسان دوام نمی یابد و نسلش قطع می شود. (ترجمه المیزان، ج۲،ص۳۱۹)
۳- حکمت بقای نوع بشر
غرض خدای سبحان از بقای نوع بشر در زمین، بقای دین او و ظهور توحید و پرستش او است. و نیز جوامع بشری وجود داشته باشند تا با تقوای عمومی خود، او را بپرستند؛ همچنان که در آیه ۵۶ ذاریات می فرماید: "وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ" (من جن و انس را خلق نکردم مگر برای عبادت). البته باید توجه داشت که عبادت و اطاعت مسیر کمال بشر است تا ظرفیت بیشتری برای دریافت فیض و رحمت خداوند پیدا کند. چنان که فرمود: "إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّکَ وَلِذَلِکَ خَلَقَهُمْ"؛ هود، ۱۱۹.
۴- مراد از "قدّموا لانفسکم"
این آیه دستور می دهد با اعمال صالح و پرورش فرزندان صالح آثار نیکی برای خود از پیش بفرستید. هدف نهایی از آمیزش جنسی، لذت و کام جویی نیست؛ بلکه باید از این موضوع برای ایجاد و پرورش فرزندان شایسته استفاده کرد و آن را به عنوان یک ذخیره معنوی برای فردای قیامت از پیش فرستاد. این جمله هشدای می دهد که باید در انتخاب همسر، اصولی رعایت شود که به این نتیجه مهم(تربیت فرزندان صالح و نسل شایسته) بینجامد.
۵- باقیات الصالحات
پیامبر اسلام(ص) فرمود: "هنگامی که انسان می میرد امید او جز از سه چیز قطع می شود: صدقات جاریه(اموالی که از منافع آن مرتباً بهره گیری می شود)، علمی که از آن سود می برند و فرزند صالحی که برای او دعا می کند. (ارشاد القلوب، ج۱،ص۱۴)


📢پیام‌ها
۱- همسر مناسب همچون زمین و مزرعه مناسب است و همانطور که زمین در تولید نقش مهمی دارد، زن نیز در نسل آینده نقش اساسی دارد (نساؤکم حرث لکم).
۲- غرایز باید جهت خدایی بگیرند و اگر هدف از آمیزش فرزندانی پاک باشد، آن نیز رنگ الهی می گیرد.
۳- اگر نسل پاک تحویل دهید، خودتان بهره مند خواهید شد.
۴- زن نه کالا است و نه منشأ تاریکی؛ بلکه بنیانگذار آبادی ها و سرمایه گذار تاریخ و فرستنده هدایای اخروی است.
۵- در مسائل جنسی تقوا را رعایت کنید.
۶- خواسته های نفسانی باید با تقوا کنترل شود.
۷- ایمان به آخرت، بهترین وسیله رسیدن به تقوا می باشد. (تفسیر نور، ج۱،ص۳۵۵)


🗄منبع: تفسیر همراه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
تعداد بازدید : ۱۵۰۴
درسهای برگزیده قرآن

درسهای برگزیده قرآن

درس شماره: ۱۷
عنوان: ملاک انتخاب


"کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ کُرْهٌ لَکُمْ وَعَسَى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ"

سوره بقره،آیه ۲۱۶
جهاد [در راه خدا] برای شما مقرر شد؛ در حالی که از آن، اکراه دارید، و چه بسا از چیزی اکراه داشته باشید که خیر شما در آن است و یا چیزی را دوست داشته باشید که شر شما در آن است و خدا میداند و شما نمیدانید.


🖋مقدمه
آیه قبل، درباره انفاق اموال است و در این آیه، سخن از انفاق جان ها در راه خدا است. این دو، در میدان فداکاری، دوش به دوش یکدیگر قرار می گیرند. از آنجا که علم انسان‌ها، از هر نظر محدود است و معلوماتشان برابر مجهولاتشان همچون قطره ای برابر دریا است، نباید تشخیص ابتدایی خودشان را در مسائل مربوط به سرنوشتشان حاکم کنند. آنچه آیه می فرماید، منحصر به مسأله جنگ با دشمنان نیست؛ بلکه از یک قانون کلی و عمومی پرده بر می دارد و تمام مرارت‌ها و سختی های اطاعت فرمان خدا را برای انسان سهل و گوارا می سازد؛ زیرا به مقتضای " " می داند که خداوند از همه چیز آگاه و برای بندگانش رحمان و رحیم است. به این ترتیب، بندگان مومن، همه این دستورات را، داروهای شفابخش می دانند و با جان و ادل آن را پذیرا هستند. (برگرفته از تفسیر نمونه، ج۲،ص۱۰۶و۱۰۷)


📋واژه ها
کُتِب: نوشته شد، مقرر و واجب گردید (فعل ماضی از ماده کتب)
کُره: ناخوشایند، مکروه


📌نکات تفسیری
۱- وجوب جهاد
آیه دلالت دارد بر اینکه جهاد و قتال بر همه مومنان واجب است؛ چون خطاب، متوجه مومنان شده است؛ مگر کسانی که دلیلی آنان را استثنا کرده باشد(ترجمه المیزان، ج۲،ص۲۴۶). مانند آیه "لَیْسَ عَلَى الْأَعْمَى حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْمَرِیضِ حَرَجٌ" ؛ یعنی، بر نابینا و افراد شل و بیمار، گناهی نیست.( نور،۶۱)
۲- چرا "کُتب" مجهول آورده شده ؟
در آیه مورد بحث، نفرمود: "کَتَب الله"، (خدا بر شما واجب کرد)؛ بلکه فرمود: "کُتب" (بر شما واجب شد)/ این، بدان سبب است که در ذیل آیه آمده است: " و هو کره لکم" (در حالی که جنگ را ناخوشایند می دانید). در چنین مقامی، نام خدا بردن و فاعل را معرفی کردن، نوعی بی ادبی در برابر خدا است و تعبیر صیغه مجهول، نام خدا را از استخفاف حفظ می کند. (ترجمه المیزان، ج۲،ص۲۴۷)
۳- چرا جهاد و قتال بر مومنان سنگین بوده است؟
این نگرانی یا به این جهت است که در جنگ، جان ها در خطر قرار می گیرد، ضررهای مالی بسیار می آورد و امنیت و ارزانی ارزاق و آسایش را سلب می کند. یا به این دلیل است که خوی شفقت و رحمت بر مخلوقات، در مومنان شدیدتر از دیگران است؛ از این رو آنان، حتی از آزار یک مورچه هم پرهیز دارند و به همه خلایق رئوف و مهربان‌اند. چنین کسانی، از جنگ و خونریزی کراهت دارند؛ هرچند دشمنانشان کافر باشند، دوست دارند با د شمنان هم با مدارا رفتار کنند. خدای سبحان، در آیه مورد بحث، به ایشان فهماند که اشتباه می کنند، چون خدایی که قانونگذار حکم قتال است، خوب می داند که دعوت با زبان و عمل، برای کفاری که دچار شقاوت و خسران شده اند، هیچ اثری ندارد. البته وجه اول، مناسب‌تر است. (برگرفته از ترجمه تفسیر المیزان، ج۲،ص۲۴۷)
۴- ملاک کراهت و محبت
تکرار کلمه "عسی" در آیه شریفه، برای این است که مومنان از جنگ کراهت داشتند و به صلح علاقمند بودند. خدای سبحان خواست به آنان بفهماند که در هر دو جهت اشتباه می کنند. اگر می فرمود: "عسی ان تکرهوا شیئاً و هو خیر لکم او تحبوا شیئاً و هو شر لکم" معنا این می شد که شما یک اشتباه دارید و آن این است که ملاکت کار را کراهت و محبت خود قرار داده اید؛ اما کسی که دو بار خطا کرده است (مثلا هم از دیدن اشخاص کراهت داشته و هم اینکه دوستدار گوشه نشینی و تنهایی شده است) برابر چنین کسی، بلاغت در گفتار ایجاب می کند به هر د و خطایش اشاره شد، و گفته شود: تو نه در کراهت از معاشرت، راه درست را پیش گرفته ای و نه در علاقه به گوشه گیری. در اینجا نیز خداونتد به هر دو اشتباه اشاره نموده و می فرماید: "عسی أن تکرهوا... و عسی ان تحبوا..." (همان، ص۲۴۸)
۵- خطاب نهایی
عبارت " وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ" خطای آنان در تشخیص را تکمیل می کند؛ چون خدای تعالی این مطلب را به تدریج بیان کرده، تا مومنان، آمادگی پذیرش آن را داشته باشند؛ لذا در بیان اول، تنها احتمال خطا را یادآور شد و فرمود: درباره هرچه کراهت دارید، احتمال بدهید که خیر شما در آن باشد و به هرچه علاقه مندید، احتمال بدهید که برایتان بد باشد.
پس از آنکه ذهن مومنان از افراط دور شد و حالت اعتدال به خود گرفت، دوباره روی سخن را متوجه آنان کرده، می فرماید: این حکم (حکم قتال) که شما از آن کراهت دارید، حکمی است که خداوند دانا به حقایق امور، تشریع کرده و آنچه شما بدان آگاهی دارید و می بینید، هر چه باشد مستند به نفس شما است که جز آنچه خدا تعلیمش داده علمی ندارد؛ پس ناگزیر باید در برابر دستورهایش تسلیم شوید. (همان)


📢پیام‌ها
۱- ملاک خیر و شر، آسانی و سختی، یا تمایلات شخصی نیست؛ بلکه مصالح واقعی ملاک است و نباید به پیش داوری خود تکیه کنیم (عَسَى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ).
۲- جنگ و جهاد در راه دین، مایه خیر است (کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتَالُ ... خَیْرٌ لَکُمْ).
۳- تسلیم فرمان خدایی باشیم که بر اساس علم بی نهایت به ما دستور می دهد؛ گرچه ما دلیل آن را ندانیم. (تفسیر نور، ج۱،ص۳۴۰)


🗄منبع: تفسیر همراه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
تعداد بازدید : ۱۸۶۶
درسهای برگزیده قرآن

درسهای برگزیده قرآن

درس شماره: ۱۶
عنوان: معامله با خدا


" وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ"

سوره بقره، آیه۲۰۷

برخی از مردم [با ایمان و فداکار، همچون علی(ع) در لیله المبیت به هنگام خفتن در جایگاه پیغمبر(ص)] جان خود را برای خشنودی خدا می فروشند و خداوند، به بندگان مهربان است.


🖋مقدمه
مفسّر معروف اهل سنت ثعلبی می گوید: هنگامی که پیغمبر اسلام تصمیم گرفت مهاجرت کند، برای ادای قرض‌های خود و تحویل دادن امانت هایی که نزد او بود، علی(ع) را به جای خویش قرار داد و شب هنگام که می خواست به سوی غار ثور برود و مشرکان اطراف خانه او را برای حمله به آن حضرت، محاصره کرده بودند، دستور داد علی(ع) در بستر او بخوابد، و پارچه سبز رنگی که مخصوص خود پیغمبر (ص) بود، روی خویش بکشد. در این هنگام، خداوند به جبرئیل و میکائیل وحی فرستاد: "من بین شما برادری ایجاد کردم و عمر یکی از شما را طولانی قرار دادم. کدام یک از شما حاضر است ایثار نفس کند و زندگی دیگری را بر خود مقدم بدارد؟" هیچ کدام حاضر نشدند. به آنها وحی شد اکنون علی(ع) در بستر پیغمبر من خوابیده و آماده شده است جان خویش را فدای او سازد، به زمین بروید و حافظ و نگهبان او باشید.هنگامی که جبرئیل بالای سر و میکائیل پایین سر علی(ع) نشسته بودند، جبرئیل گفت: "به به! آفرین به تو ای علی! خداوند، به واسطه تو به فرشتگان مباهات می کند". در این هنگام، آیه فوق نازل شد و به همین دلیل، آن شب تاریخی، "لیله المبیت" نامیده شده است. (تفسیر نمونه، ج۲،ص۷۷)


📋واژه ها
یشری: می فروشد، می خرد (از لغات متضاد، فعل مضارع از ماده شری)

ابتغاء: جست و جو کردن، طلبیدن (از ماده بغی، مصدر باب افتعال)

مرضات: خشنودی و رضایت (مصدر از ماده رضی)


📌نکات تفسیری
۱- تواتر "لیله المبیت"

ابن ابی الحدید از علمای قرن هفتم اهل سنت، می گوید: "جریان خوابیدن علی(ع) در بستر پیغمبر(ص) به تواتر ثابت شده و غیر از کسانی که مسلمان نیستند و افراد سبک مغز، کسی آن را انکار نمی کند. (شرح نهج البلاغه، ج۱۳،ص۲۶۲)
۲- معامله با خدا

فروشنده "انسان"؛ خریدار "خدا"؛ متاع "جان" و بهای معامله، "خشنودی" ذات پاک او است. در حالی که در موارد دیگر، بهای اینگونه معاملات را بهشت جاویدان و نجات از دوزخ ذکر کرده است: " إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ..." توبه، ۱۱۱ ( خداوند از مومنان، جان ها و اموالشان را خریداری کرده است که [در برابرش] بهشت برای آنان باشد).
به همین سبب است که آیه مورد بحث، با کلمه "مِن" شورع شده که در اینجا برای تبعیض است؛ یعنی، تنها برخی از مردم هستند که قادرند به این کار فوق العاده دست زنند و در برابر این ایثار، فقط خشنودی خدا را طالب باشند. در آیه ۱۱۱ توبه، همه مومنان به معامله با خدا، در برابر بهشت جاویدان دعوت شده اند (برگرفته از تفسیر نمونه، ج۲، ص۷۹ و ۸۰)
۳- فضیلت سازی

معاویه به سبب دشمن عجیبی که با حضرت علی(ع) داشت،طبق روایتی، چنان از این فضیلت ناراحت بود که "سمره بن جندب" را با چهارصد هزار درهم تطمیع کرد که با حدیثی ساختگی بگوید: این آیه، درباره عبدالرحمان بن ملجم، قاتل حضرت علی(ع) نازل شده است!! آن منافق جنایت پیشه نیز چنین کرد؛ ولی همان طور که انتظار می رفت، حتی یک نفر این حدیث را نپذیرفت. (تفسیر نمونه به شرح نهج البلاغه بن ابی الحدید، جلد۴، ص۷۳)
۴- دو گروه متفاوت این آیه،
در شب هجرت پیغمبر خدا، درباره علی(ع) نازل شد؛ ولی مثل سایر آیایت، دارای یک حکم کلی و عمومی است. از آنجا که این آیه، برابر آیه سابق "ومن الناس من یعجبک..."(بقره، ۲۰۴) قرار گرفته است، معلوم می شود که این دسته از مردم، در مقابل دسته سابق هستند و صفاتشان نیز در نقطه مقابل آنان است.آن مردم، خودخواه، خودپسند و لجوج بودند که از راه نفاق، عزت و آبرویی به دست می آوردند! در ظاهر خود را خیرخواه و مومن نشان می دادند، اما در کردارشان، جز فساد در زمین و هلاکت مردم نبود. اما گروه دیگر تنها با خدا معامله می کنند و هرچه دارند-حتی جان خود را- به او می فروشند و جز رضا و خشنودی او، چیزی خریدار نیستند. (برگرفته از تفسیر نمونه، ج۲، ص۷۸ و ۷۹)۵- مصداق آیهگاهی باید برای احیای یک معروف یا محو یک منکر، جان را تسلیم کرد. حضرت علی(ع) فرمود: "کسی که در راه امر به معروف و نهی از منکر کشته شود، یکی از مصادیق این آیه است" (تفسیر نورالثقلین، ج۱،ص۲۰۵، حدیث ۷۶۳)


📢پیام‌ها
۱- نااهل، حرفش زیبا است و انسان را به تعجب وامی دارد؛ "ومن الناس من یعجبک قوله"؛ ولی مومن عملش دنیا را متعجب می کند (وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ) (تفسیر نور، ج۱،ص۲۳۶)
۲- یاد ایثارگران را زنده بداریم و بدانیم که پیش مرگِ اولیای خدا شدن یک ارزش است " وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی"(همان)۳- رأفت خداوند، بهترین پاداش است. خداوند برای هر کاری پاداشی قرار داده است، اما در این آیه می فرماید: " وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ" (همان)


🗄منبع: تفسیر همراه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
تعداد بازدید : ۱۶۸۶
درسهای برگزیده قرآن

درسهای برگزیده قرآن

درس شماره: ۹
عنوان: نماز و زکات

" وَأَقِیمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّکَاةَ وَ مَا تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ مِنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ"

سوره بقره،آیه ۱۱۰
و نماز را به پا دارید و زکات را ادا کنید و هر کار خیری برای خود از پیش می فرستید، آن را نزد خدا خواهید یافت؛ خداوند به اعمال شما آگاه است.


🖋مقدمه
خداوند در آیه قبل، به مومنان فرمان می دهد که از آزارهای یهود، چشم پوشی کنند، تا زمانی که فرمان خداوند فرا برسد "فاعفوا و اصفحوا حتی یأتی الله بامره". این فرمان با توجه به شدت دشمنی یهود و دیگران، برای مسلمانان دشوار بود؛ از این رو به آنان دستور داد برابر این مشکل، از دو دستور مهم خداوند، یعنی نماز و زکات استمداد جویند.


📋واژه ها
اقیموا: به پا دارید ( فعال امر از ماده قوم، باب افعال)
زکات: رشد و نموی که از برکت خداوند حاصل می گردد (از ماده زکو)
بصیر: آگاه و بینا (از ماده بصر)
تقدّموا: مقدم می کنید، از پیش می فرستید (فعل مضارع مجزوم به ما "شرطیه" از ماده "قدم"، باب تفعیل)


📌نکات تفسیری(در قالب چند پرسش)
۱- چرا خداوند به جای "صلّوا" فرمود: اقیموا الصلاه؟
خداوند در قرآن مجید، برای فرمان به نماز، در اکثر موارد، از ماده "اقامه" استفاده کرده و برپاداشتن آن را ستوده است؛ یعنی، تنها خودتان نمازخوان نباشید؛ بلکه چنان کنید که آیین نماز، در جامعه برپا شود و مردم با عشق و علاقه به سوی آن بیایند. برخی از مفسّران گفته اند:
تعبیر به "اقیموا" به سبب این است که نماز شما، تنها اذکار و اوراد نباشد، بلکه آن را به طور کامل به پا دارید که مهمترین رکن آن، توجه قلبی و حضور دل در پیشگاه خدا و در نتیجه تاثیر نماز در روح و جان آدمی است.
پس مقصود از اقامه نماز، کامل کردنِ شرایط آن است، نه فقط هیأت ظاهری آن.
۲- مراد از زکات چیست؟
زکات، به معنای پرداختن مقداری از مال به افراد فقیر و نیازمند است. زکات واجب، به نُه چیز تعلق می گیرد: گندم، جو، خرما، کشمش، طلا، نقره، شتر، گاو و گوسفند که اگر هر کدام، حدّ نصاب برسد(نصاب هر یک متفاوت است)، مالک آنها باید مقداری از آن را به فقرا زکات بدهد.
علت اینکه به آن، زکات می گویند، آن است که با پرداختن آن، امید برکت و رشد و نموّ در آن است. البته باید توجه داشت زکات در آیه، شامل همه انفاق‌های واجب و مستحب می شود.
۳- چرا معمولا در قرآن کریم، دستور به برپاداشتن نماز و پرداخت زکات با یکدیگر همراه شده است؟
اقامه نماز و پرداخت زکات، دو دستور سازنده مهم به مومنان است؛ اقامه نماز، رابطه مستحکمی میان انسان و خدا ایجاد می کند و پرداخت زکات، رمز همبستگی های اجتماعی ا ست و این هر دو، برای پیروزی بر دشمن لازم است. (برگرفته از تفسیر نمونه، ج۱، ص۴۰۰)
۴- پس اندازی برای قیامت
در روایت آمده است: "هنگامی که مرد یا زن مومن از دنیا می رود، همچنان که مردم می گویند: چه چیزی به جای نهاده است؟ فرشتگان هم می گویند: چه چیزی پیشاپیش برای خود فرستاده است؟ (امالی صدوق، ص۲۵۹)
عبدالله می گوید: پیامبر اسلام(ص) به گروهی فرمود: "کدام یک از شما مال وارث خود را از مال خویشتن بیشتر دوست دارد؟" گفتند: " یا رسول الله! هیچ یک از ما نیست کسی که مال وارث خود را از مال خود بیشتر دوست داشته باشد". آن حضرت فرمود: "بلکه هیچ یمک از شما نیست که مال وارث خود را از مال خود بیشتر دوست نداشته باشد؛ زیرا مال تو، آن است که پیشاپیش برای خود می فرستی و آنچه به جای می گذاری، مال وارث تو خواهد بود" (تفسیر آسان، ج۱، ص۲۵۰)
۵- انگیزه اقامه نماز و پرداخت زکات
خداوند، برای اقامه نماز و پرداخت زکات، دو دلیل ذکر می کند: اول آنکه هر کار خیری پیش می فرستید، آن را پیش خدا خواهید یافت. دوم اینکه انسانها بدانند خداوند به اعمال آنان بصیر است؛ یعنی کیفیت، کمیت، نیت و ... از او مخفی نیست. آیه "ان الله بما تعملون بصیر" ترغیب و تشویقی از جانب خداوند برای انجام کارهای خیر. (تفسیر کبیر، ج۲، ص۵)


📢پیام‌ها
۱- معمولا در قرآن، دستور به نماز، همراه زکات آمده است؛ یعنی، یاد خدا، باید همراه توجه به خلقِ خدا باشد "و اقیموا الصلاه و آتوا الزکاه" (تفسیر نور، ج۱، ص۱۸۲)
۲- اعمال انسان، قبل از خود او وارد عرصه قیامت می شود "ما تقدموا لانفسکم من خیر" (تفسیر نور، ج۱، ص۱۸۲)
۳- ایمان به نظارت الهی و پاداش در قیامت، قوی ترین انگیزه عمل صالح است " مَا تُقَدِّمُوا ... تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ" (تفسیر نور، ج۱، ص۱۸۲).


🗄منبع: تفسیر همراه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
تعداد بازدید : ۱۷۹۹
درسهای برگزیده قرآن

درسهای برگزیده قرآن

درس شماره: ۷
عنوان: خطر هوای نفس

"وَلَقَدْ آتَیْنَا مُوسَى الْکِتَابَ وَقَفَّیْنَا مِنْ بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَآتَیْنَا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّنَاتِ وَأَیَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ أَفَکُلَّمَا جَاءَکُمْ رَسُولٌ بِمَا لَا تَهْوَى أَنْفُسُکُمُ اسْتَکْبَرْتُمْ فَفَرِیقًا کَذَّبْتُمْ وَفَرِیقًا تَقْتُلُونَ"

سوره بقره، آیه۸۷
ما به موسی کتاب(تورات) دادیم و پس از او پیامبرانی د ر پی هم فرستادیم و به عیسی دلایل روشن دادیم، و او را با روح القدس تایید کردیم؛ پس چرا هر زمان، پیامبری چیزی بر خلاف خواسته های نفسانی شما آورد، در برابر او تکبر ورزیدید؛ عده ای را تکذیب کردید و گروهی را کشتید.


🖋مقدمه
این آیه خطاب به بنی اسرائیل است. آنان فرزندان حضرت یعقوب علیه السلام بودند که برخی از آنان در صدر اسلام در مدینه و سرزمین های مجاور آن (مانند خیبر) حضور داشتند. با وجود آنکه منتظر ظهور پیامبر آخرالزمان بودند؛ پس از بعثت آن حضرت، اغلب به مخالفت و مبارزه با او پرداختند و حتی جنگ هایی را بر ضد مسلمانان پدید آوردند:
"...فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا کَفَرُوا بِهِ..." بقره ۸۹( هنگامی که آنچه می شناختند آمد، به آن، کفر ورزیدند).
ابن عباس می گوید: یهود پیش از اسلام در برابر اوس و خزرج، انتظار امدن رسول خدا را داشتند و او را مایه پیروزی خود می دانستند. هنگامی که خدا، پیامبر خود را از بین عرب برگزید و بنی اسرائیل مشاهده کردند که پیامبر از آنان نیست، درصدد انکار برآمده، آنچه قبلا می گفتند، منکر شدند. تفسیر مجمع البیان، ذیل آیه ۸۹ بقره.


📋واژه ها
قفینا: از پشت سر و پی در پی فرستادیم (فعل ماضی از ماده قفو، باب تفعیل)
ایّدنا: توان دادیم و تایید کردیم (فعل ماضی از ماده اید، باب تفعیل)
روح القدس: حضرت جبرئیل
لاتهوی: میل نمی کند (فعل مضارع منفی از ماده هوی)
استکبرتم: تکبّر ورزیدید و خود را برتر شمردید (فعل ماضی از ماده کبر، باب استفعال)


📌نکات تفسیری
۱- انبیای بنی اسرائیل
چون آیه خطاب به بنی اسرائیل است، سیر جریان نبوت را از حضرت موسی علیه السلام تا حضرت عیسی علیه السلام بیان کرده است. رسولان فراوانی که در این بین مبعوث شدند، انبیای بنی اسرائیل بودند.
۲- تکذیب انبیا
هرگاه انبیای بنی اسرائیل، فرمان و سخنی بر خلاف خواسته های نفسانی می آوردند، بنی اسرائیل، آنان را تکذیب می کردند و اگر می توانستند، پیامبران خدا را می کشتند. از جمله زمانی که پیامبر آخرالزمان-که موعود تورات و انجیل بود و یهود در انتظار بعثت او بودند- مبعوث شد، به تکذیب او پرداختند و حتی در پی قتل ا و برآمدند.
۳- چرا خداوند، تکذیب و قتل رسولان قبلی را به بنی اسرائیل زمان پیامبر علیه السلام نسبت می دهد؟
اگر کسی از عمل ظالمانه دیگری خشنود باشد، در آن عمل، شریک است. بنی اسرائیل، در زمان پیامبر علیه السلام پیامبری را نکشته بودند؛ ولی خداوند، قتل را به آنان نیز نسبت می دهد؛ چون آنان از عملکرد پیشینیان خود راضی بودند. مجمع البیان، ذیل آیه ۸۷ بقره
این آیه گرچه خطاب به بنی اسرائیل است، ولی پیام آن، به آنان اختصاصی ندارد. امام باقر علیه السلام درباره این آیه فرمود: "حضرت موسی و پیامبران پس از او و عیسی، مثالی برای امت محمد صلی الله علیه و آله است. خداوند چنین فرموده است: "اگر محمد صلی الله علیه و آله چیزهایی برای شما آورد که هواهای نفسانی شما نمی پسندد[درباره ولایت علی علیه السلام]، پس گروهی از آل محمد صلی علیه و آله را تکذیب می کنید و گروهی را به قتل می رسانید". (تفسیر عیاشی، ج۱، ص۴۹)
تاریخ نیز این موضوع را آشکارا به نمایش گذاشته است که جانشینان پیامبر صلی الله علیه و آله، چگونه مورد تکذیب و قتل و آزار قرار گرفتند.
روشن است چنین برخوردی، سبب محرومیت جامعه از هدایت های خداوند و گرفتار شدن به پیامدهای ناگوار اعمال خواهد بود.


📢پیام ها
۱- اگر دین و آیینی موافق مجموعه خواهش های دل بود، قطعا دین حق نخواهد بود؛ زیرا یکی از ویژگی های پیامبران خدا و دین حق، آن است که آموزه ها و برنامه های ایشان، نوعا با خواسته های نفسانی افراد منطبق نیست( مانند تقوا، دفاع و جهاد، انفاق و عفو و ...)
۲- هواهای نفسانی، از عوامل مهم گردن فرازی و تکبّر در برابر پیامبران و دین حق است؛ چنان که در این آیه، خواهش های دل، زمینه ساز تکذیب و کشتن انبیای الهی دانسته شده است (أَفَکُلَّمَا جَاءَکُمْ رَسُولٌ بِمَا لَا تَهْوَى أَنْفُسُکُمُ اسْتَکْبَرْتُمْ فَفَرِیقًا کَذَّبْتُمْ وَفَرِیقًا تَقْتُلُونَ).


🗄منبع: تفسیر همراه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
تعداد بازدید : ۱۲۵۵
درسهای برگزیده قرآن

درسهای برگزیده قرآن

درس شماره: ۱۵
عنوان: پرهیز از هلاکت

"وَأَنْفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ وَأَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ"

سوره بقره،آیه ۱۹۵
و در راه خدا انفاق کنید [و با ترک انفاق] خود را به دست خود به هلاکت نیفکنید و نیکی کنید که خداوند نیکوکاران را دوست دارد.


🖋مقدمه
جهاد، به همان اندازه که به مردان با اخلاص و کارآزموده نیازمند است، به انواع سلاح و تجهیزات جنگی نیز احتیاج داردغ چرا که سرباز بدون وسایل و تجهیزات کافی (اعم از سلاح، وسیله نقل و انتقال، مواد غذایی و وسایل درمانی)، کاری از او ساخته نیست.
از این رو در اسلام تأمین سلاح جهاد با دشمنان از واجبات شمرده شده و مردم را ترغیب به انفاق برای این مهم کرده است. امروزه نیز با توجه به تغییر شکل جنگ‌ها، کمک‌های مالی مردم می تواند سد محکمی در مقابل اهداف نظامی دشمن باشد و می تواند آن را از فکر جنگ و نزاع دور سازد.


📋واژه ها
لا تلقوا: نیفکنید (فعل مضارع مجزوم از ماده لقی، باب افعال)
التهلکه: هلاکت
احسنوا: نیکی کنید (فعل امر از ماده حسن، باب افعال)


📌نکات تفسیری
۱- مصادیق هلاکت
جمله " وَلَا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ"، هر چند در مورد ترک انفاق برای جهاد وارد شده است؛ ولی مفهوم وسیع و گسترده ای دارد و موارد زیادی را شامل می شود.
از جمله انسان حق ندارد از جاده های خطرناک (چه از نظر ناامنی و چه عوامل جوّی یا غیر آن)، بدون پیش بینی های لازم بگذرد، و یا غذایی که به احتمال قوی آلوده است، تناول کند و یا حتی در میدان جهاد بدون نقشه و برنامه وارد عمل شود. در تمام این موارد انسان بی جهت جان خود را به خطر انداخته است. (تفسیر نمونه، ج۲،ص۳۶)
۲- فرق هلاکت و شهادت
برخی ناآگاهان، جهاد ابتدایی را القای نفس در هلاکت پنداشته اند و گاه تا آنجا پیش می روند که قیام سالار شهیدان امام حسین(ع) در کربلا را مصداق آن می شمرند! این ناشی از نهایت نادانی و عدم درک معنای آیه است، زیرا القای نفس در هلاکت، مربوط به جایی است که هدفی بالاتر از جان در کار نباشد، وگرنه باید جان را فدای حفظ آن هدف مقدس کرد؛ همان گونه که امام حسین(ع) و تمام شهیدان، جان خویش را در راه خدا فدا کرده اند.
اصولا "تهلکه" با "شهادت" مفهوم متباین دارد. تهلکه به معنای مرگ بی دلیل است در حالی که شهادت، قربانی شدن در راه هدف و نایل گشتن به حیات جاویدان است . (تفسیر نمونه، ج۲، ص۳۸)
۳- مراد از احسان در اینجا چیست؟
چند احتمال در کلمات مفسّران دیده می شود که مانعی ندارد همه این معانی، در مفهوم و محتوای آیه جمع باشد:
الف. حسن ظن به خدا داشته باشید (گمان نکنید انفاق‌های شما موجب اختلال در معیشت شما خواهد شد).
ب. منظور میانه روی در مسأله انفاق است.
ج. منظور انفاق همراه با حسن رفتار با نیازمندان است (تفسیر نمونه، ج۲،ص۳۷)
۴- چه ارتباطی میان دو جمله " َأَنْفِقُوا..." و "وَلَا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ" است؟
آیه بیانگر یک حقیقت کلی و اجتماعی است و آن اینکه انفاق، به طور کلی سبب نجات جوامع از مفاسد کشنده است، زیرا هنگامی که انفاق به فراموشی سپرده شود و ثروت ها در دست گروهی معدود جمع گردد و در برابر آنها، اکثریتی محروم و بینوا وجود داشته باشند، دیری نخواهد پایید که انفجار عظیمی، در جامعه به وجود می آید که به واسطه آن، نفوس و اموال ثروتمندان همه در آتش آن خواهد سوخت و از اینجا رابطه مسأله انفاق و پیشگیری از هلاکت روشن می شود. بنابراین، انفاق قبل از آنکه به حال محرومان مفید باشد، به نفع ثروتمندان است، زیرا تعدیل ثروت، حافظ ثروت است(تفسیر نمونه، ج۲،ص۳۸). امیر مومنان علی(ع) فرمود: "اموال خویش را با دادن زکات حفظ کنید" (نهج البلاغه، حکمت ۱۴۶).


📢پیام ها
۱- اقتصاد پشتوانه هر حرکتی است (انفقوا). جهاد نیز بدون پشتوانه مالی و گذشت از برخی امکانات، امکان ندارد. (تفسیر نور، ج۱،ص۳۰۹)
۲- با انفاق، خود و اموالتان را بیمه کنید. (تفسیر نور، ج۱،ص۳۰۹)
۳- در اسلام جبهه و جنگ و کمک های مالی، همه باید رنگ الهی داشته و برای رضای خداوند باشد.(تفسیر نور، جلد۲،ص۳۱۰)
۴- محبوب خدا شدن بهترین تشویق برای احسان است. (تفسیر نور، جلد۲، ص۳۱۰)


🗄منبع: تفسیر همراه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
تعداد بازدید : ۱۴۴۸
درسهای برگزیده قرآن

درسهای برگزیده قرآن

درس شماره: ۱۴
عنوان: جایگاه دعا

" وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَلْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ"

سوره بقره،آیه ۱۸۶
و هنگامی که بندگان من، درباره من از تو بپرسند، [بگو] من نزدیکم؛ دعای دعاکننده را هنگامی که مرا می خواند پاسخ می گویم؛ پس باید دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان بیاورند، تا راه یابند [و به مقصود برسند].


🖋مقدمه
شخصی از پیامبر(ص) پرسید: "آیا خدای ما نزدیک است، تا با او آهسته مناجات کنیم، یا دور است تا با صدای بلند او را بخوانیم؟، آیه فوق نازل شد و به آنها پاسخ داد که خدا به بندگانش نزدیک است.(تفسیر نمونه، ج۱، ص۶۳۷)


📋واژه ها
لیستجیبوا: باید اجابت کنند (فعل امر از ماده جوب، باب استفعال)
یرشدون: هدایت می شوند، راه می یابند (فعل مضارع از ماده رشد)


📌نکات تفسیری
۱- عنایت ویژه
دعاکننده، آن چنان مورد محبت پروردگار قرار دارد که در این آیه، خداوند هفت بار، تعبیر "خودم" را برای لطف به او به کار برده است؛ اگر بندگان خودم، درباره خودم پرسیدند، [به آنان بگو] من، خودم به آنان نزدیک هستم و هرگاه خودم را بخوانند، خودم دعاهای آنان را مستجاب می کنم. پس به خودم ایمان بیاورند و دعوت خودم را اجابت کنند... .
این ارتباط محبت آمیز، در صورتی است که انسان بخواهد با خداوند مناجات کند.(تفسیر نور، ج۱۴، ص۲۹۰)
۲- ظرفیت دعاکننده
دعا و گفت و گو با خداوند، ظرفیت انسان را برای دریافت کننده الطاف الهی بیشتر می کند، مانند توسل و زیارت اولیای خدا که شرایط را برای انسان تغییر می دهد؛ همانگونه که اگر کودکی همراه پدر به مهمانی برود، دریافت محبتش بیش از آن خواهد بود که تنها برود. (تفسیر نور، ج۱، ص۲۹۲)
عبدالله بن سنان می گوید: از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود: "زیاد دعا کنید، زیرا دعا کلید بخشش خداوند و وسیله رسیدن به هر حاجت است؛ نعمت ها و رحمت هایی نزد پروردگار است که جز با دعا نمی توان به آن رسید. بدان هر دری را بکوبی، عاقبت گشوده خواهد شد" (اصول کافیف ج۲، ص۴۶۸)
۳- لطافت آیه
این آیه در بیان پیامش، بهترین اسلوب و لطیف ترین و زیباترین معنا را برای دعاکننده در بردارد، زیرا:
الف. اساس گفتار را بر متکلّم وحده (من چنین و چنانم) قرار داده است؛ نه غیبت (خدا چنین و چنان است) و این، می فهماند که خدای متعال، به دعاکننده، کمال عنایت را دارد.
ب. به "عبادی" (بندگانم) تعبیر کرد و نفرمود "ناس"(مردم) و این نیز عنایت یادشده را بیشتر می رساند.
ج. واسطه را حذف کرده و نفرموده است: "در پاسخشان بگو..." بلکه فرموده: "چون بندگانم از تو درباره من پرسیدند، من نزدیکم".
د. جمله "من نزدیکم" را با حرف "إنّ" تاکید کرده است.
ح. نزدیک بودن را با صفت مشبه و جمله اسمیه بیان کرده و فرمود: "نزدیکم"؛ نه با فعل "من نزدیک می شوم"، تا ثبوت و دوام قرب را برساند (ترجمه المیزان، ج۲،ص۴۱ و ۴۲)
۴- مراد از "ولیؤمنوا بی"
در مجمع البیان از امام صادق(ع) روایت شده که ذیل جمله "ولیؤمنوا بی" فرمود: "یعنی ایمان بیاورند که من قادر هستم آنچه می خواهند، به ایشان بدهم" (مجمع البیان، ج۲، ص۵۰۰)


📢پیام‌ها
۱- دعا، هر جا و هر وقت که باشد، مفید است؛ چون خداوند می فرماید: من نزدیکم( فانی قریب).
۲- استجابت خداوند همیشگی است، نه موقتی. "اجیب" بیانگر دوام است.
۳- دعا، وسیله رشد و هدایت است. (تفسیر نور، ج۱، ص۲۹۱ و ۲۹۲).


🗄منبع: تفسیر همراه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
تعداد بازدید : ۱۴۵۴
درسهای برگزیده قرآن

درسهای برگزیده قرآن

درس شماره:۱۳
عنوان: گام‌های شیطان

" یَا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلَالًا طَیِّبًا وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ"

سوره بقره،آیه ۱۶۸
ای مردم! از آنچه در زمین، حلال و پاکیزه است بخورید و از گام‌های [وسوسه انگیز] شیطان پیروی نکنید؛ به راستی او دشمن آشکار شما است.


🖋مقدمه
از ابن عباس نقل شده است: بعضی از طوایف عرب، (همانند ثقیف و خزاعه و...) قسمتی از انواع زراعت و حیوانات را بدون دلیل بر خود حرام کرده بودند و حتی تحریم آن را به خدا نسبت می دادند. آیات فوق نازل شد و آنان را از این عمل ناروا بازداشت. (تفسیر نمونه، ج۱، ص۵۶۸)


📋واژه ها
خطوات: گامها، قدمها، جمع خطوه
طیب: پاکیزه و گوارا


📌نکات تفسیری
۱- سفارش اسلام
"حلال" چیزی است که ممنوعیت شرعی نداشته باشد و "طیّب" به چیزهای پاکیزه گفته می شود که علاوه بر نداشتن ممنوعیت شرعی، موافق طبع سالم انسانی است و نقطه مقابل آن "خیبث" است که طبع آدمی از آن تنفر دارد. (تفسیر نمونه، ج۱، ص۵۶۹)
اسلام، همواره مردم را به بهره برداری از نعمت های پاک و حلال سفارش نموده، با هرگونه رهبانیت و زهد بیجا مبارزه می کند, از این رو هم خوردنی های ناسالم را از شیطان می داند(انما الخمر... رجس من عمل الشیطان)مائده، آیه ۹۰ و هم نخوردن نا به جا را گام شیطان معرفی می کند (کُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلَالًا طَیِّبًا وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ).
اسلام به زندگی مادی انسان، توجه کاملی دارد و در رأس آن، نیازهای غذایی است که در این باره ده ها ایه و صدها روایت آمده است. یکی از وظایف انبیا نیز بیان خوردنی ها و آشامیدنی های حلال و حرام برای مردم است( تفسیر نور، ج۱ٍ ص۲۵۶ و ۲۵۷).
۲- شرط بهره مندی
قرآن معمولا در کنار اجازه مصرف، شرطی را بیان کرده است؛ اینجا می فرماید " کُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلَالًا طَیِّبًا وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ" در جای دیگر می فرماید ( کلوا واشربوا من رزق الله و لا تعثوا فی الارض مفسدین) بقره، آیه ۶۰. و در جای دیگر می فرماید (فکلوا منها و اطعموا...) حج، آیه ۲۸. در آیه دیگر می فرماید (کلوا واشربوا و لا تسرفوا) اعراف، آیه ۳۱.
۳- اصل اول
این آیه دلیل بر این است که اصل اولی در همه غذاهای روی زمین، حلال بودن است و غذاهای حرام، جنبه استثنایی دارد. بنابراین، حرام بودن هر چیز، دلیل می خواهد، نه حلال بودن آن. نتیجه آنکه هر غذایی که ممنوعیت آن با دلیل صحیح ثابت نشده است، تا هنگامی که منشأ فساد و ضرری برای فرد و اجتماع نباشد، طبق آیه شریف، حلال است (تفسیر نمونه، ج۱، ص۵۷۱)
۴- هشدار قرآنی
عبارت " وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ" در چهار جای قرآن مجید آمده است. ( بقهره آیه ۱۶۸و ۲۰۸، انعامل آیه ۱۴۲ و نور آیه ۲۱) که دو مورد آن (بقره ۱۶۸، انعام ۱۴۲) درباره استفاده از غذاها و روزی های الهی است در واقع، به انسان هشدار می دهد این نعمت های حلال را در موارد نامناسب، مصرف نکندن و آنها را وسیله ای برای اطاعت و بندگی قرار دهد، نه طغیان و فساد در زمین(بقره، آیه۶۲)
۵- سیاست گام به گام
جمله "خطوات الشیطان"(گام های شیطان) به یک مسأله دقیق تربیتی اشاره دارد و آن اینکه، انحراف ها و تبهکاری ها، بیشتر به طور تدریجی در انسان نفوذ می کند، نه به صورت دفعی و فوری؛ برای مثال برای آلوده شدن به مواد مخدر و قمار و شراب، معمولا مراحلی وجود دارد: نخست تماشاچی یکی از این صحنه ها است و انجام این کار را ساده می شمرد، گام دوم شرکت تفریحی در قمار(بدون برد و باخت) ، یا استفاده از مواد مخدر برای رفع خستگی، یا درمان بیماری و مانند آن است، گام سوم استفاده از این مواد به مقدار کم و به قصد ترک آن است.
سرانجام گامها، یکی پس از دیگری برداشته می شود و شخص، یک قمارباز حرفه ای یا معتاد خطرناک می گردد. وسوسه های شیطان نیز معمولا به همین صورت است؛ انسان را قدم به قدم در پشت سر خود، به پرتگاه می کشاند.
شیطان و تمام دستگاههای شیطانی و آلوده، برای اجرای نقشه های شوم خود، از همین روش خطوات (گام به گام) استفاده می کنند؛ لذا قرآن می گوید: از همان گام اول باید به هوش بود و با شیطان همراه نشد. (تفسیر نمونه، ج۴۱،ص۵۷۲)
۶- خرافه پرستی
این نکته نیز قابل توجه است که در احادیث اسلامی، کارهای خرافی و بی منطق، خطوات شیطان معرفی شده است. در حدیثی آمده است: مردی قسم یاد کرده بود که فرزند خود را (برای خدا) ذبح کند. امام صادق(ع) فرمود: "این از گام‌های شیطان است". در حدیثی دیگر از امام باقر(ع) می خوانیم: "هر سوگندی به غیر نام خدا باشد، از گام‌های شیطان است". (تفسیر نمونه، ج۱،ص۵۷۲ و ۵۷۳)
۷- دشمن آشکار
در آخر می فرماید: " إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ"؛ که دشمنی خود را به وسیله دعوت به معصیت آشکار می کند. دلیل اینکه فرمود: دشمن آشکار است، یا به علتِ دشمنی او از روز اول با آدم است یا به سبب این است که زشتی دستورات او، همچون قتل و جنایت و تبهکاری، برای همه آشکار است و همه می دانند این گونه برنامه ها از جانب یک دوست نیست و یا به دلیل این است که شیطان، به صراحت از دشمنی خود با انسان خبر داده است:"لاغوینهم اجمعین" همه را گمراه می کنم(حجر، آیه ۳۹)؛ لذا بارها در قرآن، از شیطان به عنوان دشمن آشکار انسان، یاد شده است.( فاطر، آیه ۶؛ یس، آیه۶۰؛ اسراء، آیه۵۳؛ اعراف، آیه۲۲؛ یوسف، آیه۵؛ زخرف، آیه۶۲).


📢پیام‌ها
۱- بهره برداری از آنچه در زمین است، برای همه انسانها جایز است و انسان نباید خود را از بهره برداری از آنچه خدا حلال کرده، محروم کند؛ لذا اسلام با برخی از ریاضت‌ها مخالف است (یَا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُوا...). برگرفته از تفسیر راهنما، ج۱، ص۵۳۳
۲- تکالیف، منحصر به مومنان نیست (یَا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُوا... َا تَتَّبِعُوا).
۳- بهره گیری از محرمات و چیزهای پلید و ناپاک، پیروی کردن از شیطان است (کُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلَالًا طَیِّبًا وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ). تفسیر نور، ج۱،ص۲۵۷
۴- نیازهای طبیعی بشر، زمینه ای برای انحراف و تسلط شیطان است. باید ضمن تامین نیاز، به لغزش‌های آن توجه داشت. تفسیر نور، ج۱،ص۲۵۷
۵- شیطان، برای انحراف انسانها، از راه های گوناگون استفاده می کند. آوردن خطوات به صورت جمع، به راه ها و وسایل متنوع نیرنگ شیطان، اشاره دارد.


🗄منبع تفسیر همراه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
تعداد بازدید : ۱۶۸۹
درسهای برگزیده قرآن

درسهای برگزیده قرآن

درس شماره: ۱۲
عنوان: سبقت در نیکی‌ها

" وَلِکُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّیهَا فَاسْتَبِقُوا الْخَیْرَاتِ أَیْنَ مَا تَکُونُوا یَأْتِ بِکُمُ اللَّهُ جَمِیعًا إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ"

سوره بقره،آیه ۱۴۸
هر طایفه ای قبله ای دارد که خداوند آن را تعیین کرده است [بنابراین درباره قبله زیاد گفت و گو نکنید و به جای آن] در نیکی ها و اعمال خیر، بر یکدیگر سبقت جویید. هر جا باشید، خداوند شما را [برای جزای اعمال نیک و بد، در روز رستاخیز] حاضر می کند؛ زیرا او بر هر کاری توانا است.


🖋مقدمه
این آیه، پاسخی به قوم یهود است که سر و صدای زیادی درباره موضوع تغییر قبله به راه انداخته بودند. آیه می گوید: هر گروه و طایفه ای قبله ای دارد که خداوند آن را تعیین کرده است. در طول تاریخ، قبله های مختلفی بوده و تغییر قبله چیز عجیبی نیست. قبله، از اصول دین نیست که تغییر ناپذیر باشد، یا همچون امور تکوینی که تخلف در آن میسّر نشود. بنابراین، زیاد درباره قبله گفت و گو نکنید و به جای آن، در اعمال خیر و نیکی ها بر یکدیگر سبقت بگیرید (فَاسْتَبِقُوا الْخَیْرَاتِ). به جای اینکه تمام وقت خود را صر گفت و گو در این مسائل فرعی کنید، سراغ خوبی ها بروید؛ زیرا معیار ارزش وجودی شما، عمل پاک و نیت شما است و شما می خواهید اسلام یا مسلمانان را بیازمایید، با این برنامه ها بیازمایید نه با تغییر قبله (تفسیر نمونه، ج۱، ص۵۰۱ و۵۰۲).


📋واژه ها
وجهه: چیزی که انسان به او رو می کند( مراد در این آیه به قرینه آیات پیشین "قبله" است)
مُوَلِّی: تعیین کننده (اسم فاعل از ماده ولی، باب تفعیل)
استبقوا: سبقت بگیرید (فعال امر از ماده سبق، باب افتعال)


📌نکات تفسیری
۱- مراد از سبقت گرفتن
تفسیرهای متعددی از فَاسْتَبِقُوا الْخَیْرَاتِ شده است؛ از جمله:
الف. در طاعات، از یکدیگر پیشی بگیرید.
ب. به قبول آنچه خداوند امر می کند، بشتابید.
ج. در انجام اموری که به آن ترغیب می شوید، از یکدیگر پیشی بگیرید.
خداوند ثواب هر کس را که در این امور سبقت بگیرد، عنایت خواهد کرد (برگرفته از ترجمه مجمع البیان، ج ۲،ص۱۱۱). البته این سه تفسیر با یکدیگر منافات ندارد و می تواند هر سه مورد نظر باشد. پس مراد از سبقت به سوی خیراتف سبقت گرفتن به سوی اطاعات و بندگی خداوند است.
۲- معنای لِکُلٍّ وِجْهَةٌ
" لِکُلٍّ وِجْهَةٌ" یعنی "لکل امه وجهه" ولی کلمه"امه" را نیاورد؛ زیرا معنا مشخص است (تفسیر فخر رازی، ج۱،ص۱۱۳) در اینکه مراد از امت چه کسانی هستند، تفاسیر متعددی بیان شده است که مناسب ترین آنها این است که هر ملتی از یهود و نصارا قبله ای دارد.
۳- قادر یکتا
در جمله بعد می فرماید: هر کجا باشید، خداوند، روز قیامت همه شما را می آورد واو بر هر چیزی قادر است؛ چنین نیست که عده ای مشغول انجام بهترین کارها باشند و در خیرات پیشی بگیرند و گروهی دیگر جز تخریب و اخلال، کار دیگری نکنند و این دو با هم یکسان باشند و حساب و کتاب و جزایی در کار نباشد، بلکه هر کجا باشید، خداوند همه شما را حاضر خواهد کرد. از آنجا که ممکن است برای بعضی عجیب باشد که چگونه خداوند، ذرات پراکنده بدن انسان ها را هر جا که باشند، جمع آوری می کند و لباس حیات نوین بر آنها می پوشاند، بلافاصله می گوید: و خداوند بر هر کاری قدرت دارد(تفسیر نمونه، ج۱، ص۵۰۲).
۴- اصحاب حضرت مهدی(عج)
در روایات متعددی که از امامان(ع) رسیده است، جمله " أَیْنَ مَا تَکُونُوا یَأْتِ بِکُمُ اللَّهُ جَمِیعًا" به اصحاب حضرت مهدی(عج) تأویل شده است. در کتاب روضه کافی از امام باقر(ع) نقل شده که پس از ذکر عبادت أَیْنَ مَا تَکُونُوا... فرمود: منظور ، اصحاب امام قائم علیه السلام است که ۳۱۳ نفرند. به خدا سوگند! منظور از "امه معدوده" [که در آیه ۸ سوره هود آمده است] آنان هستند. به خدا سوگند! در یک ساعت، همگی جمع می شوند؛ همچون پاره های ابر پاییزی که بر اثر تندباد، جمع و متراکم می شود. از امام رضا(ع) نیز نقل شده که فرمود: "به خدا سوگند! هنگامی که مهدی علیه السلام قیام کند، خدا تمام پیروان ما را از تمام شهرها گرد او جمع می کند" (مجمع البیان، ج۱، ص۴۲۶).


📢پیام ها
۱- کارهای بیهود را رها کنید و توجه شما ب انجام کارهای خیر باشد .
۲- برای برطرف کردن مشکلات، به هدف عالی توجه بدهیم" فَاسْتَبِقُوا الْخَیْرَاتِ". تغییر قبله، باعث مشاجراتی بین اهل کتاب و مسلمانان شد و مشکلاتی ایجاد کرد؛ از این رو خداوند، با جمله " فَاسْتَبِقُوا الْخَیْرَاتِ"، مسلمانان را به هدفی والاتر دعوت می کند. (برگرفته از تفسیر راهنما، ج۱، ص۴۷۶).
۳- ملاک برتری امت ها، پیشی گرفتن در خیرات است، نه داشتن قبله ای خاص. ما نیز باید به جای رقابت و سبقت در امور مادی، در کارهای خیر از دیگران سبقت بگیریم.
۴- توجه به قیامت و محاسبه اعمال، زمینه گرایش انسان به اعمال خیر است.
۵- برپایی قیامت و آوردن همه مردم در آن، مظهر قدرت مطلق الهی است.


🗄منبع: تفسیر همراه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
تعداد بازدید : ۱۷۲۲
درسهای برگزیده قرآن

درسهای برگزیده قرآن

درس شماره: ۱۱
عنوان: امت میانه و معتدل

" وَکَذَلِکَ جَعَلْنَاکُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَکُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَیَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیدًا وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِی کُنْتَ عَلَیْهَا إِلَّا لِنَعْلَمَ مَنْ یَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ یَنْقَلِبُ عَلَى عَقِبَیْهِ وَإِنْ کَانَتْ لَکَبِیرَةً إِلَّا عَلَى الَّذِینَ هَدَى اللَّهُ وَمَا کَانَ اللَّهُ لِیُضِیعَ إِیمَانَکُمْ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَحِیمٌ"

سوره بقره،آیه ۱۴۳
همان‌گونه [که قبله شما یک قبله میانه است] شما را نیز امت میانه ای قرار دادیم تا گواه بر مردم باشید و پیامبر هم گواه بر شما [باشد] و ما آن قبله ای را که قبلا بر آن بودی [بیت المقدس] تنها برای این قرار دادیم که افرادی که از پیامبر پیروی می کنند، از کسانی که به جاهلیت باز می گردند، مشخص شوندغ اگرچه این جز بر کسانی که خداوند آنها را هدایت کرده، دشوار بود. [این را نیز بدانید که نمازهای شما در برابر قبله سابق صحیح بوده] و خدا هرگز ایمان [نماز] شما را ضایع نمی گرداند، زیرا خداوند نسبت به مردم رحیم و مهربان است.


🖋مقدمه
مسلمانان تا سال دوم هجری به سمت بیت المقدس نماز می خواندند؛ ولی در آن سال این آیات نازل شد و آنان را موظف کرد به سوی کعبه نماز بگزارند.
آیه مورد بحث، به قسمتی از اسرار و فلسفه تغییر قبله اشاره کرده، می فرماید: همان گونه [که قبله شما یک قبله میانه است]، شما را نیز یک امت میانه قرار دادیم؛ امتی که از هر نظر در حدّ اعتدال باشد؛ نه کندرو و نه تندرو، نه در حدّ افراط و نه تفریط؛ بلکه الگو و نمونه. سپس می افزاید: هدف این بود که شما بر مردم گواه باشید و پیامبر هم بر شما گواه باشد. (تفسیر نمونه، ج۱، ص ۴۸۲ و ۴۸۳


📋واژه ها
عقبی: دو پاسنه پا (تثنیه عَقِب)
لیضیع: تا ضایع کند و از بین ببرد (فعل مضارع منصوب به "ان" ناصبه مقدر، از ماده ضیع، باب افعال)
رئوف: بسیار مهربان (صفت مشبهه از ماده رأف)


📌نکات تفسیری
۱- امت وسط یعنی چه؟
امت وسط، یعنی معتدل از نظر عقیده که نه را غلو را می پیمایند و نه راه شرکت را؛ نه طرفدار جبراند و نه تفویض؛ نه درباره صفات خدا به تشبیه معتقدند و نه به تعطیل باور دارند. از نظر ارزشهای معنوی و مادی معتدل اند؛ نه به کلی در جهان ماده فرو می روند که معنویت به فراموشی سپرده شود و نه آن چنان در عامل معنا غرق می شوند که از جهان ماده به کلی بر خبر گردند.. نه همچون گروه عظیمی از یهوداند که جز گرایش مادی چییز را نشناسند و نه همچون راهبان مسیحی که به کلی دنیا را ترک می کنند. معتدل از نظر روابط اجتماعی و شیوه های اخلاقی و خلاصه، معتدل در تمام جهات زندگی. (تسنیم، جلد۷، ص۳۱۹و۳۲۰)
۲- امت وسط چه کسانی هستند؟
در مورد اینکه مراد از امت وسط چه کسانی اند، نظریه هایی ا براز شده است، اما با چند مقدمه روشن می شود که مراد افراد خاصی اند.
الف. قرآن امت وسط را شاهد بر اعمال معرفی کرده است؛ پس باید در قیامت بر اعمال مردم گواهی دهد.
ب. گواه شدن، علم، آگاهی و عدالت می خواهد.
ج. همه افراد امت آگاهی و عدالت ندارند؛ به همین دلیل در روایات می خوانیم که: مراد از امت وسط، امامان معصوم(ع) هستند که به کار ما علم دارند؛ چنانکه قرآن می فرماید: "فسیری الله عملکم و رسوله والمومنون"(توبه، آیه ۱۰۵). مراد از مومنانی که اعمال مردم را می بینند و به آن علم پیدا می کنند، بر اساس روایات، امامان معصوم(ع) هستند (تفسیر نور، ج۱، ص۲۲۱). همچنین عدالت دارند؛ چنان که خداوند در آیه " إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا" (احزاب، آیه۳۳) عصمت و عدالت آنان را تبیین می کند. امام صادق(ع) می فرماید: مگر می شود امتی که برخی افرادش لایق گواهی دادن برای چند عدد خرما در دادگاه های دنیا نیستند، لیاقت گواهی دادن بر مردم در قیامت را دارا باشند؟!(تفسیر نور، ج۱، ص۲۲۱).


📢پیام ها
۱- اولیای خدا بر اعمال ما نظارت دارند (لتکونوا شهداء).
۲- در قیامت سلسله مراتب است. تشکیلات و سازماندهی محکم قیامت به گونه ای است که ابتدا ائمه بر کار مردم گواهی می دهند و سپس پیامبر(ص) بر امامان گواهی است (لِتَکُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَیَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیدًا)
۳- آزمایش یک سنت قطعی الهی است و خداوند گاهی با تغییر فرمان، مردم را امتحان می کند (لِنَعْلَمَ مَنْ یَتَّبِعُ الرَّسُولَ)
۴- پیروی از دستورات دینی، مایه رشد و کمال و نافرمانی از آن، نوعی حرکت ارتجاعی است (یَنْقَلِبُ عَلَى عَقِبَیْهِ)
۵- جز فرمان خداوند، خود را به چیز دیگر از قبیل جهت، رنگ و زمان و مکان و شیوه خاصی عادت ندهیم، تا هرگاه فرمانی بر خلاف انتظار و یا عادت و سلیقه ما صادر شد، به دنبال فرار یا توجیه نباشیم (لِنَعْلَمَ مَنْ یَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ یَنْقَلِبُ عَلَى عَقِبَیْهِ)
۶- تسلیم، بر افراد عادی سنگین است (لکبیره) و تنها کسانی به این مقام دست می یابند که هدایت خاص الهی، شامل آنان شود (الّا علی الذین هدی الله)
۷- قوانین و مقررات شامل زمان های قبلی نمی شود. اگر امروز فرمان تغییر قبله صادر شده، نمازهای قبلی صحیح است و از امروز باید، به سوی دیگر نماز خواند. (وَمَا کَانَ اللَّهُ لِیُضِیعَ إِیمَانَکُمْ)


🗄منبع: تفسیر همراه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
تعداد بازدید : ۱۲۳۷
درسهای برگزیده قرآن

درسهای برگزیده قرآن

درس شماره: ۱۰
عنوان: رضایت یهود و نصارا

" و َلَنْ تَرْضَى عَنْکَ الْیَهُودُ وَلَا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِی جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَلَا نَصِیرٍ"

سوره بقره،آیه ۱۲۰
[ای پیامبر!] هرگز یهود و نصارا از تو راضی نخواهند شد تا [به طور کامل تسلیم خواسته آنان شوی و] از آیین آنان پیروی کنی. بگو: هدایت تنها هدایت الهی است و اگر از هوا و هوس‌های آنها پیروی کنی، بعد از آنکه آگاه شدی، هیچ سرپرست و یاوری از ناحیه خداوند برای تو نخواهد بود.


🖋مقدمه
یهود و نصارا از پیامبر خدا(ص) تقاضا کردند که با آنان مدارا کند و اظهار داشتند که اگر با آنها از روی مدارا و مسامحه رفتار کند، از او پیروی خواهند کرد و به وی ایمان خواهند آورد؛ از این رو، خدا او را از آنان و همراهی ایشان ناامید کرد.


📋واژه ها
لن ترضی: هرگز از تو راضی نمی شوند (فعال مضارع از ماده رضی)
ملت: آیین، دین و شریعت
ولی: سرپرست، دوست
نصیر: یاور


📌نکات تفسیری
۱- خشنودی یهود و نصارا
عبارت " َلَنْ تَرْضَى عَنْکَ الْیَهُودُ وَلَا النَّصَارَى..." نشان می دهد که خشنود کردن یهود و نصارا، دست یافتنی نیست؛ زیرا خشنود کردن آنها فقط زمانی حاصل می شود که پیامبر، یهودی و یا نصرانی شود.وقتی یهودی یا نصرانی شدن پیامبر محال شد، خشنود کردن آنها نیز محال خواهد شد. (تفسیر الکاشف،جلد۱، ص۱۹۱)
۲- هدایت واقعی
خداوند پس از اعلام این مطلب، حقیقت دیگری را تذکر می دهد و آن اینکه: هدایت واقعی فقط هدایت خدا است؛ پس پیامبر(ص) دارای هدایت حقیقی است، غیر از حق جز گمراهی نیست( فماذا بعد الحق الّا الضلال) یونس/آیه۳۳. بنابراین، آنچه اهل کتاب دارند، ضلالت است؛ زیرا آیین یهود و نصارا یا زمانش سپری شده و یا به تحریف مبتلا گردیده است. در نتیجه باید به هدایت الهی که توسط آیات قرآنی بیان می شود، روی آورند.طبق این آیه پیامبر(ص) مطابق وحی و عالمانه سخن می گوید (بعدالذی جاءک من العلم) و آنها بر اساس هوا و هوس سخن می گویند (و لئن التبعت اهوائهم). بنابراین هدایت واقعی نزد خدا و پیامبر(ص) است، نه در تبعیت کردن از یهود و نصارا.
۳- ممنوعیتِ تبعیت از غیر خدا
خدای سبحان از رسول اکرم(ص) می خواهد، برای پیشبرد دین الهی در برابر کافران، اندکی نرمش نشان ندهد؛ زیرا نه هرگز دین خدا با نرمش در برابر باطل، پیش می رود و نه از آنان کاری ساخته است. در صورت اندکی تمایل و نرمش نسبت به آنان، در روز خطر نه ولی‌ای دارد که او را از عذاب الهی برهاند و نه یاوری که در رهیدن از کیفر به او کمک کند. (تفسیر تسنیم، ج۶، ص۳۶۸)
۴- فرق ولیّ و نصیر
انسان اگر هیچ توانی برای انجام کارهای خویش نداشته باشد، همه کارهای او را ولی او بر عهده می گیرد؛ مانند نوزاد که همه کارهای او را پدر و مادر انجام می دهند. اما اگر بخشی از کارها را خود بر عهده گیرد و کمبود آن را از دیگری استمداد کند، در این حالت از نصرت تصیر برخوردار است؛ مانند جوانی که از نصرت پدر بهره می برد. (تفسیر تسنیم، جلد۶، ص ۳۷۱)


📢پیام‌ها
۱- اگر مسلمانان مشاهده کردند کفّار از انان راضی هستند، باید در دین داری خود تردید کنند (َلَنْ تَرْضَى عَنْکَ الْیَهُودُ وَلَا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ)
۲- دشمن به کم راضی نیست و فقط با سقوط کامل و محو مکتب اسلام و متلاشی شدن اهداف مسلمانان رضایت می دهد (تفسیر نور،ج۱، ص۱۹۴)"لن ترضی عنک".
۳- پیروی از آرا و قوانین مبتنی بر هواهای نفسانی-با وجود قوانین الهی- موجب محرومیت از ولایت و نصرت الهی است (لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ ...مَا لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَلَا نَصِیرٍ).


🗄منبع: تفسیر همراه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
تعداد بازدید : ۱۵۳۶
درسهای برگزیده قرآن

درسهای برگزیده قرآن

شماره درس: ۸
عنوان: سحر و جادوگری

"وَاتَّبَعُوا مَا تَتْلُو الشَّیَاطِینُ عَلَى مُلْکِ سُلَیْمَانَ وَمَا کَفَرَ سُلَیْمَانُ وَلَکِنَّ الشَّیَاطِینَ کَفَرُوا یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَکَیْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ وَمَا یُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى یَقُولَا إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلَا تَکْفُرْ فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُمْ بِضَارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَیَتَعَلَّمُونَ مَا یَضُرُّهُمْ وَلَا یَنْفَعُهُمْ وَلَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ"

سوره بقره،آیه ۱۰۲
و [برخی از یهود] از آنچه شیطان ها در زمان سلیمان بر مردم می خواندند، پیروی کردند؛ ولی سلیمان هرگز کفر نورزید، ولی شیطان ها کفر ورزیدند و به مردم سحر آموختند و [نیز یهود] از آنچه بر دو فرشته-هاروت و ماروت- نازل شد، پیروی کردند. آن دو به هیچ کس چیزی نمی آموختند، مگر اینکه به او می گفتند: ما وسیله آزمایش هستیم؛ پس کفر نورز، ولی آنها از آن دو فرشته مطالبی را آموختند که به وسیله آن بین دو همسر جدایی بیفکنند. اما هیچ گاه نمی توانند بدون اذن خداوند به کسی ضرر برسانند. آنها بخش هایی را فراگرفتند که به آنان زیان می رسانید و سودی نداشت و آنان می دانستند که هر کس خریدار این گونه متاع باشد، در آخرت بهره ای نخواهد داشت و چه زشت و ناپسند بود آنچه خود را به آن فروختند، اگر می دانستند.


🖋مقدمه
در زمان حضرت سلیمان علیه السلام شیاطین به جهت مبارزه با حکومت او به جادوگری پرداختند؛ ولی حضرت سلیمان علیه السلام آنها را جمع و در محل ویژه ای نگهداری می کرد. پس از ارتحال حضرت سلیمان علیه السلام عده ای به این اسناد دست یافتند و به سحر و ساحری پرداخته و چنین وانمود کردند که حکومت سلیمان نیز بر اساس این جادوها بوده؛ نه اینه او پیامبر خدا باشد. برخی علمای یهود نیز همین دروغ را مستمسک خویش قرار داده و گفتند: محمد(ص) سلیمان را پیامبر می داند؛ در حالی که سلیمان ساحر بوده است. خداوند در این آیات، به این اتهام پاسخ داده و سلیمان علیه السلام را از کفر (پرداختن به سحر) مبرّا کرده است.
در سرزمین بابل، زمانی که جادوگری رواج یافته بود، خداوند دو فرشته را در شکل انسان به آن محل فرستاد، تا راه مبارزه با سحر را به مردم بیاموزند؛ ولی گروهی فرصت طلب از همین موضوع سوءاستفاده کرده و به جادوگری پرداختند. با وجود آنکه در تعالیم تورات جادوگری تحریم شده است، یهود به یادگیری و استفاده از آن پرداختند " وَاتَّبَعُوا مَا تَتْلُو الشَّیَاطِینُ..." (برگرفته از تفسیر نمونه، جلد۱، ص ۳۷۱ و ۳۷۲).


📋واژه ها
ملک سلیمان: دارایی و مملکت حضرت سلیمان(ع)
بابل: شهری که محل ماموریت هاروت و ماروت بوده است
هاروت و ماروت: نام دو فرشته
خلاق: نصیب خوب


📌نکات تفسیری
۱- آثار مخرّب سحر
سحر دارای تاثیرات مخرّبی است و می توان با استفاده از آن، بین زن و شوهر جدایی افکند. البته این تاثیر به صورت عام نیست، بلکه در مواردی است که اذن خداوند بر تاثیر باشد (مثلا فرد دارای اعمال بدی است که سحر به عنوان مجازات روی او تاثیر می گذارد).
۲- ابطال سحر
یادگیری سحر به جهت ابطال سحر مجاز است؛ همانند پزشکی که با علل بیماری ها آشنا می شود تا بتواند با آن مبارزه کند. هاروت و ماروت نیز سحر را به جهت ابطال سحر به مردم می آموختند.
۳- علوم مضرّ
فراگیری و آموزش بعضی از دانش ها برای انسان خسارت بار است و نه تنها موجب خسارت در دنیا است(ما یضرهم)، بلکه موجب محروم شدن انسان از موهبت های اخروی است.
۴- تخصص و تعهد
تخصص اگر با دین و اخلاق و تعهد همراه نباشد، نتایج خسارت باری را در پی خواهد داشت. هاروت و ماروت زمانی که به مردم دانش سحر را برای ابطان آن می آموختند، این مهم را یادآور می شدند که " إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ"(ما وسیله آزاماش هستیم، پس کفر نورز) یعنی ، مراقب باشد که دانش را در طریق خیر و سعادت خود و دیگران به کار گیرید؛ نه اینکه آن را ابزاری برای ضرر به دیگران و استفاده های ناروا قرار دهید.


📢پیام ها
۱- سحر کفر است و تعلیم دهنده و به کار گیرنده آن کافر می شد. (در آیه، تعلیم دهندگان سحر کافر شمرده شده اند) " وَلَکِنَّ الشَّیَاطِینَ کَفَرُوا یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ". همچنین جمله "ما کفر سلیمان" نشان می دهد استفاده از سحر نیز کفر است؛ چنان که جمله "فلا تکفر" نیز بر این مطلب دلالت دارد.
۲- با توکل بر خداوند و دعای به درگاه او، می توان از تاثیر سحر در امان ماند " وَمَا هُمْ بِضَارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ".
۳- جدایی انداختن بین همسران ، چه به وسیله سحر و چه از راه های دیگر، کاری حرام و ناپسند است و باید از آن دوری کرد.


🗄منبع: تفسیر همراه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
تعداد بازدید : ۱۲۱۱
درسهای برگزیده قرآن

درسهای برگزیده قرآن

شماره درس:۶
عنوان: میثاق الهی

"وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَ بَنِی إِسْرَائِیلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا وَذِی الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاکِینِ وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِیمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّکَاةَ ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ إِلَّا قَلِیلًا مِنْکُمْ وَأَنْتُمْ مُعْرِضُونَ"

سوره بقره، آیه ۸۳

و [به یاد آرید] زمانی که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم جز خداوند یگانه را پرستش نکنید و به پدر و مادر و خویشان و یتیمان و بینوایان، احسان کنید و با مردم، با زبان خوش سخن بگویید و نماز را برپای دارید و زکات بدهید؛ اما شما [با اینکه پیمان بسته بودید]، جز عده کمی، سرپیچی کردید و روی گردان شدید.


🖋مقدمه
قرآن، کتاب عهد الهی است و این عهد و میثاق را با شیوه های مختلف بیان داشته است؛ یکی از آن روشها، توجه دادن به میثاق های گرفته شده از اقوام پیشین است. یکی از آنها میثاقی است که از بنی اسرائیل گرفته شده است. این میثاق با آن قوم بوده است؛ ولی از اموری است که می بایست آن را از اصول و قوانین ثابت ادیان الهی دانست؛ چرا که در همه آنها، این پیمان ها و دستورها به گونه ای وجود دارد. در این آیات، قرآن مجید یهود را سرزنش می کند که چرا این پیمان ها را شکستند و آنان را به سبب این نقض پیمان، به رسوایی در این جهان و کیفر شدید در جهان دیگر تهدید می کند. این آیه و آیه بعد ده دستور و پیمان را بیان می کند که ضامن سعادت دنیا و آخرت است و خدا از بنی اسرائل و همه اهل ادیان، درباره این ده فرمان، پیمان گرفته است.


📋واژه ها
قربی: نزدیکی، خویشاوندی
یتامی: یتیم ها (جمع یتیم از ماده یتم، به معنای بی پدری پیش از سن رشد)
مساکین: بینوایان (جمع مسکین از ماده سکون، گویا تهی دستی آنها را از حرکت بازداشته است)
حُسن: هر چیزی سرورآور و خوش آیند.
میثاق: پیمان محکم، تعهد ( از ماده وثق).


📌نکات تفسیری
۱- بیان ده میثاق
در این آیه به هشت میثاق اشاره شده است:
الف. تعهد به توحید و بندگی خداوند یگانه
ب. نیکی به پدر و مادر
ج. نیکی به خویشان
د. نیکی به یتیمان ( که شامل تأدیب، حفظ حقوق، محبت و تعلیم آنها می شود
ه. نیکی به مستمندان
و. نیکو سخن گفتن با مردم
ز. برپاداشتن نماز
ح. پرداخت زکات و کوتاهی نکردن در حق محرومان
در میثاق دیگر نیز در آیه بعد مطرح شده است:
الف. نریختن خون یکدیگر
ب. بیرون نکردن یکدیگر از خانه ها و کاشانه ها
۲- مهم ترین عامل سربلندی ملت ها
از دیدگاه قرآن مهمترین عامل برقراری و سربلندی ملت ها، در صورتی است که خود را به بزرگترین نیروها و قدرت ها متکی سازند و در همه حال از او مدد بگیرند. آنان به قدرتی تکیه کنند که فنا و زوال در او راه ندارد و تنها در برابر او سر تعظیم فرود آورند. اگر چنین کنند از هیچ کس ترس و وحشتی نخواهند داشت و پیدا ا ست که چنین مبدائی جز آفریدگار بزرگ نمی تواند باشد. آری، این تکیه گاه خداوند است( لا تعبدون الا الله).
۳- نیکی به پدر و مادر
در اهمیت احسان به والدین ، همین بس که همراه توحید مطرح شده است. درباره چگونگی احسان به والدین، امام صادق علیه السلام در تفسیر این بخش از آیه می فرماید: احسان، آن است که با آنان، نیکو همنشینی کنی، خواسته هایشان را برآوری، حتی قبل از آنکه از تو بخواهند، هرچند که بی نیاز باشند. آیا در کلام خداوند نشنیده ای که می فرماید : "لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون" (آل عمران آیه ۹۲) ( هرگز به خیر نمی رسید، تا اینکه از آنچه دوست دارید، انفاق کنید).
در گفته الهی است که " وَقَضَى رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ کِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ "اسرا ۲۳ (هر گاه یکی از آن دو، یا هر دوی آنها نزد تو به سن پیری رسند، کمترین اهانتی به آنها روا مدار، گرچه تو را سخت آید، کمترین اهانتی به آنان روا مدار). "وَلَا تَنْهَرْهُمَا" (و بر آنها فریاد مزن) "و َقُلْ لَهُمَا قَوْلًا کَرِیمًا" ( و گفتار لطیف و سنجیده و بزرگوارانه به آنها بگو).
اینگونه به آنها بگو [دعا کن]: "خداوند شما را ببخشاید" که این گفتاری کریمانه با آنان است.
" وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُلْ رَبِّ ارْحَمْهُمَا کَمَا رَبَّیَانِی صَغِیرًا" اسراء۲۴ ( و بالهای تواضع خویش را از روی محبت و لطف، برابر آنان فرود آر و بگو: پروردگارا! آنان را مورد رحمت خویش قرار بده، چنان که مرا در کودکی مراقبت کردند).
چشمانت را بر آنها ندوز، مگر با رحمت و مهربانی و صدایت را در برابر آنان بلند نکن، و دستت را بالاتر از دست آنان قرار نده و جلوتر از آنان قدم بر ندار (مستدرک الوسائل، جلد ۱۵، ص ۱۷۳ و۱۷۴).
۴- نیکو سخن گفتن با مردم
به همه مردم نمی توان احسان کرد؛ ولی با همه می توان خوب سخن گفت. "قول حسن" گفتاری است که باعث استحکام روابط اجتماعی و موجب رشد و پویایی شود، پس گفتاری که وهن، هتک حرمت، آزار، از بین رفتن آبرو، اختلاف و نزاع را به دنبال دارد، و در قالب غیبت، دروغ، تهمت، استهزا، فحش، هتاکی و ... بیان می شود، گفتار خوب نیست و سبب گسستگی روابط اجتماعی می شود.


📢 پیام‎ها
۱- ابتدا خویشان نیازمند، سپس دیگران "ذی القربی و الیتامی" البته بین خویشاوندان نیز اولویت ها محفوظ است "اولوا الارحام بعضهم اولی ببعض" انفال آیه ۷۵.
۲- برخورد خوب و گفتار نیکو، نه تنها با مسلمانان، بلکه با همه مردم لازم است "قولوا للناس حسنا".
۳- علاوه بر پرداخت زکات، احسان به مستمندان و ایتام نیز لازم است. در آیه، هم زکات آمده است و هم احسان به مساکین.
۴- نماز و رابطه با خداوند، از زکات و رابطه با فقیران جدا نیست. "اقیموا الصلاه و آتوا الزکاه".
۵- نماز و زکات در ادیان دیگر نیز بوده است "اقیموا الصلاه و آتوا الزکاه".
۶- ادای حقوق، دارای مراتب و مراحلی است؛ اول حق خداوند، آن گاه والدین، سپس خویشاوندان، سپس یتیمان که کمبود محبت دارند و مساکین که کمبود مادی دارند "لا تعبدون الا الله و بالوالدین احسانا و ذی القربی..." (تفسیر نور، جلد۱، ص۱۵۰)


🗄 منبع: تفسیر همراه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
تعداد بازدید : ۱۵۲۵
درسهای برگزیده قرآن

درسهای برگزیده قرآن

درس شماره: ۵
عنوان: مسئولیت در برابر نعمت‌ها

"وَإِذِ اسْتَسْقَى مُوسَى لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصَاکَ الْحَجَرَ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَیْنًا قَدْ عَلِمَ کُلُّ أُنَاسٍ مَشْرَبَهُمْ کُلُوا وَاشْرَبُوا مِنْ رِزْقِ اللَّهِ وَلَا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ"

سوره بقره، آیه۶۰
(و [به خاطر بیاور] زمانی را که موسی برای قوم خویش طلب آب کرد؛ به او دستور دادیم عصای خود را بر سنگ مخصوص بزن؛ ناگاه دوازده چشمه آب از آن جوشید، به طوری که هر یک [از طوایف دوازده گانه بنی اسرائیل]، چشمه مخصوص خود را می شناخت، [و گفتیم] از روزی های الهی بخورید و بیاشامید و در زمین فساد نکنید و فساد را گسترش ندهید.)


🖋مقدمه
در آیات قرآن ۴۲ مرتبه واژه "کلوا" امده است که نشان می دهد استفاده نکردن از نعمتهای الهی مردود است. در بعضی آیات نیز شرایطی را برای خوردن بیان نموده؛ می فرماید "کلوا مما فی الارض حلالا طیبا" ؛ (از آنچه در زمین حلال و پاکیزه است، بخورید) همان، آیه ۱۶۸.
در بعضی آیات (بقره ۶۰ و ۱۶۸، سبأ ۱۵) نیز به وظیفه سنگین انسان در مقابل نعمت ها اشاره شده که آیه فوق یکی از این آیات است.


واژه ها
استسقی: طلب آب کرد (فعل ماضی از ماده "سقی" باب استفعال)
انفجرت: جوشید (فعل ماضی از ماده فجر باب انفعال)
عین: چشمه
لا تعثوا: سرکشی و فساد نکنید (فعل مضارع مجزوم از ماده عثوا یا عثی)


نکات تفسیری
۱- تفاوت "انفجرت" با "انبجست"
"انفجرت" در آیه مورد بحث، به معنای جریانِ شدید آباست؛ ولی "انبجست" به جریان خفیف و ملایم آب گفته می شود. ممکن است تعبیر "انبجست" در آیه ۱۶۰ سوره اعراف، به مرحله ابتدایی جریانِ آب اشاره باشد. تا مایه وحشتِ آنها نشده و بنی اسرائیل به خوبی بتوانند آن را مهار کنند، در حالی که "انفجرت" به مرحله نهایی آن-که شدتِ جریانِ آب است_ اشاره دارد. (برگرفته از تفسیر نمونه، ج ۱، ص ۲۷۴).
۲- نعمت و مسئولیت
بعد از بیان اینکه خداوند با معجزه، نعمت را بر بنی اسرائیل کامل کرده، یک قانون کلی برای بشر بیان می کند: : (آیه بالا بیاید علائم پاک می شود)
"کلوا واشربوا من رزق الله و لا تعثوا فی الارض مفسدین"
این فرمان الهی برای همه انسانها و برای همیشه است.
در این آیه شریف، خداوند به حلیّت استفاده از نعمت ها اشاره می کند؛ ولی در مقابل، مسئولیت آن را برای انسان بیان می کند . شخص مومن، در برابر استفاده از نعمت ها، به شکر نعمت می پردازد، از اعضا و جوارح خود، در مسیری که خداوند اجازه داده است، استفاده می کند؛ به جایی قدم می گذارد که خداوند راضی است؛ به جایی می نگرد و به صدایی گوش می دهند که خداوند اجازه داده است. اگر از نعمت های مادی استفاده می کند، هدفش آن است که قوت گرفته، بتواند خداوند را عبادت کند، نه اینکه به فساد بپردازد. در این آیه به مسئولیت سنگین انسان، در برابر نعمت ها اشاره می کند.
۳- ارتباط "لا تعثوا" با "مفسدین"
بسیاری از انسانها، وقتی شکم‌هایشان سیر و نیازهایشان برطرف می شود، خدا را فراموش و در زمین فساد می کنند؛ از این رو خداوند می فرماید : "لا تعثوا".
جمله "لا تعثوا" همان معنای افساد را می رساند ولی با تأکید و شدتِ بیشتر. البته این احتمال نیز وجود دارد که مجموع "لا تعثوا فی الارض مفسدین" به این حقیقت اشاره داشته باشد که فساد، از نقطه کوچکی شروع می شود و گسترش و شدت می یابد. به تعبیر دیگر، "مفسدین" به آغاز برنامه های فسادانگیز اشاره دارد و "تعثوا" به ادامه و گسترش آن.( همان، ج ۱، ص۲۷۳)


پیام ها
۱- کسی که رهبری جامعه را بر عهده دارد، باید علاوه بر تلاش برای گسترش معنویت در جامعه، به فکر معاش مردم نیز باشد؛ همانگونه که پیامبران نیز در فکر تامین نیازهای مادی مردم بودند{استسقی موسی لقومه}.
۲- قوانین طبیعت، محکوم اراده خداوند است. او هم سبب ساز است و هم سبب سوز. آتشی که همیشه می سوزاند، به اراده خداوند برای حضرت ابراهیم علیه السلام باغ می شود. اینجا نیز یک عصا، در دست یک نفر، یک بار آب را می خشکاند و بار دیگر، آب را جاری می سازد(اضرب، فانفجرت).
۳- توزیع منظم و عادلانه و حساب شده، مایه امنیت و صفا است و مانع پیداشدنِ اختلاف ( قد علم کل اناس مشربهم).
۴- خوردن و آشامیدن ممنوع نیست؛ ولی بهره گیری از نعمت های الهی، نباید زمینه ساز فساد شود[کلوا و لا تعثوا]. برگرفته از تفسیر نور، ج۱، ص ۱۲۳و ۱۲۴.


🗄منبع: تفسیر همراه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
تعداد بازدید : ۱۲۴۱
درسهای برگزیده قرآن

درسهای برگزیده قرآن

درس شماره: ۴
عنوان: شفاعت

"وَاتَّقُوا یَوْمًا لَا تَجْزِی نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیْئًا وَلَا یُقْبَلُ مِنْهَا شَفَاعَةٌ وَلَا یُؤْخَذُ مِنْهَا عَدْلٌ وَلَا هُمْ یُنْصَرُونَ"

(سوره بقره، آیه ۴۸)

(و از آن روز بترسید که کسی به جای دیگری مجازات نمی‏شود، و نه شفاعت پذیرفته می‏شود و نه غرامت و بدل قبول خواهد شد و نه یاری می‏شوند.)


مقدمه
بعضی افراد –ازجمله یهود- درباره قیامت، باورهای غلط و امیدهای نابجایی داشته و دارند. این آیه، خط بطلانی بر این باورهای نادرست است.
یهود، گمان می کردند روز قیامت، اجدادشان شفیع آنان خواهند شد؛ چنانچه که بت پرستان، بت ها را شفیع خود می پنداشتند. برخی از آنان قربانی کردن را کفاره گناهان دانستند و اگر پول نداشتند، یک جفت کبوتر را سر می بریدند! گروهی از آنان همراه مردگان طلا و زیور آلات دفت می کردند، تا برای جریمه گناهانش بپردازد! غافل از اینکه روز قیامت تمام سبب ها قطع (آیه ۱۶۶ بقره: تقطعت بهم الاسباب)، نسبت ها محو (آیه ۱۰۱ مومنون: فلا انساب بینهم) و –زبان عذرخواهی بسته می شود (آیه ۳۶ مرسلات: و لا یوذن لهم فیعتذرون) و مال و فرزندان کارآیی نخواهند داشت (آیه ۸۸ شعرا: لا ینفع مال و لا بنون). قدرتها پوچ می شوند (آیه ۲۹ الحاقه: هلک عنّی سلطانیه) و فدیه پذیرفته نمی شود (آیه ۱۵ حدید: لا یوخذ منکم فدیه).


📋واژه ها
شفاعت: پیوستن به فردی برای کمک کردن به او «از ماده شفع».
عدل: فدیه، غرامت، بدل.


نکات تفسیری📌
۱-تفاوت مجازات در آخرت و دنیا
در دنیا برای نجاتِ مجرمان از مجازات، راه های گوناگونی می پیمایند:
الف. گاه یک نفر جریمه دیگری را پذیرا می شود و آن را ادا می کند.
ب. به شفاعت متوسل می شود و اشخاصی را بر می‌انگیزد که از او شفاعت کنند.
ج. سعی می کند با پرداختن غرامت خود را آزاد کند.
د.از دوستان و یاران کمک می گیرد، تا از او دفاع کنند و گرفتار چنگال مجازات نشود.
این‌ها راه‌های مختلف فرار از مجازات در دنیا است؛ ولی طبق آموزه های قرآن، هیچ یک از این امور، در آنجا به کار نمی آید. تنها راه نجات پناه بردن به ایمان و تقوا و استمداد از لطف پروردگار است (تفسیر نمونه).
🔹۲- مباحثی درباره شفاعت
الف. شفاعت در اصطلاح
شخصی که به شفیع متوسل می شود، در حقیقت نیروی خودش را به تنهایی برای رسیدن به هدف کافی نمی بیند؛ لذا نیروی خود را –که آمیزه ای از ایمان، تقوا و عمل صالح است- به نیروی شفیع پیوند می دهد و در نتیجه، به آنچه می خواهد نایل می شود و از قهر خداوند، نجات می یابد.
🔹 ب. آیات قرآنی درباره شفاعت
آیات قرآن، درباره شفاعت به چهار دسته تقسیم می شود:
الف. آیاتی که به طور مطلق شفاعت را نفی می کنند:
۱. "یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ لَا بَیْعٌ فِیهِ وَلَا خُلَّةٌ وَلَا شَفَاعَةٌ وَالْکَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ" بقره ۲۵۴.
۲. "وَاتَّقُوا یَوْمًا لَا تَجْزِی نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیْئًا وَلَا یُقْبَلُ مِنْهَا شَفَاعَةٌ وَلَا یُؤْخَذُ مِنْهَا عَدْلٌ وَلَا هُمْ یُنْصَرُونَ" بقره ۴۸.
ب. آیاتی که شفیع را فقط خدا می داند:
۱. "اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ مَا لَکُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِیٍّ وَلَا شَفِیعٍ أَفَلَا تَتَذَکَّرُونَ" سجده ۴.
۲. "قُلْ لِلَّهِ الشَّفَاعَةُ جَمِیعًا لَهُ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ" زمر ۴۴.
ج. آیاتی که شفاعت را به اذن و فرمانِ خدا مشروط می کند:
۱. "... مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ..." بقره ۲۵۵.
۲. " وَلَا تَنْفَعُ الشَّفَاعَةُ عِنْدَهُ إِلَّا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ..." سبأ ۲۳.
د. آیاتی که برای شفاعت شونده شرایطی بیان می کند:
۱. رضایت و خشنودی خداوند: "یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا یَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَى وَهُمْ مِنْ خَشْیَتِهِ مُشْفِقُونَ"انبیاء۲۸.
۲. داشتن عهد و پیمان(منظور از این عهد و پیمان، ایمان به خدا و پیامبرات است): " لَا یَمْلِکُونَ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمَنِ عَهْدًا" مریم ۸۷.
🔹ج- جمع بندی آیات
آیاتی که شفاعت را انکار می کند، شفاعت استقلالی را نفی می نماید؛ یعنی، هیچ کس بدون اجازه خداوند و برنامه او، قادر به شفاعت از کسی نیست. اما آیاتی که شفاعت را اثبات می کند، نخست آن را اصالتاً برای خدا می داند و به صورت تبعی برای غیر خدا؛ البته به شرط اذن او، یعنی کسانی در قیامت با اذن پروردگار و تحت برنامه او، از افرادی شفاعت کرده و موجب نجات آنان از عذاب می شوند.


📢پیامها
۱- ترس از حضور در دادگاه الهی، بدون وجود وکیل یا شفیع، زمینه تقویت ایمان به معاد ود آماده شدن برای حضور در دادگاه الهی است (واتقوا یوما).
۲- در برابر عقاید خرافی و باطل، با قاطعیت برخورد کنیم؛ همانطور که خداوند در مقابل عقاید خرافی یهودیان به صراحت می فرماید: "لا یقبل" و "لا یوخذ".


🗄منبع: تفسیر همراه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
تعداد بازدید : ۱۵۵۵